ژورنالیست جوان
وبنوشت شاهین کارخانه
قالب وبلاگ
لینک های مفید

ریشه کن شدن پایبندی های اجتماعی عنوان یادداشتی است که مرداد سال 91 در شماره 66 هفته نامه دیدگاه منتشر شد.

هفته نامه دیدگاه به سردبیری دوست اندیشمند و فاضلم "مادح نظری" اردیبهشت سال گذشته در "ششمین جشنواره مطبوعات و خبرگزاری های غرب کشور"(که با حضور استان های کردستان، کرمانشاه، همدان، ایلام، لرستان، آذربایجان غربی در سنندج برگزار شد) به عنوان برترین نشریه انتخاب شد. دیدگاه همچنین نشریه برتر نخستین جشنواره مطبوعات استان کردستان بود.


ریشه کن شدن پایبندی های اجتماعی

شاهین کارخانه

ابزار ارضای نیازهای فطری در هر جامعه و شرایط فرهنگی اجتماعی می تواند متفاوت باشد. در جوامع سنتی و ایستا که همه چیز عموما به روال گذشته است و نیازها با همان روش ها و ابزارهای گذشته ارضا می شوند، نیازها از پویایی نسبتا کمی برخوردارند و نسبت به گذشته زمان ساخت آن ها کم تر تغییر می کند. از آن جا که در اغلب جوامع سنتی آن جوامع بیشتر از دو قشر ارباب ها و رعایا تشکیل شده و به عبارت دیگر جامعه یک جامعه فئودالی است؛ از یک طرف تفاوت بین گروه های قابل مقایسه دو قشر پایین بسیار کم است و از طرف دیگر فرآیند مقایسه اجتماعی به علت تفاوت بسیار زیاد بین قشر بالا و پایین و عدم وجود قشر متوسط فقط  به طور مجزا در هر قشر می ماند. بنابراین فرآیند فراگیر مقایسه اجتماعی در زمینه ی پدیده های جدید و نیاز به آن ها کم تر روی می دهد و در نتیجه احساس محرومیت نسبی که موجب پیدایش احساس نیاز و نارضایتی از وضع موجود است کم تر به وجود می آید.

در چنین نظام های اجتماعی پیشرفت های علمی و ابداع پدیده های جدید کم است. اما در مقابل مردم به آن چه که دارند راضی اند و تعادل نسبتا قوی و پایدار بر جامعه حاکم است؛ هم از جهت ساخت نیازها و هم از جهت رضایت اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، حتی اگر یک سلطان کم و بیش مستبد بر آن ها حکومت و آن ها را استثمار کند.

در جوامع مدرن پدیده های جدید به طور تدریجی در همان جوامع به اقتضای مسائل و مشکلات و نیازهای آن ها ابداع شدند و موجب یک رشد تدریجی در طول تقریبا 200 سال در همه ی زمینه ها از صنعت و کشاورزی و پزشکی گرفته تا فیزیک و نجوم و ... شد. به تدریج به اقتضای رشد هر بخش تقسیم کار و انواع مشاغل به وجود آمد. تولیدات داخلی متناسب با ساختار فرهنگی و نیازهای موجود جامعه افزایش یافت، ابزار بهتر ارضای نیاز ارائه شد و در عین حال به علت رشد اقتصادی همسو با نیازها و متعادل، درآمدها نیز افزایش یافت و به مردم امکان تهیه ی ابزار جدید ارضای نیاز را می داد. در چنین جوامعی نیز فرآیند مقایسه اجتماعی، احساس محرومیت نسبی و لذا فرآیند پیدایش نیاز نیز وجود داشت و دارد؛ اما از آنجا که دستیابی با ابزار جدید ارضای نیاز در حد نیاز احساس شده در هر قشر و گروهی به طور ذهنی امکان پذیر به نظر می رسد، احساس نارضایتی از وضع موجود کم است و اگر این جا و آن جا احساس نارضایتی به وجود آید، عموما در حد قابل کنترل می باشد و عنان جامعه از دست اداره کنندگان آن خارج نمی شود. در جوامع جهان سوم وقتی پدیده های جدید با روش های مختلف از خارج وارد می شوند، یک تغییر ناگهانی در نظام اجتماعی روی می دهد که فرآیند آن بدین گونه است:

وقتی افراد قشر بالا فرزندان جوان خود را به کشورهای صنعتی می فرستند، آن ها نه فقط دانش آن دیار را می آموزند بلکه ارزش های آن ها را نیز درونی می کنند و آن کشورها و الگوی زندگانی آن جا برای آن ها به گروه مرجع تبدیل می شود. در نظام اجتماعی نابرابر کشورهای جهان سوم که دچار فرایند مدرنیزاسیون می شوند قاعدتا مسابقات اجتماعی و نمایش ثروت و برتری از جانب این افراد آغاز می گردد. در صورتی که در این جوامع قشر متوسط رشد کند، شرایط مقایسه ای فراقشر به وجود می آید؛ از آن جا که در این جوامع نابرابر فقر چیز بد و ثروت یک پدیده ی باارزش است، ثروت و قشر بالا به عنوان دارندگان این کالا، باارزش تلقی و برای دیگر اقشار به عنوان گروه مرجع تلقی می شود و قشرهای دیگر در یک فرآیند مقایسه و احساس محرومیت نسبی مایلند به همان چیزهایی دست یابند که قشر بالا دارد. با وارد شدن این پدیده ها و تبدیل آن ها به نیاز، ساختار تولید و نیاز داخلی به هم می ریزد، تولیدکنندگان داخلی از بین می روند و بخش های واسطه ای رشد می کنند، کارکنان بخش های تولیدی سنتی از جمله کشاورزی به سوی مشاغل کاذب روی می آورند و یک تحرک شغلی و مکانی (یعنی مهاجرت) نیز به وجود می آید.

در پی این تحرک شغلی و تغییر مکانی (روستا به شهر)، گروه های اجتماعی انسان ها و قواعد، هنجارها و ارزش هایی که قبلا به آن عادت داشته و به آن ها پایبند بوده اند تغییر می کند. انسان ها وارد یک گروه جدید با انواع قواعد جدید می شوند؛ به همین علت یک روستایی مهاجرت کرده، آن وابستگی ها و پایبندی هایی را که قبلا به خانواده و بالاخص به گروه و قواعد، هنجارها و ارزش های گروهی خود داشت در محیط جدید شهری از دست می دهد و به جای آن هیچ نوع پایبندی به نظم جدید در شهر به وجود نمی آید. به عبارت دیگر انسان ها از نظر اجتماعی "ریشه کن" می شوند، یعنی ریشه ها و پایبندی های اجتماعی خود را از دست می دهند. در کشورهایی که دارای مواد اولیه هستند و درآمدهای زیاد دارند، این فرآیند از سرعت بیشتری برخوردار می شود و ساختار اجتماعی به سرعت تغییر می کند و آشفتگی اجتماعی جامعه را فرامی گیرد.




برچسب‌ها: دیدگاه, مادح نظری, جشنواره مطبوعات
[ چهارشنبه ۹ مرداد ۱۳۹۲ ] [ 13:45 ] [ شاهین کارخانه ]
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

درآی و بنشین و این کلمه را باش که این کلمه با تو کارها دارد. (اسرارالتوحید)
برچسب‌ها وب
الف (7)
mmc (1)
شرق (1)
بو (1)
نقد (1)
لینک های مفید


امکانات وب