ژورنالیست جوان وبنوشت شاهین کارخانه
| ||
جان لاک در "دو رساله ی حکومت" چه می گوید؟ شاهین کارخانه لاک که از بنیانگذاران اصلی دموکراسی لیبرال به شمار می رود، از فیلسوفان قرن هفدهم انگلستان بود و به عنوان پدر لیبرالیسم کلاسیک شناخته می شود. عناصر اصلی لیبرالیسم لاک، تاکید بر آزادی و برابری طبیعی انسان ها، حق حیات و مالکیت آدمیان، حکومت محدود و مشروط به قانون طبیعی و رضایت مردم، تساهل دینی، تفکیک قوای حکومتی، اصالت جامعه در مقابل دولت و حق شورش بر ضد حکام خودکامه بود. این اندیشه ها به ویژه در "دو رساله ی حکومت" (Two Treatises of Government) اثر عمده ی لاک که در سال 1689منتشر شد مطرح شده اند. وی در رساله ی اول نظریه ی حق الهی شاهان را نقد و رد می کند و به ویژه بر دیدگاه محافظا کاران و سلطنت طلبان که حکومت پادشاهی را مبتنی بر کتاب مقدس و منطبق با پدر سالاری در خانواده می دانستند، ایراداتی وارد می کند. لاک سپس در رساله ی دوم، اصول حکومت را از عقل آدمی استنتاج می کند و انسان را در انتخاب اشکال مختلف حکومت آزاد می داند و خانواده و سیاست را دو حوزه ی جداگانه ی زندگی و فعالیت انسان می شمارد. در این رساله، لاک وضع طبیعی یعنی وضع پیش از تشکیل دولت را به عنوان وضعی توصیف می کند که در آن انسان ها آزاد و برابر بودند. انسان در وضع طبیعی، تنها تابع و فرمانبردار عقل خویش است و احکام عقل، همان قانون طبیعی است. به عبارت دیگر در آن وضع انسان تابع و فرمانبردار اراده ی دیگری نیست. برابری طبیعی انسان ها مانع از سلطه ی اراده ی یکی بر دیگری در وضع طبیعی می شود. در آن وضع، قانون طبیعی یا عقل، انسان ها را وادار می کند که به حقوق یکدیگراحترام بگذارند. پیش از تشکیل حکومت، انسان ها در وضع طبیعی از طریق کار و تلاش خود، مالکیت به دست می آورند و از طریق قراردادهایی خانواده تشکیل می دادند و فرزندان خود را تربیت می کردند. پس حوزه ی زندگی اقتصادی و خانوادگی متقدم بر حوزه ی زندگی سیاسی و مستقل از آن بوده است. بنابراین ماهیت زندگی و قدرت سیاسی از ماهیت قدرت اقتصادی و زندگی خانوادگی اساسا متفاوت است. قدرت سیاسی ملک و مالی نیست که متعلق به دارنده ی آن باشد و برای کسب سود به کار گرفته شود، همچنین قدرت سیاسی با قدرت در خانواده که معطوف به تعلیم افراد نابالغ و نامعقول به وسیله ی افراد رشید و عاقل است، یکسان نیست. انسان در وضع طبیعی به حکم عقل و قانون طبیعی از حق حیات، آزادی و حق مالکیت برخوردار است. اما در آن وضع اختلافات کوچک ممکن است موجب وقوع جنگ های بزرگ و پایان ناپذیر میان انسان ها شوند و از این رو بهره برداری از حقوق زندگی، آزادی و مالکیت تضمینی ندارد. بنابراین انسان ها وضع طبیعی را ترک می کنند و "جامعه ی مدنی" را تاسیس می نمایند. اما چون انسان ها طبیعتا آزاد و برابرند و طبیعت هیچ کس را مطیع دیگری قرار نداده است، حکومتی که در وضع مدنی برقرار می شود، نمی تواند مغایر با طبیعت و قانون طبیعی باشد و می باید با رضایت افراد برقرار گردد. انسان ها در جامعه ی مدنی تنها حق کیفر خواهی از دیگران را کلا وامی نهند و از آزادی طبیعی خود تنها تا جایی صرف نظر می کنند که لازمه ی حفظ حیات و آزادی خودشان و دیگران باشد. قرارداد و رضایتی که افراد را عضو دائمی جامعه مدنی می سازد و به حکومت مشروعیت می بخشد، می باید از جانب هر نسل تازه ای از مردم از نو بیان و ابراز شود، بنابراین رضایت نیاکان ایشان کافی نیست. پس حکومت هایی که مورد پذیرش رضایت آمیز مردم نیستند، شایسته ی فرمانبرداری نخواهند بود. می توان هدف اصلی حکومت از نظر لاک را، همان حفظ و حراست حقوق حیات، آزادی و مالکیت افراد برشمرد که انسان ها در وضع طبیعی نیز از آن برخوردار بودند، ولی تضمینی برای آنها وجود نداشت.
برچسبها: جان لاک, دو رساله ی حکومت, لیبرالیسم کلاسیک [ سه شنبه ۱ مرداد ۱۳۹۲ ] [ 11:31 ] [ شاهین کارخانه ]
|
||
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |