ژورنالیست جوان وبنوشت شاهین کارخانه
| ||
![]() [ چهارشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۰ ] [ 13:21 ] [ شاهین کارخانه ]
![]() کتاب جدیدی که مطالعه کردم کتاب طنز و تراژدی استاد بهاءالدین خرمشاهی است. کتاب نثر روان و خوبی دارد که مرا مسحور خود کرد... قسمتی از متن کتاب : هم طنز، هم تراژدي، و حتي طنز ـ تراژدي، از قديم وجود داشتهاست. مجموعه حاضر علاوه بر پيشگفتار، شامل اين مقالات است: "طنز و تراژدي"، "طنزاندر"، "مسافركشي علمي"، "طنزواره"، "نقيضه براي علامه قزويني (ره)"، "دوازده پيشنهاد براي ترافيك تهران"، "هشت پيشنهاد براي نويسنده شدن"، "طنزهاي پارادوكسي"، "واهمههاي با نام و نشان"، "معني اندر معني"، "گاز گرفتن فال حافظ دست جناب سرهنگ را"، "شرح و جرح بيتي از حافظ"، "آيين رندي (در ده باب)"، "درباره شادروان كيومرث صابري"، "من و گلآقا"، "مقدمه موزون"، "بوق آزاد"، "حماسه پيري" و "عليآقا كوچيكه".
[ چهارشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۰ ] [ 13:7 ] [ شاهین کارخانه ]
دیروز داخل کتابفروشی مهرگان به کتابی از دکتر جمال محمدی از اساتید هیئت علمی گروه جامعه شناسی دانشگاه کردستان برخوردم و دیشب تا پاسی از شب مشغول خواندن کتاب ایشان به اسم "درباره مطالعات فرهنگی" بودم ...
قسمتی از مقدمه این کتاب : اگر اظهارنظر میگان موریس را بپذیریم که تلاش اصلی مطالعات فرهنگی تحلیل تفاوتهای نژادی، قومی، جنسی، جنسیتی، طبقاتی و نسلی (بهویژه از آن حیث که این تفاوتها چگونه در طی زمان برساخته و سپس به چالش کشیده میشوند) است، شاید آسانتر بتوانیم علل اقبال به مطالعات فرهنگی در ایران را دریابیم، چه جامعهی ایران واجد همهی این تفاوتها و شکافهاست. کتاب حاضر شامل مجموعهای از مقالات درجه اول در حوزهی مطالعات فرهنگی است که ایدههای اصلی پژوهشگران برجستهی این حوزه (هال، بوردیو، بنت، مکرابی و ...) را دربارهی فرهنگ، هویت، هژمونی، سوبژکتیویته و ساختارهای اجتماعی در برمیگیرد. رشد و گسترش مطالعات فرهنگی ایرانی، بدون شک، در گرو استفاده از تجربیات نظری و عملی نظریهپردازان و پژوهشگرانی است که در دیگر جوامع در این عرصه به فعالیت پرداختهاند. [ سه شنبه ۲۷ دی ۱۳۹۰ ] [ 18:47 ] [ شاهین کارخانه ]
امروز به عنوان مسئول خانه نشریات دانشگاه بیانیه ای در محکومیت ترور شهید مصطفی احمدی روشن نوشتم که در ادامه مطلب می تونید ببینید ...
ادامه مطلب [ سه شنبه ۲۷ دی ۱۳۹۰ ] [ 18:41 ] [ شاهین کارخانه ]
از آن هایی که در باور خود همیشه حق دارند متنفرم .
[ سه شنبه ۲۷ دی ۱۳۹۰ ] [ 18:23 ] [ شاهین کارخانه ]
قدیما آدما سال به سال پیر می شدن . الان روز به روز !
[ دوشنبه ۲۶ دی ۱۳۹۰ ] [ 16:46 ] [ شاهین کارخانه ]
امروز ۲۶ دی است. نمی دانم چرا زمستان امسال سردی همیشگی را ندارد . هوا تقریبا مثل بهار است .
ممکن است سرما عقب افتاده باشد... به هر حال در زندگی احمقانه ی من هیچ تغییری پیدا نمی شود... اصلا چه فرقی می کند که برف ببارد یا نبارد ... [ دوشنبه ۲۶ دی ۱۳۹۰ ] [ 16:45 ] [ شاهین کارخانه ]
«نیل» اولین مجموعهداستان «محمد تقوی»، نویسندهی کهنهکار، بهزودی پشت ویترین کتابفروشیها مینشیند. محمد تقوی ده داستان از میان کارهایش انتخاب کرده است که داستانهای این مجموعه عبارتاند از: نیل، آس گشنیز، بازی، سفید، بینابین خطوط حامل، هرزهویل، قرمز، لیلیِ مجنون، قتل و بادکنک مشکی. محمد تقوی برای خوانندگان داستان ایرانی نامی آشناست، داستانهای او در تمام این سالها در نشریات معتبر ادبی همچون مجلهی «کارنامه» و «دوران» منتشر میشدند. بخشی از داستان سفيد: «بيرون تاريك است. برف میبارد، سريع و در خطهای مورب. نه از آن برفهايی كه مثل پر فرود میآيند و آرام مینشينند، گلولههای پرآبي كه در يك خط مورب، شلپ به شيشه میخورند و روی آن پهن ميشوند. هر دانه به تودهی يخين پيش از خود تكيه میكند. بعد بخار نرمی آرامآرام گوشهها را پر ميکند و پيش میآيد و تمام پنجره را فرا میگيرد و مثل مخمل فشرده و مواج ميشود. نه شب پيداست، نه برف، نه آن لايهی يخين. رو به پنجره، روی تخت نشسته و زانوهايش را بغل كرده. كتری روی علاءالدين سوت ميكشد. خودم پرش كردم. او را هم خودم اينجا نشاندم. احمق و مفتون به پنجره نگاه ميكند. حالا ديگر مثل يك لايهی ظريف مه سيال و درخشان شده. انعكاس نور لامپ است، اما او دلش میخواهد فكر كند چيز ديگری است. مضحك است. خيال ميكند صدايي ميشنود، ترنمي دور و گنگ. عضلات وارفتهی صورتش خنده و ترحم را باهم القا میکند، برای من كه همهچيزش را میدانم. صدايي نيست غير از صدای كتری و ِپرتِپرت علاءالدين، و البته سكوت كه ذهن را بازی میدهد.»
[ جمعه ۲۳ دی ۱۳۹۰ ] [ 20:0 ] [ شاهین کارخانه ]
“آن مَرد گنجی در سَرْ دارد
که میانِ شما پخش می کُنَد. گنجِ مَردُمِ نادار؛ مَردُمانِ دریغ شده!…” [ جمعه ۲۳ دی ۱۳۹۰ ] [ 19:43 ] [ شاهین کارخانه ]
خبر - «باید بروم» نوشتهی «محمدهاشم اکبریانی» و «خندهی شغال» نوشتهی «وحید پاکطینت» به لیست نامزدهای جایزهی ادبی «واو»، رمانهای متفاوت، سال راه یافتند. داوران مرحلهی اول این جایزه پس از بررسی و داوری 51 رمان و داستان بلند، 9 اثر را به عنوان آثار متفاوت سال انتخاب کردند. «آتش به اختیار» (محمدرضا بایرامی ـ کتاب نیستان)، «الماس سرخ» (نسرین قشقایی ـ ورجاوند)، «باید بروم» (محمدهاشم اکبریانی ـ نشرچشمه)، «پنجره زودتر میمیرد» (پوریا عالمی ـ علم)، «خندهی شغال» (وحید پاکطینت ـ نشرچشمه)، «قانون قبیلهی پدری» (محمد هنرمند ـ نگیما)، «قصهی یک غول بیابانی که...» (علی آموختهنژاد ـ نگیما)، «مهبوط» (مرتضی فخری ـ افراز) و «نالههای عشق» (نصرالله قادری ـ کتاب نیستان) عنوانهای این نامزدها هستند. سپس داوران در مرحلهی اول داوری، از میان این 9 اثر 6 اثر را به عنوان نامزدهای بهترین رمان متفاوت سال اعلام کردند که به ترتیب الفبایی عبارتاند از: «آتش به اختیار»، «باید بروم»، «پنجره زودتر میمیرد»، «خندهی شغال»، «قانون قبیلهی پدری» و «مهبوط». متفاوتترین رمان سال تا اواخر بهمن از سوی داوران مرحلهی نهایی انتخاب و مراسم پایانی هم اوایل اسفند برگزار میشود.
[ سه شنبه ۱۳ دی ۱۳۹۰ ] [ 18:43 ] [ شاهین کارخانه ]
![]() چهار چهارشنبه و یک کلاهگیس جدیدترین مجموعه داستان خانوم بهاره رهنماست که به تازگی خوندم . کتاب گیرا و تاثیرگذاریه ...
[ سه شنبه ۱۳ دی ۱۳۹۰ ] [ 18:34 ] [ شاهین کارخانه ]
افسوس که این مزرعه را آب گرفته دهقانِ مصیبت زده را خواب گرفته خونِ دلِ ما رنگِ میِ ناب گرفته وز سوزش تب پیکرمان تاب گرفته رخسارِ هنر گونه مهتاب گرفته چشمانِ خرد پرده زِ خوناب گرفته ثروت شده بی مایه و صحت شده بیمار
[ سه شنبه ۱۳ دی ۱۳۹۰ ] [ 18:18 ] [ شاهین کارخانه ]
گناهانم را دوست دارم! بيشتر از تمام کارهاي خوبی که کرده ام، مي داني چرا ؟! آن ها واقعی ترين انتخاب هاي منند... ! سید علی صالحی
[ دوشنبه ۱۲ دی ۱۳۹۰ ] [ 18:54 ] [ شاهین کارخانه ]
به ما می گفتند نباید پپسی بخورید,گناه دارد.وقتی به تهران آمدم,اولین کاری که کردم,از یک دستفروشی یک پپسی گرفتم.درش تالاپ صدا کرد و باز شد.بعد خوردم دیدم که خیلی شیرین است.آن روز نتیجه گرفتم که گناه شیرین است. زنده یاد حسین پناهی
[ دوشنبه ۱۲ دی ۱۳۹۰ ] [ 18:51 ] [ شاهین کارخانه ]
دم رضا یزدانی گرم! من با زندگی و شعرم یا با تو شوخی نداشتم . . اگه عاشقت نبودم پا نمی داد این ترانه !
[ دوشنبه ۱۲ دی ۱۳۹۰ ] [ 14:22 ] [ شاهین کارخانه ]
ترم 4 بودیم ... حوله ی قرمز رنگمو به میخ رو دیوار آویزون کرده بودم ... (از این حوله ها که پوشیدنیه!) حامد پشت به دیوار ایستاده بود و داشت ترانه شادمهر رو می خوند : روبرو شب و سیاهیبی کسی پشت سرم نمی تونم که بمونم باید از تو بگذرم و ... از اون روز بود که اسم حوله ی من شد : بی کسی ! این مطلبو نوشتم که هم یادی کنم از حامد عزیزم ... هم از شادمهر وهم از شاعر این شعر خانم لاری پور.
[ دوشنبه ۱۲ دی ۱۳۹۰ ] [ 14:1 ] [ شاهین کارخانه ]
به نظرم برای استفاده از یک حق، انسان نباید نسبت به آن حق خودش را گناهکار بداند. برای من عشق، اگر خانوادهام آن را نخواهند گناه است. میرلا برعکس میگوید که گناه در این است که عشق را با گناه حس کنیم. دفترچهی ممنوع/ آلبا دسس پهدس/ بهمن فرزانه
[ دوشنبه ۱۲ دی ۱۳۹۰ ] [ 13:28 ] [ شاهین کارخانه ]
ساکتم اما سکوتم ، عمر طولانی نداره این صدای قلب من نیست،دل دل یه انفجاره نیلوفر لاری پور.یغما گلرویی
[ دوشنبه ۱۲ دی ۱۳۹۰ ] [ 13:24 ] [ شاهین کارخانه ]
![]() «به کسی مربوط نيست» مجموعه داستانی است خيرهکننده نوشتهی نويسندهی
برندهی جايزهی پوليتزر، جومپا لاهيری. کتاب شامل هشت داستان است
ــطولانیتر و غنیتر از هر چه تاکنون نوشته-ـ که ما را از کمبريج و سياتل
به هند و تايلند میبرد، و با شرح زندگی خواهرها و برادرها، پدرها و
مادرها، دخترها و پسرها، و عشاق طلسم میکند.
[ دوشنبه ۱۲ دی ۱۳۹۰ ] [ 13:14 ] [ شاهین کارخانه ]
گفتی اینجا نشد آن دنیا به هم می رسیم نگاه کن! ما مرده ایم، ولی به هم نرسیده ایم هنوز
[ دوشنبه ۱۲ دی ۱۳۹۰ ] [ 13:2 ] [ شاهین کارخانه ]
دورتر بایست! مهربان که میشوی بیشتر دلم تنگ میشود.
[ دوشنبه ۱۲ دی ۱۳۹۰ ] [ 13:0 ] [ شاهین کارخانه ]
[ شنبه ۱۰ دی ۱۳۹۰ ] [ 13:17 ] [ شاهین کارخانه ]
![]() نون نوشتن بخشی از احوال سالیان محمود دولتآبادی ست. از ۱۳۵۹ تا ۱۳۷۴. شرح دشواریها، شادکامیها و اندیشههای او در طی این سالها. نون نوشتن رو چند ماه پیش خوندم . احوالات شخصی یه نویسنده ی بزرگ که دردهای زیادی کشیده جالب و تامل برانگیزه ...
[ شنبه ۱۰ دی ۱۳۹۰ ] [ 12:46 ] [ شاهین کارخانه ]
نمی دانم که بودند ... آن دو دختری که اخراج شدند ... آن دو هم دانشگاهی عزیز ... آن دو هم نسل من ... فریاد از این درد ... این درد نگفتنی ... [ جمعه ۹ دی ۱۳۹۰ ] [ 14:28 ] [ شاهین کارخانه ]
حال همه ی ما خوب است ولی تو باور نکن ...
[ پنجشنبه ۸ دی ۱۳۹۰ ] [ 23:36 ] [ شاهین کارخانه ]
«یکصد گل سرخ و یک گل نصرانی ما را ز سر بریده میترسانی ما گر ز سر بریده میترسیدیم در مجلس عاشقان نمیرقصیدیم.»
[ چهارشنبه ۷ دی ۱۳۹۰ ] [ 15:15 ] [ شاهین کارخانه ]
ما نویسنده ها می نویسیم و جمعیت دنیا زیاد می شود.
ساراماگو [ چهارشنبه ۷ دی ۱۳۹۰ ] [ 15:10 ] [ شاهین کارخانه ]
[ سه شنبه ۶ دی ۱۳۹۰ ] [ 12:16 ] [ شاهین کارخانه ]
دوست کارتنخوابی دارم که عاشق ادبیاته. میگه: «سطلآشغال جلوِ کتابفروشیا از صدتا گنج باارزشتره.» دیوونهست...
[ سه شنبه ۶ دی ۱۳۹۰ ] [ 12:14 ] [ شاهین کارخانه ]
امروز از صبح تا ظهر داخل دفتر (خانه نشریات) مشغول دسته بندی کتاب ها و برنامه ریزی برنامه های ترم آینده بودم. از دکتر پاینده واسه همایش نظریه و نقد ادبی دعوت کردم. خدا کنه که بیاد !
از ساعت ۳ هم که دفتر آموزشم ... ساعت ۶ هم باید برم سر کلاس دینامیک (اونم از نوع 4 واحدیش)!
وای خدایا ۱۲ روز دیگه هم امتحانات شروع میشه !
[ دوشنبه ۵ دی ۱۳۹۰ ] [ 18:30 ] [ شاهین کارخانه ]
نکته ۱ - بررسی دقیق یک متن به منظور یافتن نظامی معنایی در آن را "قرائت تنگاتنگ" یا close reading می گویند.
نکته ۲ - نقد ادبی یعنی باور داشتن به تفاوت و حتی تباین اندیشه ها. (یعنی اعتقاد همه جانبه به دموکراسی) [ دوشنبه ۵ دی ۱۳۹۰ ] [ 17:26 ] [ شاهین کارخانه ]
حالا اشک ها هم شبیه تو شده اند.
گریه که می کنم نمی آیند. [ دوشنبه ۵ دی ۱۳۹۰ ] [ 17:20 ] [ شاهین کارخانه ]
|
||
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |