ژورنالیست جوان وبنوشت شاهین کارخانه
| ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
خودم را که کوچک کردم
او بزرگ شد حالا هر کاری می کنم نه کوچک می شود نه بزرگ می شوم .
[ شنبه ۸ بهمن ۱۳۹۰ ] [ 12:18 ] [ شاهین کارخانه ]
اخیراً جمله زیبایی از ویلیام فاکنر خواندهام که میخواهم قبل از نگارشش بگویم از کسانی که اثری از آنان در وبلاگ من است، اما خودشان دیگر در این دنیا نیستند، با صفات و عباراتی چون «مرحوم» و «فقید» و «از دست رفته» و مانند آن یاد نکردهام و نمی کنم، زیرا معتقدم عواقب یا نتایج مسئولیتی که انسانها در دوره حیات خود به گردن میگیرند یا بر گردنشان میگذارند، پس از مرگشان نیز متوجه آنان و دیگران است- در این معنا- هیچکس نمرده است و نمیمیرد The past is not dead. It is not even past. گذشته نه مرده است، و نه حتی گذشته است.
[ جمعه ۷ بهمن ۱۳۹۰ ] [ 13:39 ] [ شاهین کارخانه ]
امروزه نمیدانم چرا نبض زمان تند میزند؟ دوستانی که به قول
سهراب سپهری «مثل پریروزهای فکر جوان بود»ند، پیر و بیمار شدهاند یا
خود درگذشتهاند. زندگی و مرگ دیگر تقابل و تعارض دیرین را ندارند.
گویی همپیاله شدهاند و به «ناسلامتی» ما مینوشند. هر چه خیام
میگوید: دریاب که عمر رفته را نتوان یافت، یا: دریاب پیاله را که
شب میگذرد، در پوست نازکتر از گیلاس و هلوی دوستان و در پوست
کرگدنی بنده اثر نمیکند. باید بجنبیم و زندگی را دریابیم وگرنه این
مرگی که من میشناسم همة ما را درو خواهد کرد. چرا به نصیحت
همشهری بنده و فانی و جناب دهباشی، یعنی چرا به نصیحت عبید زاکانی
گوش نمیدهیم که گفته است: «تا میتوانید از مرگ پرهیز کنید، که از
قدیم مرگ را مکروه داشتهاند.» حافظ جدیتر و واقعبینانهتر از همه
میگوید:
عاقبت منزل ما وادی خاموشانست حالیا غلغله در گنبد افلاک انداز خیام حکیم مرگاندیش اما زندگیپرست، دربارة مرگ و زندگی حرفهای ژرفاژرف شگرف دارد: چندان که به صحرای عدم مینگرم ناآمدگان و رفتگان میبینم در یک کلام، بیمبالغه عرض میکنم که اغلب چهرههای ماندگار، تا اندکی غافل شدند و شدیم «رَفتگار» شدهاند. قسمتی از مقاله قلم رنجه 2 استاد خرمشاهی منتشر شده در : بخارا ۷۴، بهمن و اسفند ۱۳۸۸ از راست : بهاء الدین خرمشاهی، علی دهباشی و دکتر علی رامین، مهر ماه 1388 ـ عکس از عیلرضا دین محمدی
[ جمعه ۷ بهمن ۱۳۹۰ ] [ 13:27 ] [ شاهین کارخانه ]
....نگاه کن سال بد سال باد سال اشک سال شک سال روزهای دراز و استقامت های کم سالی که غرور گدایی کرد..... "احمد شاملو"
[ پنجشنبه ۶ بهمن ۱۳۹۰ ] [ 12:47 ] [ شاهین کارخانه ]
در ادامه مطلب مقاله ای تحت عنوان شش مشیرالدوله از استاد ایرج افشار را می توانید مطالعه بفرمایید.
ادامه مطلب [ پنجشنبه ۶ بهمن ۱۳۹۰ ] [ 12:39 ] [ شاهین کارخانه ]
خروشی خاست وَه وَه وای در وای؛
که قانونِ فَلَک بُگسَسْت ناگاه! مگر سازِ جهان از کوک اُفتاد، که سوگِ تار و دَف بَرخاست تا ماه! فغان بَر شد ز هر سو شور در شور، که سازی را شکسته قهرِ تقدیر! نواییْ رُخ نهان کردَهست در خاک؛ چه دانی جز که قهر از این به تعبیر! غریو آمد ز گیتی مرگ در مرگ؛ که خُنیاگر رهِ خونِ روان بَست! چو خنده دید رفته از لبِ ساز، نه ساز ـ آری ـ که جانِ خویش بِشْکست! برآمد مویه از چَنتارِ چنگی؛ که زخمِ دل به زخمه باز کردَم! چو یادَت را به مضرابِ دوتایی، به گوشِ این جهان آواز کردَم!
[ پنجشنبه ۶ بهمن ۱۳۹۰ ] [ 12:31 ] [ شاهین کارخانه ]
• از پرندههای مهاجر بپرس (مجموعه داستان). تهران: نشر کانون: نشر نو، ۱۳۷۶٫ ۱۲۴ ص.
• به کی سلام کنم؟ (مجموعه داستان کوتاه) [تهران] : خوارزمی، ۱۳۵۹، ۱۳۶۲٫ ۲۹۹ ص. [مجموعه داستان کوتاه] • «به کی سلام کنم.» در داستاننویسان امروز ایران، گردآوری تورج رهنما، تهران، توس، (۱۳۶۳)، ۱۸۱ ۱۹۲٫ • «به کی سلام کنم.» کتاب الفبا. کتاب پنجم (زمستان ۱۳۵۳). • جزیره سرگردانی، تهران: خوارزمی، ۱۳۷۲٫ ۳۲۶ ص. • ساربان سرگردان، تهران: خوارزمی، ۱۳۸۰٫ • «[داستانی از سیمین دانشور] » کتاب الفبا، کتاب اول و دوم (تابستان و پاییز ۱۳۵۲). • «[داستانی از سیمین دانشور] » کتاب الفبا. کتاب ششم، (تابستان ۱۳۵۶). • سووشون تهران: خوارزمی، ۱۳۴۸، ۱۳۴۹٫ چاپ شانزدهم این کتاب در سال ۱۳۸۸ بوده است. • شناخت و تحسین هنر، تهران: نشر سیامک، ۱۳۷۵٫ ۲ ج. در یک مجلد (۸۲۸ ص): مصور (بخش رنگی). عکس. (سلسله ادب و اندیشه). عنوان دیگر: مجموعه مقالات شناخت و تحسین هنر (۱۳۷۲ ۱۳۲۷ ه . ش.) • شهری چون بهشت، تهران، خوارزمی، ۱۳۶۵٫ ۱۸۱ ص. چاپ اول، ۱۳۴۰٫ چاپ ۶، ۱۳۶۵٫ • «صورتخانه.» در بازآفرینی واقعیت: مجموعه ۲۷ قطعه از ۲۷ نویسنده معاصر. انتخاب و حاشیهنویسی محمدعلی سپانلو. تهران: نگاه، ۱۳۶۸٫ ص ۱۴۷-۱۷۲٫ • غروب جلال. قم: کتاب سعدی، ۱۳۶۹٫ ۴۰ ص. • غروب جلال. قم: نشر خرم، ۱۳۷۰٫ ۴۰ ص. مقالات • آلاحمد، جلال، در خدمت و خیانت روشنفکران. تهران: خوارزمی، ۱۳۵۷٫ ج: جدول. • اعتصامی، پروین، دیوان پروین اعتصامی / مقدمه: سیمین دانشور، زیر نظر حسین محیالدین الهی قمشهای؛ به خط بانوان خوشنویس. تهران: انجمن خوشنویسان ایران؛ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۷۳٫ ل، ۴۹۸ ص. • حریری، ناصر، هنر و ادبیات : گفتوشنودی با پرویز ناتل خانلری، سیمین دانشور. بابل: کتابسرای بابل، ۱۳۶۶٫ ۱۰۶ ص. • «از جهان پهناور هنر» نقش و نگار، س ۱، ش ۱ (۱۳۳۴)، ۳-۵٫ • «از داستان تا… گفتگو» با سیمین دانشور.» کتاب صبح، س ۷ (۱۳۶۹)، ۹-۱۴٫ • «ازدواج بعد از چهل سالگی»، یغما، س ۱، ش ۱۰ (۱۳۲۷)، ۴۷۱-۴۷۱٫ • «استاد حسین بهزاد و آثار او»، نقش و نگار، ش ۱ (۱۳۳۴)، ۱۴-۲۰٫ • «استیک هگل»، علم و زندگی، س ۱، ش ۵ (۱۳۳۱)، ۳۵۶-۳۶۳٫ • «بحثی دربارة مبادی استتیک Aesthetic »، مهرگان (۲۷ آبان، ۹ دی، ۲۳ دی، ۳۰ دی، بهمن و اسفند ۱۳۳۰) و (اردیبهشت ۱۳۳۱). • «به یاد دوست» در باغ بیبرگی: یادنامه مهدی اخوان ثالث. تهران: نشر ناشران، (۱۳۷۰)، ۲۳۹-۲۳۱٫ • «بیوگرافی استاد حسین بهزاد و آثار او»، نقش و نگار، س ۱، ش ۱ (۱۳۳۴)، ص ۱۴-۲۰٫ • «پیوند یوش و شیراز»، آدینه، ش ۱۱۸ (۱۳۷۶)، ۲۸-۲۹٫ • [بررسی کوتاهی است از چاپ چهارم کتاب (... تارهایی) مجموعه اشعار و منظومههای حمید مصدق] • «تحول زیبایی در شعر کهن فارسی از واقعیت تا نمادگرایی عرفانی»: کیهان سال ۱۳۶۶ ۱۳۶۵، ص ۳۳-۴۲٫ • «چرا جزیرة سرگردانی؟»، تکاپو، ش ۷ (۱۳۷۲)، ۷۶-۷۷٫ • «حضور جلال در انقلاب مردم ایران»، کیهان (۱۴ شهریور ۱۳۵۸)، ۱۰٫ • «دربارة تاریخ موسیقی»، علم و زندگی، س ۱، ش ۳ (۱۳۳۰)، ۲۸۶٫ • «دربارة رنگ محل»، نقش و نگار، س ۶، ش ۷ (۱۳۳۹)، ۱-۳٫ • «دربارة سهراب سپهری»، کتاب ماه، س ۱، ش ۲ (۱۳۴۱)، ۱۸۵-۱۸۷٫ • «دربارة شناخت هنر»، علم و زندگی، س ۱، ش ۲ (۱۲۳۰)، ۱۹۱-۱۹۲٫ [نقد کتاب: شناخت هنر، نوشته هوشنگ ایرانی] • [«درگذشت جلال آلاحمد»]، در مرغ حق. به کوشش قاسم میرآخوری. تهران: جامی، (۱۳۷۶)، ۲۱-۲۲٫ • «رابطة زیباییشناسی با دیگر علوم»، علم و زندگی، س ۱، ش ۲ (۱۳۳۰)، ۱۶۲-۱۶۶٫ • «رهآورد سفر»، نقش و نگار، س ۳، ش ۴ (۱۳۳۶)، ۱-۳٫ • «سخن شهادت»، کیهان، (۲۲ شهریور ۱۳۵۸)، ۶٫ • «سومین نمایشگاه دوسالة (بیانال) نقاشی»، کیهان ماه. ش ۱ (خرداد ۱۳۴۱). • «شما را به خدا بس کنید!»، گردون، س ۴، ش ۲۹ / ۳۰ (۱۳۷۲)، ۲۵٫ • «شوهر من؛ جلال»، اطلاعات (۲۰ شهریور ۱۳۵۹). • «شوهر من جلال [آلاحمد]»، اندیشه و هنر، کتاب ۵ (۱۳۴۲)، ۳۴۴-۳۵۰٫ • «شوهر من جلال»، اندیشه و هنر، ش ۴ (مد ۱۳۴۳). (ویژهنامه جلال آلاحمد) • «شوهر من، جلال» در مرغ حق. به کوشش قاسم میرآخوری ۲۹-۳۳ حیدر شجاعی. • «شوهر من جلال»، در یادنامة جلال آلاحمد. به کوشش علی دهباشی. تهران: شهاب ثاقب؛ (۱۳۷۸)، ۷۲-۸۱٫ • «شوهر من جلال»، کاوه، س ۷ (۱۳۴۸)، ۲۱۴-۲۲۰٫ • «غروب جلال»، آرش، س ۵، ش ۶ (۱۳۶۰)، ۴۷-۶۱٫ • «غروب جلال»، یادنامة جلال آلاحمد، به کوشش علی دهباشی. تهران: شهاب ثاقب، (۱۳۷۸)، ۲۲-۳۵٫ • «فاجعه»، گردون، س ۴، ش ۳۳و۳۴ (۱۳۷۲). • «کنکاش در اندیشههای جلال آلاحمد»، کمک، س ۲، ش ۱ (۱۳۷۰)، ۲۰۲-۲۰۵٫ • «گندمی طلایی بر مرزهای جزیره… گفتگو با سیمین دانشور»، تکاپو، ش ۷ (۱۳۷۲)، • «لباس زرتشتیان ایران»، نقش و نگار، س ۴، ش ۵ (۱۳۳۷)، ۱۶-۲۲٫ • «مسائل هنر معاصر»، در ده شب: شبهای شاعران و نویسندگان… به کوشش ناصر مؤذن، تهران: امیرکبیر، (۱۳۵۷)، ۱۱-۱۵٫ • «مسئوولیت یک مترجم ادبی: گفتگو با سیمین دانشور»، اطلاعات، (۲ تیر ۱۳۶۶)، ص ۸٫ • «رمزی سیاسی فلسفی: گفتگو با سیمین دانشور»، مفید، ش ۲ (۱۳۳۶)، ۲۶-۲۸ و ش ۳، ۱۶-۲۲٫ • «موسیقی تاج هنرهاست»، مهرگان، ش ۶۴ (۴ آذر ۱۳۳۰)، ۳ و ش ۶۵ (۱۱ آذر ۱۳۳۰)، ۳٫ • «نباید مأیوس بود رئیس! تازه اول عشق است: دیدار با سیمین دانشور…»، امید ایران، (۲۱ خرداد ۱۳۵۸)، ۱۶-۱۹٫ • «نمیخواستم نویسندة تک اثره باشم: گفتگو با سیمین دانشور»، گردون، ش ۳۷-۳۸ (۱۳۷۳)، ۱۶-۲۶٫ • «هنر تصویر کتب خطی در ایران»، نقش و نگار، ش ۳ (۱۳۳۵)، ۳۵-۴۴٫ • «هنر و مذهب»، نقش و نگار، س ۵، ش ۶ (۱۳۳۸)، ۳-۴٫ • «یاد جلال آلاحمد در گفتگو با سیمین دانشور»، در یادنامة جلال آلاحمد. به کوشش علی دهباشی. تهران: شهاب ثاقب، (۱۳۷۸)، ۴۹۵-۵۱۰٫ • «یاد جلال آلاحمد: گفتگو با سیمین دانشور» کیهان فرهنگی، س ۴، ش ۱۶ (۱۳۶۶)، ۳-۱۰٫ • «یاد نیمایوشیج»، جهان نو، س ۲۳، ش ۱۰ / ۱۲ (۱۳۴۷)، ۱۵۲-۱۵۷٫ • «[... یاد و خاطره] »، در مرغ حق. به کوشش قاسم میرآخوری. تهران: جامی، (۱۳۷۶)، ۴۱٫ • «یادها و خاطرهها»، در نیمه دیگر : ویژه سیمین بهبهانی. به کوشش فرزانه میلانی، [؟] ص ۱۱-۱۵٫ • ریاحی، لیلی. ملک جمشید، سروده لیلی ریاحی؛ دیباچه سیمین دانشور. تهران: نشر سیامک، ۱۳۷۶٫ ۱۹۴ ص. ترجمهها • «اعتقادی خلاف عقاید همگان دربارة کافکا»، کتاب ماه، س ۱، ش ۲ (۱۳۳۱)، ۷۶-۸۴٫ • «پیتون، آلن، ۱۹۰۳ ۱۹۹۸٫ Paton, Alan بنال وطن، تهران: خوارزمی، ۱۳۵۱٫ ۲۹۱ ص. عنوان اصلی: Cry, The Beloved Country این کتاب در سال ۱۳۴۸ تحت عنوان مویه کن سرزمین محبوب توسط انتشارات امیرکبیر منتشر شده است. چاپ ششم: ۱۳۷۳٫ • «تاریخ اجتماعی هنر». آرش، س ۲، ش ۴ (۱۳۴۷)، ۷ ۳۳ و ش و، ۲۲-۳۶٫ • چخوف، آنتون پاولوویچ، ۱۸۶۰ ۱۹۰۴ Chekov, Anton Pavlovich باغ آلبالو (نمایشنامه در چهار پرده) / نوشته آنتوان چخوف؛ اصفهان: نشر اسپادانا، ۱۳۷۰٫ ۱۰۳ ص. • بهترین داستانهای چخوف تهران: صفی علیشاه، ۱۳۳۰٫ ۱۴۳ ص. • چخوف، آنتون پاولوویچ، تیفوس تهران: [بی نا، بی تا]. • چخوف، آنتون پاولوویچ، دشمنان تهران: امیرکبیر، ۱۳۵۱٫ ۲۰۴ ص. • چخوف، آنتون پاولوویچ، دشمنان تهران: جیبی، ۱۳۴۱٫ ۲۷۲ ص. • چخوف، آنتون پاولوویچ، دشمنان تهران: مؤسسه انتشارات نگاه، ۱۳۷۶٫ ۳۱۴ ص. • چخوف، آنتون پاولوویچ، دشمنان تهران: جیبی، ۱۳۴۱٫ ۲۷۲ ص. • «داستانهایی از آلوتاگاوا». کیهان ماه، ش ۱ (خرداد ۱۳۴۱). • «بارهای آدمی». یغما، س ۱، ش ۹ (۱۳۲۷)، ۴۲۵-۴۲۷٫ • چهل طوطی، ترجمه و تحریر سیمین دانشور، جلال آلاحمد؛ طرحهای داخل کتاب: اردشیر محصص. تهران، کتاب موج، ۱۳۵۱٫ • «چهل طوطی اصل». یغما، س ۱۸، ش ۱ (۱۳۴۴)، ۱۳-۲۱ و ش ۲٫ ۷۴-۷۸ و ش ۳، • ماه عسل آفتابی : مترجم و گردآورنده. دانشور. تهران: رواق، فردوسی، ۱۳۶۲٫ • چهل طوطی، نویسنده و مترجم سیمین دانشور، جلال آلاحمد. تهران، میترا، مجید، ۱۳۷۳٫ ۷۲ ص. • «وجدان گم شده بود…»، ترجمه و اقتباس سیمین دانشور. یغما، س ۱، ش ۷ (۱۳۲۷). • رائو، راجه، «آکای یا». کیهان ماه، ش ۲ (شهریور ۱۳۴۱). • سارویان، ویلیام، کمدی انسانی یا پیک مرگ و زندگی، تهران: ابن سینا، ۱۳۳۳٫ [۳۲۰] ص.: مصور. • سارویان، ویلیام، کمدی انسانی یا پیک مرگ و زندگی، تهران: ابن سینا؛ دانش؛ فرانکلین. [بی تا]، ۳۲۰ ص. مصور. • شیلر، آرتور. بئاتریس [بی جا: بی نا]، ۱۳۳۳٫ ۶۸ ص. • شیلر، آرتور. بئاتریس تهران: جاویدان، ۱۳۵۴٫ ۱۷۶ ص. • کارنگی، دیل، ۱۸۸۸ ۱۹۵۵، رمز موفق زیستن [بی جا] : جامی، ۱۳۷۲٫ ۱۷۱ ص. [عنوان دیگر: شرح حالهای پنج دقیقهای]. • کورلند، مرولد، ۱۹۰۸ (ویراستار) همراه آفتاب، تهران: امیرکبیر، ۱۳۶۲٫ ۳۱۳ ص. [این کتاب در سال ۱۳۳۷ توسط کتابهای جیبی، فرانکلین به چاپ رسیده است]. • موراویا، آلبرتو. ماه عسل آفتابی تألیف آلبرتو موراویا [... و دیگران] ؛ ترجمه سیمین دانشور. قم: حر، ۱۳۷۰٫ ۱۶۸ ص. • «موراویا، آلبرتو»، آرش، س ۳، ش ۲ (۱۳۴۶). • هاثورن، ناتانیل، ۱۸۰۴ ۱۸۶۴٫ Howthorne, Nathaniel، داغ ننگ ؛ تهران: خوارزمی، ۱۳۶۹٫ ۲۵۲ ص. بها: ۱۴۰۰ ریال. عنوان اصلی: The Scarlet Letter چاپ قبلی: نیل (فرانکلین)، ۱۳۴۶٫ چاپ چهارم. این کتاب در سال ۱۳۳۳ نیز چاپ شده است. • هاثورن، ناتانیل. داغ ننگ، تهران: نیل، فرانکلین، ۱۳۴۶٫ ۲۲۴ ص. • هاوزر، آرنولد. «تاریخ اجتماعی هنر»، آرش، س ۳، ش ۴ و ش ۶ (۱۳۴۷). آثار سیمین دانشور به زبان دیگر • Sutra & other stories / Simin Danishvar; translated from the Persian by Washington, D.C. : Mage Publishers, 1989 – 1368. Maryam Mafe. 183 p • Sutra & other stories / Simin Danishvar; translated from the Persian by Hassan Javadi, Amin Neshti. – Washington, D.C. : Mage Publishers, 189 p آثار دیگران دربارة سیمین دانشور • رهنما، تورج، یادگار خشکسالیهای باغ : نمونههایی از داستانهای کوتاه امروز (۱۳۵۷ ۱۳۰۰). تهران: نیلوفر؛ دوستان، ۱۳۷۶٫ ۵۷۶ ص، داستانهایی از محمد علی جمالزاده سیمین دانشور صادق هدایت و… • اربابی، عیسی. چهار سرو افسانه : پژوهشی در آثار و زندگی محمد علی جمالزاده، صادق هدایت، دکتر سیمین دانشور و علی محمد افغانی. تهران: نشر اوحدی، ۱۳۷۸٫ ۲۵۵ ص.: مصور، عکس. • اسپراکمن، پال. سووشون [نوشته دانشور، ترجمه م. ر. قانونپرور]. ایرانشناسی، س ۳، (۱۳۷۰)، ۱۹۴ ۱۹۹٫ • اسفندیاری، هاله. «نیمه دیگر: ویژه سیمین دانشور.»، ایراننامه، س ۷ (۱۳۶۸)، ۷۱۷-۷۲۲٫ • اکبری، میانه. «تصویر خیالی بین دو پرانتز»، نقد و بررسی کتاب شهری چون بهشت تألیف سیمین دانشور. فتح، (۲۱/۱/۷۹). • الباقی، میترا. «قطار خالی سیاست… نگاهی بر جایگاه سیاست در زمانههای سیمین دانشور به بهانه هفتاد و نهمین سالروز تولد نویسنده»، همشهری، (۲۶/۲/۱۳۷۹). • بهبهانی، سیمین. «سیمین دانشور»، در یاد بعضی نفرات. تهران: البرز، صفحات ۹، ۶۹، ۱۴۵، ۲۵۱، ۲۷۱، ۲۷۹، ۵۸۰، ۶۹۶، ۷۰۴، ۷۰۵، ۷۱۱، ۷۱۶، ۷۳۸، ۸۳۱٫ • تهرانی، محمود. «داستان کوتاه و بلند در این سرزمین»، آرش، س ۱، ش ۷ (۱۳۴۲). • خانلری، زهرا. «کمدی انسانی اثر ویلیام سارویان، ترجمه سیمین دانشور.»، سخن، س ۶ (۱۳۳۳)، ۸۳-۸۴٫ • دوستخواه، جلیل. «شهری چون بهشت: سیمین دانشور»، راهنمای کتاب، س ۵: ۶۲۸-۶۳۰٫ [انتقاد] • ریاحی، لیلی. «مگر قول نداده بودید، زود نروید!»، آدینه، ش ۱۴۰ (۱۳۷۸)، ۵۷-۵۸٫ • زندی، مریم. «سیمین دانشور (تصویر)»، در چهرهها. تهران: مؤلف، ج ۱ (۱۳۷۲)، ۳۸-۳۹٫ • سپهر، کیوان. «سیمین دانشور» در لوح و قلم، تهران: کتاب پرواز، (۱۳۷۰)، ۲۹-۳۴٫ • «سطرهایی از کتاب سووشون»، دفترهای زمانه، ش ۳ (بهار ۱۳۴۹). نقد و نظر رمان سووشون. • سعیدیان، عبدالحسین. «دانشور، ۱۳۰۰ ه . ش.» در دایرهًْالمعارف نو. تألیف عبدالحسین سعیدیان. تهران: علم و زندگی، (۱۳۷۸)، ۱۸۹۴٫ • «سیمین دانشور»، در اثر آفرینان. تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ج ۳ (۱۳۷۸)، ۱۴٫ • فاضلی، احمد. «ترجمه داستانهای سیمین دانشور»، نشر دانش، ش ۹ (۷۸ ۱۳۷۶)، ۴۶۶-۴۶۸٫ • فاضلی، احمد. «صورتخانه دانشور»، نشر دانش، س ۹، ش ۵ (۱۳۶۸)، ۷۰-۷۲٫ • فرخزاد، پوران. «دانشور سیمین»، در دانشنامه زنان فرهنگساز ایران. تهران: زریاب، ج ۱ (۱۳۷۸)، ۸۰۴-۸۰۵٫ • قویمی، فخری. «بانو سیمین دانشور، نویسنده پر ارج و گرانمایه»، در کارنامه زنان مشهور ایران. تهران: کتابهای جیبی، (۱۳۵۲)، ۲۲۳-۲۲۴٫ • قانونپرور، م. ر. «سووشون: نوشته سیمین دانشور، ترجمه م. ر. قانونپرور»، ایرانشناسی، ج ۳، (۱۳۷۰)، ۱۹۴-۱۹۹٫ • کمیساروف، د. «سیمین دانشور و سووشون»، ترجمه پرویز نصیری، پیام نوین، س ۱۱، ش ۳ (۱۳۵۴)، ۷۸-۷۳٫ • گلشیری، هوشنگ. «بررسی آثار سیمین دانشور»، نقد آگاه، (بهار ۱۳۶۳)، ۱۶۱-۳۰۸٫ • گلشیری، هوشنگ. «جدال نقش با نقاش در آثار سیمین دانشور: از آتش خاموش تا سووشون. تهران: نیلوفر، ۱۳۷۷٫ ۲۸۰ ص. • معتقدی، محمود. «بگومگوی نافرجام»، آدینه، ش ۱۳۰ (۱۳۷۷)، ۳۹٫ [به بهانه چاپ کتاب: جدال نقش با نقاش در آثار سیمین دانشور تألیف هوشنگ گلشیری]. • میرآخوری، قاسم؛ شجاعی، حیدر. مرغ حق: زندگی و اندیشه جلال آلاحمد. تهران: جامی، ۱۳۷۶٫ ۲۶۰ ص.: عکس [مطالب مختلفی دربارة سیمین دانشور آمده است]. • یزدانفر، فرزین. «صورتخانه دانشور»، ایراننامه، س ۱، ش ۴ (۱۳۷۱)، ۷۷۵-۷۸۰٫ • «جزیره سرگردانی [نوار] / نوشته سیمین دانشور؛ گویندگان: پروین دارایی، فهیمه صفایی. تهران: حسینیه ارشاد، ۱۳۷۵٫ ۱۳ حلقه نوار کاست (۶۰ دقیقه): ضبط آزاد. کتاب مربوط به این نوار توسط انتشارات خوارزمی در سال ۱۳۷۲ در ۳۲۶ صفحه برای نابینایان منتشر شده است.
[ پنجشنبه ۶ بهمن ۱۳۹۰ ] [ 12:16 ] [ شاهین کارخانه ]
در اوایل قرن خانوادهای در شیراز که پدر پزشک و مادر نقاش بود، دارای
شش فرزند شدند. سومین فرزند دختری باهوش، قدبلند با پرتحرک بود، دست به هر
کاری میزد اوّل و سرآمد بود در پایان تحصیلاتش در دبیرستان مهرآئین شیراز
در تمام ایران رتبه اول شد مجموعه دروسش نمره بیست بود. فقط در انشاء نوزده
گرفته بود. او کسی جز سیمین خواهرم نبود.
هرکسی از خارج به شیراز میآمد، خواهرم با او به زبان انگلیسی مصاحبه داشت. او از اوان زندگیش زبان انگلیسی را از فارسی کم نمیآورد. از همان بچگی در ورزشهای مختلف مثل شنا و اسبسواری مهارت داشت. در دبیرستان هر موقع تِست هوش انجام میشد، خواهرم حرف اول را میزد. خلاصه مدرسه و خانواده به وجودش مباهات میکردند تا اینکه برای ادامه تحصیل دانشگاه راهی تهران شد، هر وقت به شیراز برمیگشت همه فامیل زیر دروازه قرآن در انتظار ورودش بودند و وجود عزیزش را گرامی میداشتند. خداوند سلامتش بدارد. لازم است از چهارمین فرزند خانواده هم یادی کرده باشم. برادرم، هوشنگ دانشور، تحصیلات چاپ و نقشهکشی را در فرانسه به پایان رسانیده بود و در وطن عزیزمان خدمات ارزندهای کرد. معاون ادارة جغرافیای ارتش بود و کتابهای متعددی به چاپ رساند که در نوع خود بینظیر بود و بسیار مورد استفاده قرار گرفته. روحش شاد. در خاتمه باید از دکتر بهروز برومند و دکتر احمد جلیلی که واقعاً نهایت محبت را به خانواده ما کردند تشکر میکنم و همچنین از دکتر سیفاللـه عبدی و همسر گرامیشان دکتر بهنوش تهرانی که در تمامی اوقات دلسوزانه خانم سیمین را از جهت پزشکی زیرنظر دارند. ویکتوریا دانشور ۲۴/۱/۸۹ منتشر شده در : بخارا ۷۵، فروردین ـ تیر ۱۳۸۹
[ پنجشنبه ۶ بهمن ۱۳۹۰ ] [ 12:14 ] [ شاهین کارخانه ]
[ پنجشنبه ۶ بهمن ۱۳۹۰ ] [ 12:5 ] [ شاهین کارخانه ]
راوی (بهرام رادان) : بابا ! راس میگن که مادر از دست تو دق کرد و مرد ؟ پدر (عزت الله انتظامی) : نه . من از دست مادرت دق کردم . راوی : ولی وقتی که تو مردی مادرم زنده نبود . پدر : زنده نبود ، ولی من هر شب خوابشو میدیدم . روای : منم هر شب خواب تو رو میبینم . پدر : پس بپا دق نکنی
[ دوشنبه ۳ بهمن ۱۳۹۰ ] [ 13:53 ] [ شاهین کارخانه ]
«عباس کیارستمی»، فیلمساز ایرانی روز پس از اهداء جایزه گلدن گلوب بهترین
فیلم خارجی زبان به فیلم ایرانی «جدایی نادر از سیمین» به کارگردانی «اصغر
فرهادی» گفت: این جایزه در میان فضایی که بر سینمای کشور حاکم شده، همچون
یک نور امید بود، این جایزه تا حدودی توانست به جامعه هنرمندان کشورمان که
پس از بسته شدن خانه سینما ناامید شده بود، روحیه بدهد. «کیارستمی» ضمن ابراز خشنودی از این واقعه، آن را یک موفقیت بینظیر برای «اصغر فرهادی» خواند. وی در ادامه به خبرگزاری آسوشیتدپرس گفت: واقعا پس از انتشار خبر بسته شدن خانه سینما، یک گروه سینمایی مستقل با ۲۰ سال سابقه، لحظات بسیار تلخی را پشت سر گذاشتم، مقامات میگفتند که اساسنامه این نهاد مشکل دارد ولی هنرمندان و دیگران مدعی بودند که این یک تصمیم سیاسی است زیرا این گروه اغلب نسبت به سیاستهای فرهنگی دولت مواضع آزادیخواهانهای دارد. کیارستمی در پایان افزود: من امیدوارم که در این شرایط این جایزه بتواند تا حدودی ناامیدی کسانی که در صنعت سینمای ایران مشغول به کارند را بهبود بخشد و مقامات ایرانی نیز با این جایزه با صنف سینمای ایران مهربانتر باشند.
[ یکشنبه ۲ بهمن ۱۳۹۰ ] [ 15:11 ] [ شاهین کارخانه ]
[ شنبه ۱ بهمن ۱۳۹۰ ] [ 22:26 ] [ شاهین کارخانه ]
چارلی چاپلین می گوید: به خاطر هنر می توان لخت و برهنه بر روی صحنه رفت و پوشیده تر و باکره تر بازگشت.
[ شنبه ۱ بهمن ۱۳۹۰ ] [ 20:17 ] [ شاهین کارخانه ]
منبع(سرچشمه): نشر چشمه
[ شنبه ۱ بهمن ۱۳۹۰ ] [ 19:52 ] [ شاهین کارخانه ]
«پیمان خاکسار» اینبار با نویسندهی تازهای به کتابفروشیها میآید. «اتحادیهی ابلهان» عنوان تازهترین اثر این مترجم است که بهزودی منتشر میشود. اولین رمانی که پس از مرگ نویسندهاش موفق به دریافت جایزهی ادبی پولیتزر شد. خاکسار در چند سال اخیر آثار قابل توجهی به فارسی ترجمه کرده است، رمانها و مجموعهداستانهایی که هر کدامشان به دلیل ویژگیهایی که او در انتخابهایش در نظر میگیرد، با استقبال بسیاری در بازار کتاب ایران روبهرو شدند. جدیدترین ترجمهی او، «باشگاه مشتزنی» در کمتر از یک ماه به چاپ دوم رسید. همچنین ترجمههای دیگر او همچون «هالیوود» و «عامهپسند» نوشتهی «چارلز بوکفسکی» هم جزء کتابهای مطرح ادبیات داستانی خارجی در زمان انتشارشان شدند. حالا او بهزودی با دو کتاب تازه از دو نویسندهای که پیشتر اثری از آنها به فارسی ترجمه نشده، به کتابفروشیها میآید. «اتحادیهي ابلهان» نوشتهی جان كندی تول يكی از محبوبترين آثار داستانی امريكاست و نويسنده در آن به نقد شرايط حاكم بر جامعه و رفتارهای انسانی میپردازد. رمان «اتحاديهي ابلهان» در سال 1980 میلادی و 11 سال بعد از خودكشی نویسنده منتشر شد و توانست جایزهي ادبی پولیتزر را در نبود نویسندهاش از آنِ خود كند. كندی تول تنها 32 سال زندگی كرد. ماجراهای كتاب در دههی 60 میلادی میگذرد و مخاطب در سراسر داستان با شخصیتهای متعددی آشنا میشود، اما شخصیت اصلی داستان جوانی تحصیلكرده است كه به دلیل مشكلات خاصی كه پیش پایش قرار میگیرد، مجبور میشود خانه را ترک كند و مادرش را تنها بگذارد. پیمان خاکسار «اتحادیهی ابلهان» را یکی از مهمترین آثار ادبی امریکا میداند، رمانی که سرگذشت عجیبی دارد. جان کندی تول؛ نویسندهی این رمان، در بیست و چندسالگی رشتهی ادبیات انگلیسی را تا مدارج عالی طی کرده است. کمی بعد نوشتن «اتحادیهی ابلهان» را آغاز میکند. رمان بسیار حجیم میشود. خاکسار میگوید: «ناشران از پذیرفتن این رمان برای نشر سر باز میزنند. ویراستارها در سازمانهای انتشاراتی مختلف، پیشنهادهایی دربارهی حذف یا اصلاح بخشهایی از رمان میدهند، اما سرانجام کار، هیچ نشری حاضر نمیشود کتاب را چاپ کند. نویسندهی کتاب در اواخر عمرش پارانویید میشود و در سن ۳۲سالگی خودکشی میکند.»
خاکسار دربارهی سرنوشت عجیب «اتحادیهي ابلهان» میگوید: «مادر نویسنده ۱۱ سال تلاش میکند تا کتاب فرزندش را چاپ کند. در عین ناامیدی او، یک استاد دانشگاه در لوییزیانا مسئولیت چاپ کتاب را بر عهده میگیرد. رمان، در دنیای ادبیات غوغایی به پا میکند. نویسندهی این رمان اولین کسی است که جایزهی پولیتزر پس از مرگش به او تعلق میگیرد. ناشران مختلف، "اتحادیهی ابلهان" را در قطعهای مختلف چاپ میکنند، تنها انتشارات پنگوئن کتاب را در ۵ قطع و با جلدهای مختلف چاپ میکند.»
مترجم این رمان دربارهی طرح اصلی داستان میگوید: «"اتحادیهی ابلهان"، داستان یک انسان فرهیختهی فوقالعاده باسواد است که در رشتهی ادبیات قرونوسطی تحصیلات خود را تمام کرده است. او از فرهنگ امریکا متنفر است تا جایی که از خانه هم بیرون نمیآید. اما بعد از تصادفی که برای مادرش پیش میآید، ناگزیر از کار کردن و رودررویی با این فرهنگ میشود.» رمان «اتحادیهي ابلهان» در میان مردم امریكا اثری بسیار محبوب است و بسیاری آن را یك شاهكار كمیك مینامند كه شخصیتهای حقیقی و قابل لمس و به تصوير كشيدن موقعیتهای پوچ زندگی، سبب باورپذیری آن شده است.
[ شنبه ۱ بهمن ۱۳۹۰ ] [ 19:40 ] [ شاهین کارخانه ]
وقتی کفشت پاهات رو اذیت میکنه و از ترس قضاوت و نظر مردم پا برهنه نمی شوی و درد را به پاهات تحمیل میکنی .... وقتی لباست به تنت راحت نیست و داری اذیت میشی اما به خاطر تآیید دیگران تحمل میکنی ... دیگه از آزادی حرف نزن !
[ شنبه ۱ بهمن ۱۳۹۰ ] [ 19:19 ] [ شاهین کارخانه ]
یک سال و نیم بعد از آن حادثه ، یک روز صبح مادر گفت : لوئی تنبل خان چرا بیدار نمی شوی ؟ لوئی گفت : آخر مامان هنوز صبح نشده ، هوا تاریک است . -تاریک ؟ " خورشید خیلی وقت است در آمده ". -راستی ؟ من چیزی نمی بینم .! لوئی از آن پس دیگر خورشید را ندید ..! از کتاب " پیروزی بر شب " فرازی بر زندگی لوئی بریل ابداع کننده ی خط نابینایان
[ شنبه ۱ بهمن ۱۳۹۰ ] [ 12:47 ] [ شاهین کارخانه ]
|
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |