ژورنالیست جوان وبنوشت شاهین کارخانه
| ||||||||||
![]() تفاوت تبلیغات و اقناع
گارث جاوت و ویکتوریا اُدانل، ترجمه دکتر حسین افخمی
تفاوت تبلیغات با اقناع چیست؟ تشابهات و نقاط اشتراک آنها با هم کدام است؟ از نظر تعریف تبلیغات نوعی ارتباط است که در آن، پیامدهنده سعی دارد پاسخی از جانب مخاطب در جهت پیشبرد اهدافی معین بهدست آورد.اما اقناع جنبهای دوسویه و متقابل دارد و سعی میکند هم نیازهای پیامدهنده و هم پیامگیرنده را برآورده سازد. با این وجود، تفاوت تعاریف همه ماجرا نیست و برای درک روشن تر از مرزهای این دو مفهوم مشروح بحث را باید در مقاله زیر دنبال کنید. این مقاله از کتاب "تبلیغات و اقناع " نوشته گارث جاوت و ویکتوریا اُدانل انتخاب شده است. دکتر حسین افخمی استادیار دانشگاه علامه طباطبایی این کتاب را ترجمه و انتشارات همشهری آن را منتشر کرده است. ***
ادامه مطلب [ چهارشنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۱ ] [ 23:4 ] [ شاهین کارخانه ]
وصیت نامه شهید همت به نام خدا
نامی که هرگز از وجودم دور نیست و
پیوسته با یادش آرزوی وصالش را در سر داشتم. حقیر حاج همت 1361/2/26 [ سه شنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۱ ] [ 19:56 ] [ شاهین کارخانه ]
![]() روایت واقعه چگونه شکل میگیرد؟ گفتوگو با استاد فریدون صدیقی
سارا کریمی- از دید منتقدان دیدگاه مدرن "روایت" واقعیت را شکل میدهد و از وقایع تنها یک روایت ارائه نمیشود؛ بلکه هر فرد درگیر در واقعه روایتی متفاوت از آن دارد. با این وصف گزارش رسانههای امروز از وقایع دنیای پیرامون براساس روایت کدام فرد یا گروه تنظیم و ارائه میشود؟ آیا روزنامهنگار میتواند ناقل بیشترین روایتهای متضاد و متعدد باشد؟ برای رسیدن به پاسخ این پرسشها نزد یکی از اساتید روزنامهنگاری رفتیم که گزارشها و مصاحبههای روایی ایشان زبانزد حوزه رسانه است"فریدون صدیقی" در این گفتوگو رازهای نگارش روایی را برایمان فاش میکند. منبع: همشهری
ادامه مطلب [ دوشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۱ ] [ 17:40 ] [ شاهین کارخانه ]
![]() مطبوعات محلی با محتوای غیر محلی
دکتر محمدمهدی فرقانی
توسعه رسانهها و مطبوعات محلی از منظر کمی و کیفی یکی از شاخصهای توسعه فرهنگی- اجتماعی است. اما در این میان آنچه مهم به نظر میرسد، صرفا افزایش کمی تعداد شبکههای رادیو تلویزیونی و مطبوعات محلی نیست بلکه تربیت نیروی انسانی حرفهای مبتنی بر روزنامهنگاری توسعه نیز ضروری است. «دکتر محمد مهدی فرقانی» عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی در مقاله خود -به چهارمین سمینار "بررسی مسائل مطبوعات ایران؛ چالشها و چشماندازها" - آسیب شناسی مطبوعات محلی را از منظر روزنامهنگاری توسعه مورد بررسی قرار داده است که گزیدهای از آن را در ادامه میخوانید. ***
ادامه مطلب [ دوشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۱ ] [ 17:33 ] [ شاهین کارخانه ]
![]() مدیریت رسانه و ارتباطات راهبردی مهدی قمصریان*
یکی از نکات مهم در اداره و فعالیت رسانه ای به ویژه برای انجام و اجرای یک فرآیند ارتباطی مطلوب، صرف نظر از آگاهی داشتن از مسیر و جزئیات انجام آن به شکل صحیح، برخورداری از این درک عمیق است که "یک ارتباط موثر زمانی محقق می شود که مدیر رسانه بداند اولا چه باید بکند و ثانیا چگونه باید عملکرد خود و اثربخشی ارتباطات رسانه تحت امر خود را مورد ارزیابی قرار دهد." تا دیروز دستاندرکاران رسانه تنها به عنوان مسئول نوشتن و انتشار اخبار و تولید محتواهایی با موضوع اطلاعرسانی یا آموزش و سرگرمی و یا آگهی های بازرگانی شناخته می شدند اما نقش و حرفه رسانه ای ها امروز با دگردیسی سریع و پیچیده، مستلزم توانایی انجام کار تحقیقاتی، تصمیمگیری و حل مسأله است که می توان مجموعه این سه مولفه مهم را ارتباطات استراتژیک توصیف کرد. از سوی دیگر، مدیران رسانه ها، تصمیم گیرندگان سازمانی هستند که معمولا در دو سطح استراتژیک و تاکتیکی ایفای نقش می کنند. مدیران تاکتیکی در مورد طیف وسیعی از مسائل اجرایی و روزمره تصمیمگیری میکنند، مثلاً آیا باید یک خبر منتشر شود و یا اینکه بهتر است یک گزارش ویژه از موضوعی خاص تهیه شود. تصمیمگیری درباره آگهی ها و تبلیغات و همچنین مدیریت منابع انسانی رسانه ها هم از جمله کارکردهای این مدیران است. در سوی دیگر مدیران استراتژیک با روندها، مقولات، استراتژیها و ساختار سازمانی سروکار دارند. مثلاً این پرسش که سازمان رسانه ای در طول چند سال آینده با چه معضلاتی روبهرو خواهد شد؟ و چگونه باید با این مسائل برخورد کرد؟ شیوه آمادگی سازمان رسانه ای برای رویارویی با بحران ها چگونه باید باشد؟ استراتژیهای سازمان در مورد حضور در عرصه فناوری های نوظهور باید چگونه باشد؟ پاسخ به این پرسش ها مهمترین اولویت مدیران استراتژیک رسانه هاست. نکته قابل تامل دیگر در خصوص فعالان رسانه ای این است که عمده فعالیت آنها تلفیقی از وظایف کارشناسی و مدیریتی است. البته توازن بین این دو نقش در حال تغییر است. محیط امروز ـ و از آن مهمتر محیط فردا ـ ایجاب میکند که مهارتهای مدیریتی-ارتباطاتی در رسانه ها گستردهتر شود. انجام وظیفه مدیریت استراتژیک ارتباطات در یک سازمان رسانه ای مشابه بسیاری از سازمان های دیگر، مستلزم کسب چهار مهارت است: (1) درک مناسب از تحقیق و برنامهریزی (2) آگاهی از نحوه انتخابهای راهبردی (3) قابلیت انتخاب از میان طیف وسیعی از گزینههای تاکتیکی و (4) تکمیل فرآیند از طریق ارزیابی اثربخشی برنامه. لذا یکی از ایدههای اساسی مورد توجه مدیران رسانه ای باید توجه به این مهم باشد که رسانه ها "راهبردیتر" و "علمیتر" از گذشده شدهاند و همین نگرش استراتژیک است که تفاوت میان یک متخصص اثربخش رسانه ای را با فردی که در قالب های متصلب کهنه ادامه کار می دهد، آشکار میسازد. این الگو مستلزم برنامهریزی و اتخاذ تصمیمات استراتژیک است. مسیری که البته باید بر مبنای استدلال منطقی و آگاهانه مبتنی بر مبانی علم ارتباطات و نیز جنبههای متنوع درگیر با رسانه ها استوار باشد نه بر اساس غریزه و شهود و سلیقه شخصی مدیران رسانه ای . ارائه یک رویکرد گام به گام، فرآیند پیچیده و مسنجم ارتباطات راهبردی را قابل فهم می سازد و این اولین قدمی است که به نظر می رسد باید مدیران رسانه ای آن را تجربه و اجرا کنند. تنها در صورت بهره جویی از این فرآیند است که می توان یک مدیر رسانه ای را، اثربخش و پویا خواند. ____________________________________________________ * کارشناس ارشد مدیریت رسانه
[ دوشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۱ ] [ 17:27 ] [ شاهین کارخانه ]
![]() چالشهای حرفهای و اخلاقی در سازمان تحریریه مجید یوسفی
مدیریت مطبوعات و چگونگی تعامل با منابع انسانی طی سال های اخیر به تناوب توسعه و گسترش سازمان های تحریریه، افزایش صفحات، تخصصی شدن سرویس های خبری، تعدد و تنوع موضوعات و شیوه های جدید زندگی، مطالبات صنفی روزنامه نگاران به تدریج نیازمند مطالعه مجدد و وارسی راههای بهینه سازی آن است. طی سالهای دهه 70 به این سو، مطبوعات بنا به توسعه و گسترش روزافزون آن، و تغییرات چشم گیر فنی و محتوایی روزنامه ها، اعم از حوزه های سخت افزاری و نرم افزاری، قواعد اخلاقی و کنش های حرفه ای و نیز هنجاری در بین جامعه مطبوعات رواج گسترده ای یافته و نیازمند بازتولید مجدد در بخش های اخلاقی و حرفه ای آن است. این مقاله برگرفته از پژوهشی است که در سالهای 88-87 پیرامون محیط درون سازمانی دو روزنامه غیر دولتی و ملی انجام گرفت. دو روزنامه مورد بررسی اوایل دهه هشتاد پا به عرصه مطبوعات نهادند.این پژوهش کوشیده است چالش ها و موانع پیش روی روزنامه نگاران این دو روزنامه را به عنوان نمونه ای از مطبوعات کشور مورد توجه قرار دهد و سپس به مشکلات ناشی از فقدان قواعد اخلاقی و حرفه ای بهطور ویژه بپردازد. در این مقاله کوشش شده است به تحلیل یافته هایی که نشان می دهد به قواعد حرفه ای و اخلاقی روزنامه نگاری خدشه وارد شده و روزنامه نگاران از این حیث آسیب هایی را متحمل شده اند توجه بیشتری مبذول شود. ***
ادامه مطلب [ دوشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۱ ] [ 17:26 ] [ شاهین کارخانه ]
![]() فضای منفی در عکاسیترجمه
محمد امین خرمی - فضای منفی در عکس عاملی مهم در ترکیب بندی خوب است. فضای
منفی، نگاه بیننده را به سمت سوژه اصلی هدایت می کند.
فضای منفی (negative space) که گاهی از آن با عنوان فضای سفید[1] نیز یاد می شود، مفهومی است که سال ها در شاخه های مختلف هنر از طراحی گرفته تا معماری و مجسمه سازی مورد استفاده قرار گرفته است. این مفهوم در عکاسی نیز استفاده می شود و کاربست آن می تواند یک عکس معمولی را به عکسی فوق العاده تبدیل کند. متاسفانه کمتر کسی مفهوم فضای منفی را به خوبی درک کرده و به آن توجه می کند، اما کمی تمرین در این زمینه نگاه شما به عکس هایتان را تغییر می دهد و به طور حتم باعث می شود ترکیب بندی بهتری داشته باشید. فضای منفی چیست؟ به زبان ساده به فضای اطراف سوژه اصلی عکس، فضای منفی گفته می شود. سوژه اصلی خود به عنوان «فضای مثبت[2]» شناخته می شود. این تعریف قدری انتزاعی است؛ برای درک بهتر مفهوم فضای منفی به عکس زیر دقت کنید: خطوط انتقال برق، فضای مثبت و آسمان فضای منفی است.
در این عکس، آسمان فضای منفی اطراف سوژه اصلی را تشکیل می دهد. عکس: [Lee]
فضای منفی، سوژه اصلی را تعریف می کند و بر آن تاکید دارد. در واقع کارکرد فضای منفی این است که نگاه بیننده را به سمت سوژه اصلی هدایت کند. این فضا جایی برای «نفس کشیدن» فراهم می کند، به چشم مجالی برای استراحت می دهد و از ایجاد آشفتگی در عکس جلوگیری می کند. همه این ها به یک ترکیب بندی بهتر کمک میکند.
فضای منفی در این عکس جایی برای تنفس باز کرده و نگاه مخاطب را به سمت سوژه اصلی هدایت می کند. عکس: [Ruben Alexander]
همه ما در مورد اشیائی که می بینیم، از پیش ذهنیتی داریم؛ اندازه آن ها، شکل آن ها، رنگ، بافت و غیره. متاسفانه این ذهنیت از اشیاء بر نحوه نگاه ما به صحنه ای که می بینیم تاثیرگذار است، بنابراین ممکن است عکس هایی را خلق کنیم که از دید ما عکس های خوبی به نظر برسند اما در واقعیت اینگونه نباشد. نکته کلیدی در حل چنین مشکلی آن است که اشیاء موجود در صحنه را فراموش کرده و به جای آن بر فضاهای خالی بین یا اطراف آن ها تمرکز کنیم. این باعث می شود توجه بیشتری به ترکیب بندی داشته باشیم؛ در عین حال کمک میکند شکل ها و اندازه های اشیاء را دقیق تر ببینیم و سپس در مورد ترکیب بندی آن ها تصمیم گیری کنیم.
گاهی برای ایجاد توازن بین اشیاء، باید بر روی فضای خالی بین آن ها تمرکز کرد. عکس: [Joost J Bakker]
در قاب تصویر، ترکیب بندی را به گونه ای انجام دهید که فضاهای مثبت و منفی در کنار هم به حالت توازن و تعادل برسند. فضای منفی زمانی که به درستی استفاده شود، توازن و تعادلی طبیعی در برابر فضای مثبت ایجاد می کند. در استفاده از فضاهای خالی دست و دل باز باشید و فکر نکنید که حتما باید سوژه را دقیقا از یک گوشه تا گوشه دیگر قاب جا دهید. یکی از شیوه های مناسب برای کسب مهارت در استفاده از فضای منفی آن است که هر از چندگاهی با استفاده از نرم افزار فتوشاپ عکس هایی که پیش از این گرفته اید را به صورت های مختلف کراپ[3] کنید و ببینید هر کراپ از عکس چه نتیجه ای در پی خواهد داشت و چه حسی به شما می دهد. این بهترین راه برای تمرین مهارت استفاده از فضای مثبت و منفی در عکس است. خواهید دید که تغییری کوچک در ترکیب بندی، تفاوتی بزرگ در تاثیرگذاری عکس ایجاد می کند. عکس: [Extra Medium]
در این تصویر، سوژه با فضای سفید منفی احاطه شده است. این فضای منفی، نگاه بیننده را به سمت سوژه اصلی هدایت می کند. عکس: [Paco Calvino]
سوژه اصلی این عکس در هر ترکیب بندی غیر از این، کمتر مورد توجه قرار می گرفت، اما اکنون با قرار دادن آن در کنار یک فضای خالی بزرگ، به خوبی دیده می شود. عکس: [Angad Singh]
در این عکس، همراه شدن فضای منفی با فضای مثبت (شیر آتش نشانی) نتیجه بهتری را رقم زده است. عکس: [KayVee.INC]
به طور معمول عادت داریم در یک قاب تصویر تنها بر روی سوژه اصلی تمرکز کنیم و آن را در وسط قاب قرار دهیم؛ کمی زمان می برد تا در استفاده از فضای منفی مهارت پیدا کنیم اما خواهید دید استفاده از فضای منفی در کنار فضای مثبت، به تاثیرگذاری عکس می افزاید. 1- White space 2- Positive space 3- crop
منبع: photographymad.com
[ یکشنبه ۲۶ آذر ۱۳۹۱ ] [ 11:35 ] [ شاهین کارخانه ]
![]() عکاسی خبری: اشتباه ممنوع!گفتوگو با رضا معطریان
سمیرا سلطانی- هارولد لاسول برای رسانه سه نقش اساسی نظارت بر محیط (نقش خبری)، ایجاد و توسعۀ همبستگیهای اجتماعی (نقش تحلیلی ) و انتقال میراث فرهنگی (نقش آموزشی ) را در نظر گرفته که بعدها چارلز رایت نقش سرگرمی و تفریحی را هم به آن افزوده است. شاید یکی از مبانی اصلی مطالعات رسانه و تحلیل آن همین عبارت باشد. عکس خبری را به عنوان یکی از اجزای اصلی محتوای رسانههای چاپی و حتی رسانههای نوشتاری جدید میتوان در همین چارچوب قرار داد و تحلیل کرد. رضا معطریان عکاس روزنامههای شرق، هم میهن و مجلههای شهروند امروز، ایراندخت و مهرنامه از سال 68 کار عکاسی را در حوزۀ هنری سازمان تبلیغات اسلامی شروع کرده است. معطریان در گفتوگو با مدرسه همشهری به بررسی تأثیر عکسهای خبری بر مخاطبان، سیاستمداران و تحولات روابط سیاسی بین کشورها پرداخته است. با هم میخوانیم. *** منبع: همشهری
ادامه مطلب [ یکشنبه ۲۶ آذر ۱۳۹۱ ] [ 11:18 ] [ شاهین کارخانه ]
![]() نمایش فلاکت یک دیکتاتوربهروز بهزادی - سردبیر روزنامۀ اعتماد خبر دستگیری و مرگ قذافی در روز سیام مهرماه از جمله خبرهایی بود که دنیا را غافلگیر کرد. هنوز خبرگزاریها از دستگیر شدن او خبر میدادند که ناگهان شبکه الجزیره خبر داد او کشته شده است.چیزی نگذشت که تصویرهای بیشماری از جنازۀ او روی خط خبرگزاریها و شبکههای جهانی آمد. تصویرهایی که دیکتاتور مقتدر اما متظاهر و کمی کم عقل لیبی را مقهور، شکست خورده و له شده زیر پای انقلابیون نشان میداد. آری قذافی مرده بود. من و همکارانم در روزنامه اعتماد همیشه بر این باوریم که اخبار مهم را رسانههای اینترنتی به سرعت در اختیار مخاطب میگذارند و پرداخت یک روزنامه حدود 5 تا 8 ساعت بعد به چنین اخباری، موضوع جدیدی در اختیار مخاطب نمیگذارد. باید روزنامه به حاشیههای رویداد، پیشینه یا تحلیل آن بپردازد و اگر در این میان به اصل رویداد نیز اشاره کند، اشکالی ندارد، چراکه اصول حرفهایگری چنین ایجاب میکند. درباره مرگ یا بهتر بگویم کشته شدن قذافی و انتشار عکس جنازه او نیز چنین دیدگاهی داشتیم ولی با این تفاوت که اینبار اعتقاد داشتیم اگر عکس جنازه قذافی را چاپ کنیم، یک رویداد بزرگ بینالمللی را انتشار دادهایم و کشته شدن او در دنیای عرب و در واقع همه کشورهای جهان و به تبع آن در ایران، با اهمیت زیاد تلقی میشود.در واقع ترکیب تیتر و عکس قذافی میتوانست پیامی مهم را به خواننده منتقل کند.وقتی به این نتیجه رسیدیم که باید عکس قذافی - البته جنازه او - را چاپ کنیم. موضوع یافتن یک عکس مناسب بود، چراکه اکثر عکسهای ارسال شده روی خط خبرگزاریها تصویری بسیار دلخراش از مرگ قذافی و خشونت بیمهار را نشان میداد که ما در روزنامه اعتماد نمیپسندیدیم، زیرا انتقال خشونت به مخاطب تأثیر بر گروههایی از آنان میگذارد، زیرا روزنامه صبح منتشر میشود و شما تصور کنید صفحه اول آن هنگام صرف صبحانه دیده شود یا یک بانوی باردار آن را ملاحظه کند. پس تصمیم بر آن شد جنازهای از قذافی را که کمتر بیانگر خشونت و بیشتر نشاندهنده فلاکت و بدبختی یک دیکتاتور از مردم برگشته باشد، چاپ کنیم. در میان دهها عکسی که وجود داشت، یک عکس قذافی را که به سردخانه منتقل شده بود و جمعی از مردم در کنارش بودند برگزیدیم. این عکس دارای همان ویژگیهایی بود که میخواستیم. دیکتاتوری که تا چند روز پیش یک لباس را دو بار نمیپوشید، بر اریکه شبه سلطنتی تکیه میزد و حالت تفرعن از چهرهاش پیدا بود، اینک بدون یار و یاور در میان تنی چند از مردم که تبدیل به دشمن او شده بودند، بسیار مناسب برای چاپ بود. در کنار جنازه قذافی خون زیادی دیده نمیشد، چهره مردم حالتی از پیروزی و نه لزوما شادی در برابر خشونت داشت. این تصویر را با گزارش و تیتری تحلیلی در نیمتای اول صفحه یک روزنامه چاپ کردیم. روز بعد گرچه دیدم که شماری از مطبوعات عکسهایی از قذافی چاپ کردهاند که بسیار فجیح بود و میتوانست مخاطبان زیادی را جلب و جذب کند، ولی من به شخصه از چاپ آن عکس و تیتر و مطلب آن که محصول کار دوستان بسیار خوب ما در گروه بینالملل روزنامه بود، راضی بودم، چراکه با روش روزنامه بسیار جور در میآمد. یک تذکر خوب بدهم که خواننده متوجه نگاه و مشی ما در روزنامه بشود. هفته گذشته پس از بارانهای چند روزه تهران همکاران ما گزارشی از آب و هوا و باران تهیه کردند. این گزارش در صفحه اول روزنامه به چاپ رسید. تصویری بسیار زیبا از لطافت هوا و چتری رنگی که در دست شهروندی بود، در کنار گزارشی که آن نیز نگاه به منفعت و زیبایی باران داشت، در صفحه اول روزنامه اعتماد چاپ شد، در صورتی که برخی از همکاران ما نگاهشان به سیلابها و گیر کردن خودروها در سیلاب و چنین سوژههایی بود. عکس لطیف و تیتر زیبا کنار آن صبح با استقبال زیادی روبهرو شد، چراکه خود من در یکی از کیوسکها به مکالمه یکی، دو نفر گوش دادم. چاپ عکس قذافی نیز از چنین دیدگاهی در روزنامه برخوردار بود. روزنامه اعتماد از خشونت بیزار است و زیبایی و عشق و دوست داشتن را به جامعه منتقل میکند و بسیاری از خوانندگان ما از این موضوع رضایت دارند.
[ یکشنبه ۲۶ آذر ۱۳۹۱ ] [ 11:12 ] [ شاهین کارخانه ]
شگردهای مصاحبهنوشتۀ نیلز هنسن و مارک هانتر - ترجمه فرشید مقدمسلیمی
***
هر گزارشگری اندوختهای از شگردهای مصاحبه ویژۀ خود را دارد. برای غنی کردن این اندوخته، با کسانی که کارشان به نوعی همراه با پرسشگری است حشر و نشر کنید: نه فقط گزارشگران دیگر، بلکه پلیس، وکلا، دادستانها، فروشندهها و بازاریابها و غیره. از آنها بپرسید که چطور با وضعیتهای کاری ویژه کنار میآیند و بخواهید از دردسرها و چالشهایشان برایتان بگویند. فنون مصاحبهگری خود را به این ترتیب گسترش دهید. در عین حال شگردهای این درسنامه را هم به یاد داشته باشید. 1- گزیدهای از اخبار با خود ببرید گزارشگر محققها عموماً وقتی وارد ماجرا میشوند که سوژه، خبری شده است: رسانههای خبری کم و بیش اطلاعاتی را منتشرکردهاند. اما مطالب منتشرشده همیشه خالی از اشتباه نیستند. برای شروع یک مصاحبه و ارتباط، گزیدهای از این مطالب را آماده کنید. آنها را به منبع بدهید تا با شما مرورشان کند. او به شما خواهد گفت که کدامشان درستند 2- کنترل اوضاع را در دست داشته باشید مصاحبه گاهی شبیه جنگ قدرت است. پس آماده باشید و مواضع خود را بشناسید و حفظ کنید. شرایط و محیط مصاحبه را نیز زیر نظرداشته باشید و کنترل کنید. جایی را که هنگام مصاحبه مینشینید انتخاب کنید. در جای مناسب و راحت بنشینید. کنترل بر ابزار کارتان را نیز حفظ کنید. مثلاً به منبع اجازه ندهید که دستگاه ضبط صوت یا دفترچه یادداشت شما را بردارد. (کاری که معمولاً میکنند) به منبع نگویید «ممکنه من ضبطم را روشن کنم؟» بگویید: «من به خاطر دقت کار، مصاحبه را ضبط میکنم.» دستگاه ضبط را روشن کنید و تاریخ، مکان و موضوع مصاحبه را بیان کنید. اگر فکر میکنید که منبع با ضبط صدا مخالفت میکند، یک شاهد با خود ببرید و بگویید «برای اینکه چیزی از قلم نیفتد از همکارم خواستم که یادداشتبرداری کند.» 3- فاصلهتان از منبع را حفظ کنید بعضی روزنامهنگار میشوند تا با افراد سرشناس ملاقات کنند و گپ بزنند. اما راههای خیلی بهتری برای پیدا کردن دوست وجود دارد. به علاوه، صمیمی شدن بیش از حد با منبع ممکن است به کارتان یا حتی خودتان ضربه بزند: قربانیها همیشه آنقدر هم که به نظر میرسد بیگناه نیستند؛ سیاستمداران همیشه آنطور که اظهار میکنند نیستند؛ کاپیتان کشتی گاهی خدمه را به آب میاندازد. با منبع زود خودمانی نشوید. 4- از دفاعیات منبع علیه خودش استفاده کنید مصاحبۀ تاریخی اوریانا فالاچی با هنری کیسینجر با اتفاق زشتی شروع شد: کیسینجر به فالاچی پشت کرد و گفت دارید عاشقم میشوید؛ نه؟ فالاچی که به شدت عصبانی بود متوجه شد که کیسینجر با زنها یک مشکل خاصی دارد. بعد نتیجه گرفت که یک چنین مرد بیاخلاقی که میتواند به یک روزنامهنگار در حین کارش، اهانت کند، سزاوار ترحم نیست. در ادامۀ مصاحبه، فالاچی سمتگیری پرسشهایش را تغییر داد. او از برخی اطلاعات دقیق استفاده کرد و با کاربرد برخی شگردهای زنانه سوالاتی پرسید تا او را جذب مصاحبه کند. ( مثل اینکه: خوب حالا از شما سوالی را میپرسم که از فضانوردان پرسیدهام: بعد از اینکه روی کرۀ ماه پاگذاشتید چه میکنید؟) کیسینجرِ نامتعادل کنترل گفتوگو و در نهایت خودش را از دست داد. دستاوردهای افشاگرانۀ این مصاحبه، دریچهای به قلب تاریک قدرت بازکرد. مثل فالاچی باشید: برای زورمندان دلرحمی نکنید به ویژه وقتی که عادلانه رفتار نمیکنند. در مصاحبه از ضعفهاشان بهرهبگیرید. مثلاً اگر شخصی تمایل دارد بیشتر از اصول حرف بزند تا دادههای عینی و واقعی، از متن صحبتهایاش دادههای مخالف با اصول بنیادیاش را استخراج کنید. 5- منبع را شگفت زده کنید اگر با یک چهرۀ مشهور مصاحبه میکنید، به احتمال زیاد او پیشتر مصاحبههای زیادی با همان موضوع مشابه شما داشته است. شما با اطلاع از محتوای آن مصاحبهها میتوانید بحث جدید را باز کنید. فقط ببینید قبلاً چه حرفهایی زده شده، چه سوالاتی پرسیده شده، شما کار تازهای بکنید. گاهی اوقات غفلتهای گزارشگران دیگر، شگفتآورند. برای مثال با مایک جاگر[1] دربارۀ هر موضوعی مصاحبه شده بود جز اینکه او چطور آهنگسازی کرده بود. او نشان داد که چقدر دوست داشته دربارۀ این موضوع حرف بزند. 6- بگذارید منبع شگفتزدهتان کند خبرنگاران همیشه در عجلهاند. آنها چند سئوالِ تنظیم شده دارند و به مصاحبهشونده اصلاً اجازه نمیدهند که خارج از چارچوب سئوالات حرف بزند؛ حرفی که اتفاقاً مصاحبهشونده فکر میکند مهمتر است. چیزی که میخواهیم به شما بگوییم این است که به منبع اجازه بدهید تا چیزی را که فکر میکند اهمیت دارد بگوید. مثلاً منبع شاید بگوید «میتوانم جواب سئوالت را بدهم. اما شما یک سوال مهمتر را نپرسیدید.» پاسخ نادرست شما چنین خواهد بود: «باشد برای بعد.» و پاسخ درست: «بفرمایید.» اطلاعات منبع واقعاً میتواند گزارش شما را به کل دگرگون و متحول کند. 7- منبع را تهییج کنید مشخصاً در مواردی که ترتیب زمانی رویدادها مهم است، برای اینکه مصاحبۀ موفقی داشته باشید جریان مصاحبه را به ترتیب رویدادها پیش ببرید و برای تسلسل وقایع و جزییات آنها از مصاحبهشونده تأیید بگیرید. (مثلاً کی آنجا بود و چه حرفی زده شد). کم پیش میآید که منابع رخدادی را در اولین باری که دربارهاش حرف میزنند به طور دقیق و کامل به یادآورند. ذهن آنها باید تحریک شود. منبع وقتی تهییج شود داستاناش را کاملتر تعریف میکند. 8- به زیر متن گوش کنید در زبان نمایش، «متن» دیالوگی است که روی صحنه اَدا میشود و «زیر‑متن[2]» آنی است که پَسِ دیالوگ قرار دارد [و به زبان نمیآید]. مواظب باشید که در یک مصاحبه از زیرمتن غفلت نکنید. به طور مشخص:
9- منبع را درگیر کنید رابطۀ شما با منبع از اطلاعات مشخصی که در یک مصاحبه به شما میدهد، مهمتر است. در طول زمان، یک رابطه الزامات و پیوندهای متقابلی را ایجاد میکند. وقتی چنین شد شاید یک گزارشگر تازهکار احساس ناراحتی کند که چرا زیادی خودش را درگیر مسایل منبع کرده است و فکر کند بهتر است او را رها کند. اما این کار درست نیست. با منبع به طور منظم در تماس باشید. زنگ بزنید و تبادل اطلاعات کنید، آخرین خبرها را جویا شوید یا دربارۀ چیزی که در جریانش هست نظر بخواهید. همیشه دقیقۀ نودی به منبع زنگ نزنید که تازه یادش بیاید که شما هم هستید. با حفظ رابطه، منبع را بیشتر و بیشتر درگیر پروژه خواهید کرد. شما با مطلع کردن او از پیشرفتهای خود و با نظر و راهنمایی خواستن از او، وی را در موفقیت کار سهیم میکنید و به علاوه به عنوان یک مشاوره در کنار خود نگه میدارید. 10- یادداشتهایتان را پیش از اتمام مصاحبه مرور کنید سعی کنید زمانی را بلافاصله بعد از مصاحبه به مرور یادداشتهایتان اختصاص دهید (مثلاً 15 دقیقه). ببینید چیزی جا نمانده باشد. سوالات جزییتر و ابهامها بعد از اینکه مصاحبه را ترک کردید مشخص خواهند شد. پس قبل از خداحافظی با منبع آنها را شناسایی کنید. 11- همواره مودب باشید به نظر خبرنگارانی که به تعاملات کوتاه و تبادل اخبار عادت دارند، گفتگوهای طولانی با منابع سخت است. یک گزارشگر خبری شاید هیچ وقت مصاحبۀ بیش از یک-دو ساعته نداشته باشد. در حالی که یک مصاحبۀ تحقیقی جا دارد تا چند روز ادامه یابد. گزارشگر باید بداند که طی این زمان، خستگی و تنشِ ناشی از موضوع، دست در دست هم میتوانند عصبیاش کنند. در چنین شرایطی مواظب باشید حرف نامربوطی نزنید. [1] - نوازنده، خواننده، ترانهسرا و هنرپیشه انگلیسی و یکی از موسسان گروه موسیقی رولینگ استونز [2] - Subtext منبع: همشهری
برچسبها: شگردهای مصاحبه [ یکشنبه ۲۶ آذر ۱۳۹۱ ] [ 10:58 ] [ شاهین کارخانه ]
جاهد جهانشاهی درگذشت
![]() جاهد جهانشاهی در حین کوهنوردی درگذشت. منبع: پارسینه [ جمعه ۲۴ آذر ۱۳۹۱ ] [ 11:47 ] [ شاهین کارخانه ]
رابطه بین روزنامه نگار و منبع خبر دروازه بان خبر کیست؟
ترجمه اشرف احدزاده
یکی از مباحث مطرح در حوزه روزنامه نگاری چگونگی رابطه بین روزنامه نگار و منبع خبر است. نخستین نظریات و مدل های ارتباطی در خصوص رابطه بین روزنامه نگار و منبع خبر حکایت از آن داشتند که روزنامه نگار نقش دروازه بان را بین منبع و گیرنده خبر ایفا می نماید و او هست که تعیین می کند چه خبری انتخاب یا رد شود (White, 1950). مدل وایت یک مدل خطی از رابطه بین روزنامه نگار و منبع خبر است، به این معنا که تنها روزنامه نگار حق انتخاب منبع خبر و انعکاس اخبار آن را دارد. اما آیا در دنیای واقعی روزنامه نگاری نیز چنین رابطه خطی بین روزنامه نگار و منبع وجود دارد؟ یعنی روزنامه نگار همواره خبر را از منبع دریافت و به مخاطب منتقل می کند. آیا این منبع نیست که رسانه مورد نظر خود را برای انتقال پیام خود انتخاب می کند؟ پاسخ این سوالات را می توان در نظریات محققانی همچون هربرت گانز (1979) یافت. وی در کتاب خود تحت عنوان «تصمیمگیری درباره اینکه خبر چیست» به بررسی مناسبات میان روزنامه نگار و منبع خبر می پردازد. نوشتار پیش رو برگرفته از فصل سه و چهار کتاب گانز است که می تواند پاسخی برای سوالات مطرح شده فوق باشد.
برچسبها: دروازه بان خبر کیست, رابطه بین روزنامه نگار و منبع خبر, هربرت گانز ادامه مطلب [ دوشنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۱ ] [ 14:15 ] [ شاهین کارخانه ]
در اجلاس جهانی اساتید دانشگاهها و بیداری اسلامی ولایتی: بیداری اسلامی به مرحله تثبیت و دولت سازی رسیده است خبرگزاری فارس: دبیر کل دبیرخانه بینالمللی بیداری اسلامی گفت: بیداری اسلامی در شرایط فعلی نه در پایان راه بلکه در آغاز راه و نیازمند تلاش بیوقفه برای تثبیت موفقیتهای خود است. ![]()
ادامه مطلب [ دوشنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۱ ] [ 14:2 ] [ شاهین کارخانه ]
![]() شیوا ارسطویی، داستان نویس معاصر کارگاههای نویسندگی خلاق خود (وانکا) را اینبار در تماشاخانه پارین برگزار میکند. مهلت ثبت نام در این کارگاه ها تا ۲۰ آذر و شروع کلاسها از ۲۵ آذرماه خواهد بود.
[ جمعه ۱۷ آذر ۱۳۹۱ ] [ 19:43 ] [ شاهین کارخانه ]
[ جمعه ۱۷ آذر ۱۳۹۱ ] [ 19:41 ] [ شاهین کارخانه ]
![]() همزمان با اجرای نمایش “چاله” کتاب مجموعه شعر اندیشه فولاد وند و سی دی شعر و صدای این شاعره معاصر، همزمان با به روی صحنه رفتن نمایش چاله در موزه زمان در دسترس علاقهمندان قرار گرفته است. کتاب “عطسه های نحس” مجموعه شعر اندیشه فولادوند و سی دی “آخرین حرف معاصر” با صدای این بازیگر و شاعره معاصر آثاری هستند که همزمان با نمایش “چاله” در تماشاخانه پارین عرضه می شوند. “عطسه های نحس” شامل اشعاری چون: عالیجناب، من باختم، انفجار
لاشه، عطسه های نحس و… منتشر شده توسط نشر ثالث است که اکنون به چاپ سوم
رسیده است. “آخرین حرف معاصر” هم شامل ۱۳ شعر فولادوند با صدای او و آهنگسازی فریبرز لاچینی است که با اهتمام و نظارت فریدون خوشنود منتشر شده است. علاقمندان می توانند این دو اثر را در زمان به روی صحنه رفتن نمایش “چاله” از تماشاخانه پارین تهیه نمایند. اندیشه فولادوند بازیگر سینما که اولین بار با ایفای نقشی در فیلم «سربازهای جمعه» مسعود کیمیایی به سینما آمد که باعث شده هنوز خیلی ها او را با «نقره» این فیلم بشناسند. با وجود پیشنهاد ها برای حضور در تلویزیون، تنها سینما را برگزیده و حضوری در تلویزیون نداشته است. گفتنی است پیش از این در فیلم های «مریم مقدس»، «سربازهای جمعه»، «اپیزودهای سه گانه ستاره ها»، «سنگ کاغذ قیچی»، «چهارانگشتی»، «سن پترزبورگ» و «یک خاطره بگو حواسمو پرت کن (زندگی با چشمان بسته)» به ایفای نقش پرداخته است. اندیشه فولادوند متولد سال ۱۳۶۲ است ، فارغ التحصیل رشته فلسفه است ، در کودکی به نجاری و خرید و فروش علاقه مند بوده و مدتی هم این کارها را انجام می داده ، سرگرمی اش دیدن فیلم و کتاب خواندن است. اولین بازی او در فیلم مریم مقدس بوده اما اولین حضورش به صورت حرفه ای در فیلم سربازهای جمعه مسعود کیمیایی بود ، بعد از این فیلم او مدتی از سینما دور بود تا اینکه دوباره با فیلم ستاره های فریدون جیرانی به سینما باز می گردد و بعد از آن دوباره به فعالیتهای بازیگری خود ادامه می دهد ، وی علاوه بر بازیگری به صورت حرفه ای شعر هم می گوید ، وی سال ۱۳۷۹ کتاب شعرش را با نشر ثالث در جریان چاپ انداخت و در سال ۱۳۸۵ مجوز چاپ کتاب را دریافت کرد ، این اشعار شامل نوشته های او با نام عطسه های نحس است و یک آلبوم با نام شلیک کن رفیق که شامل سه قطعه ترانه ، سه شعر و یک قطعه درد و دل با اهالی جنگ است . اما “چاله” نمایشی است از سهیل بیرقی که در آن اندیشه فولاد وند، عمار تفتی و عاطفه نوری به ایفای نقش می پردازند و هر روز ساعت ۲۰ در تماشاخانه پارین به روی صحنه می رود. تماشاخانه پارین در خیابان ولی عصر، بعد از پارک وی، خیابان شهید فلاحی(زعفرانیه)، نبش خیابان بغدادی، موزه زمان واقع شده است.
[ جمعه ۱۷ آذر ۱۳۹۱ ] [ 19:38 ] [ شاهین کارخانه ]
سخنان خشایار دیهیمی درباره آثار مانده در وزارت ارشاد:
درب را ببندند از پنجره وارد میشوم
دیهیمی میگوید: اگر عاشق فرهنگ هستید و قصد
دارید آن را تسری بدهید و به دست مصرف كننده اصلی برسانید نباید منت
بگذارید، باید با او روراست باشید، كالای با كیفیت تولید و اعتماد آنها را
جلب كنید مردم حتما هزینهاش را پرداخت میكنند.
[ یکشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۱ ] [ 12:56 ] [ شاهین کارخانه ]
اصول خبر نویسینادیا الاعوادی (Nadia El-Awady)، ترجمه پوریا ناظمی
اشاره: درسنامه آنلاین روزنامهنگاری علمی از سوی فدراسیون جهانی روزنامهنگاران علمی (WFSJ) و با همکاری شبکه علوم و توسعه (SciDev.Net) طراحی شده است. *** الف: ارزش خبری چیست؟ پیش از اینکه داستان خود را بنویسید بهتر است این موضوع را در نظر بگیرید که مناسب ترین زاویه دید از نظر ارزش خبری برای مخاطب شما کدام است. بدین ترتیب متوجه خواهید شد که کدام بخش از داستانتان را باید برجسته کنید. عوامل مختلفی وجود دارد که به شما کمک میکند تا متوجه شوید آیا یک رویداد ارزش خبری دارد یا خیر.
برای اطلاعات بیشتر به درس های 1 و 2 این مجموعه مراجعه کنید. ب: اطلاعات مورد نیاز برای داستان های خبری یک داستان خبری خوب نیازمند اطلاعاتی از انواع زیر است:
پ: منبع داستان های خبری: هنگامی که داستان خبری خود را مینویسید حداقل از 2 منبع متفاوت استفاده کنید و البته اگر توانستید از تعداد بیشتری از منابع صحت خبر را تایید کنید (درس 1 را ببینید) منابع شما ممکن است منابع اطلاعات خام باشد مواردی نظیر، نظر سنجیها، اسناد، بایگانی های دولتی، ژورنالها، خبرنامهها، داستان های دیگر رسانهها و همچننین ممکن است این منابع منابع انسانی باشند نظیر منشی دفتر، کارشناسان، مردمی که در گیر داستان بوده اند، مردمی که تحت تاثیر موضوع خبر قرار میگیرندمردمی که میتوانند رویدادی را به یاد بیاورند و مردم عادی درون خیابان. مثال: مقاله زیر را به نقل از ABC استرالیا بخوانید منابع پنهان گازهای گلخانه ای هندوستان [ http://www.abc.net.au/science/news/stories/2007/1964548.htm ] دقت کنید که چطور نویسنده به تحقیقات انجام شده، نویسنده اصلی تحقیق، موسسه تحقیقاتی، فعالان و منابع دولتی ارجاع میدهد. ت: انواع داستان های خبری 1- داستان آینده نگر: این نوع داستان روایتی از رویدادی است که قرار است در آینده اتفاق بیفتد. مثلا کنفرانسی که قرار است در آینده برگزار شود. معمولا این سبک خبرها را به شیوه هرم وارونه مینویسند یعنی مهم ترین بخش خبر و جذاب ترین اطلاعات را در ابتدای خبر و اطلاعات ضمیمه را در ادامه آن میآورند. ساختار چنین اخباری معمولا به این ترتیب است: الف. لید: داستان را با پاسخ دادن به 3 سوال اصلی چه، چه وقت و کجا آغاز میکنند. به یاد داشته باشید شما در حال اطلاع رسانی رویدادی هستید که قرار است در آینده اتفاق بیفتد. پس آن را درست و سریع اعلام کنید. این لید معمولا یک تا دو جمله را شامل میشود که هر کدامش نباید بیش از 25 تا 35 کلمه باشد. ب. پاراگراف دوم: اطلاعات جزیی تری از آنچه قرار است رخ دهد را در اختیار خواننده میگذارد. مردمی که درگیر این داستان هستند (مثلا برگزار کننده ها) کسانی که شرکت میکنند و موضوعات مهمی که قرار است در آن مطرح شود پ: پاراگراف سوم: اطلاعات زمینه و تکمیلی را در رابطه با موضوع یا افرادی که در این برنامه نقش دارند - بسته به اهمیت هر کدام - را ارایه میدهد. معمولا چنین داستان های خبری در حدود 4 پاراگراف هستند و جملات نیز از تعداد کلمات کمی تشکیل شده است. برای مثال نمونه زیر را ببینید کویت میزبان هشتمین کنفرانس علم در قرآن است: 2- اخبار رویداد (Spot news): این نوع داستان چیزی را گزارش میکند که به تازگی اتفاق افتاده است . این نوع خبر نیز معمولا با استفاده از الگوی هرم وارونه نوشته میشود و مهمترین بخش اطلاعات در ابتدا میآید و اطلاعات کم اهمیت تر در ادامه آن آورده میشود. در لید این اخبار به سوال های اصلی خبر(چه چیزی، کی، کجا، چرا و چگونه و چه کسی) پاسخ داده میشود و سپس جزییات مرتبط اورده میشود. معمولا در پاراگرف سوم نقل قولها و اطلاعات زمینه اورده میشود همیشه به یاد داشته باشید که نوشته خود را همانطور که پیشتر گفته شده بود از حالت خشک درآورده و رنگ آمیزی کنید. مثال: این نمونه ای از چنین خبری در نیو ساینتیست است. ماهواره هل نخستین تصویر از ابرهای درخشان مرموز را تهیه کردند:
3- داستان خبری از صحبت های مردم : نمونه ای از چنین داستان هایی گزارش هایی است که از یک کنفرانس مطبوعاتی یا ارایه عمومی یک مقاله تهیه میشود. الف: لید: در لید میتوانید مهمترین نکات مطرح شده در رویداد را به شکل نقل قول غیر مستقیم بیاورید ب: پاراگراف دوم: نقل قول های مستقیمی از سخنران بیاورید و توضیح دهید که چرا و کجا این جملات ایراد شده است. پ: پاراگراف سوم: اطلاعت پیش زمینه را بیاورید ت: پاراگراف چهارم: به بیان تفسیری دومین نقل قول مهم بپردازید ث: پنجمین پاراگراف: نقل قول مستقیمی را برای زینت دادن به نوشته و تکمیل آن بیاورید ج: پاراگرفا ششم: اطلاعات پیش زمینه بیشتری را بیاورید مثال: این داستان از رویترز را مرور کنید: فعالان: توسعه چین به بهای هیمالیا تمام خواهد شد [ http://www.reuters.com/article/environmentNews/idUSDEL25608220070629 ] 4- پیگیری خبری: این نوع داستانها مربوط به رویدادهایی میشود که پیشتر اتفاق افتاده اما هنوز توجه مخاطب را به خود جلب میکند. مردمی که این داستان را میخوانند احتمالا از قبل اطلاعاتی در باره آن دارند و بیشتر مایلند اطلاعات بیشتری پیدا کنند میتوان یک داستان به روز یا داستانی از نقل قولها - که در بالا توضیح داده شده اند - را مورد پیگیری قرار داد. مثال: این خبر که از سوی BBC منتشر شده است در پی موجی از گرما در جنوب اروپا منتشر شدکه توجه فراوانی را به خود اختصاص داده بود. [ http://news.bbc.co.uk/2/hi/health/6245370.stm ]
هنگامی که خبری را مینویسید مطمئن باشید که
با صرف انرژی خلاقه کافی شما قادر خواهید بود هرچیزی را به قالب خبری در بیاورید. به خاطر داشته باشید : منابع شما متخصصان هستند و نه خود شما. اگرچه شما ممکن است از 2 یا 3 نفر نقل قول کنید اما باید تاجایی که میتوانید باافراد مختلف گفتوگو کنیدتا بتوانید اهمیت و وزن واقعی نظر هر یک از افراد را به درستی تخمین بزنید. منبع: همشهری [ جمعه ۱۰ آذر ۱۳۹۱ ] [ 12:8 ] [ شاهین کارخانه ]
5 مرز بین وبلاگنویسی و روزنامهنگاری حسین امامی*
وبلاگ نویسی از جهاتی با روزنامه نگاری شباهت دارد ولی پاسخ به این سوال که آیا وبلاگ نویسی همان روزنامه نگاری است، موضوعی است که بین صاحبنظران حوزه رسانه و روزنامه نگاری همچنان مورد بحث و اختلاف است. در اینجا قصد دارم به اختصار دلیل هایی که باعث شده این دو را از هم مجزا بدانند یادآور شوم. مرزبندی های بین روزنامه نگاری و وبلاگنویسی را می توان به پنج دسته مهم شامل مسایل اخلاقی، حرفه ای، حقوقی، سازمانی و تکنولوژیک تقسیم بندی کرد. 1- اصول اخلاقی: اصول اخلاقی روزنامه نگاری با اصول اخلاقی وبلاگ نویسی متفاوت است. شاید آن تعهدی که روزنامه نگار لازم است در صحت و دقت خبرهای تهیه شده بکار گیرد در وبلاگنویسی کمتر مشاهده شود. علاوه بر این، در روزنامه نگاری در کنار تعهد شخصی، تعهد به یک سازمان رسانه ای نیز وجود دارد، اما در وبلاگ نویسی تنها تعهد شخصی مطرح است. 2- اصول حرفه ای: سبک و زبان نگارش در روزنامه ها و یا حتی سایت های خبری از قواعد خاص خود پیروی می کند ولی وبلاگ سبک خاصی از نگارش ندارد. وبلاگنویسان بر خلاف روزنامهنگاران با موانعی تحت عنوان استانداردهای نگارش کمتر مواجهند. وبلاگنویس حتی می تواند در وبلاگ خود از لحن و زبان عامیانه هم استفاده کند و بعضا شاهدیم که برخی از آنها حتی به اصول صحیح نویسی نیز پایبند نیستند. 3- جنبه های حقوقی: یک سازمان رسانه ای تابع مقررات، قوانین، آئین نامه ها و ساختار رسمی است و بر اساس آن ها به عنوان یک شخص حقوقی در جامعه معنا پیدا می کند. نحوه برخورد جامعه، سازمانها و دستگاه ها برای یک روزنامه نگار و یک خبرنگار تعریف شده و مشخص است. به عنوان مثال، در نظر بگیرید برای تهیه گزارشی به صحنه حادثه بروید بدون اینکه کارت خبرنگاری داشته باشید و صرفا خود را وبلاگنویس معرفی کنید، به این راحتی به شما اجازه حضور در صحنه را نخواهند داد، اما اینها همه برای خبرنگار تعریف شده است. 4- جنبه های سازمانی: وبلاگنویسی، بدون واسطه و بدون برنامه است. وبلاگ نیازی به سطوح مختلف عوامل تحریریه از جمله سردبیر و دبیر سرویس ندارد اما در ساختار روزنامه، این سلسله مراتب است که عامل تصمیم گیری انتشار نهایی مطلب است و گاهی به صلاحدید سردبیر یا دبیر سرویس تغییراتی در عنوان و متن مطلب رخ می دهد. ضمنا مرتب نوشتن و راس ساعت خاصی منتشر کردن از خصلت روزنامه است که در وبلاگ آنرا نمی بینیم. 5- عوامل تکنولوژیک: ابزار توزیع و انتشار تفاوت کرده است و وبلاگ صرفا ابزار توزیع و انتشار است. بهره گیری از تکنولوژی های نوین ارتباطی و خصوصا وبلاگ نویسی می تواند به توسعه روزنامه نگاری و تعامل بیشتر با خوانندگان کمک کند. ضمن اینکه وبلاگ نویسی تهدیدی برای روزنامه نگاری نیست گرچه بسیاری از جنبه های روزنامه نگاری را تغییر داده است.
* دانشجوی دکتری علوم ارتباطات؛ مدرس دانشگاه [ پنجشنبه ۹ آذر ۱۳۹۱ ] [ 13:13 ] [ شاهین کارخانه ]
گزارش نشست بررسي كتاب تاريخ اجتماعي رسانهها
پنج روایت از یک کتابسرور قاضیزاده هاشمی
اشاره: نشست تخصصی بررسی کتاب "تاریخ اجتماعی رسانهها از گوتنبرگ تا اینترنت" نوشته "ایسا بریگز" و "پیتر برک" که با ترجمه دکتر "حسن نمکدوست تهرانی" به تازگی از سوی انتشارات همشهری منتشر شده است دهم آبانماه به همت فرهنگستان هنر و در سالن همایشهای فرهنگستان هنر برگزار شد. در این نشست تنی چند از استادان، صاحبنظران و دستاندکاران حوزه ارتباطات و رسانهها به بررسی ابعاد و ویژگیهای مختلف این کتاب پرداختند.
نکته دوم، نثر زیبای کتاب است. همه حاضران در این جلسه کتابهایی را دیدهاند که آنها را میخوانیم اما چیزی از آنها عایدمان نمیشود. حتی گاه شک میکنیم که آیا خود مترجم چیزی از کتابی که ترجمه کرده فهمیده است یا خیر. اما در این کتاب، میتوان نثر زیبا و قابل فهم مترجم را بهخوبی مشاهده کرد. مترجم با متن کلنجار رفته و حتی گاه واژههای کلامی را به جای واژههای نوشتاری به کار برده تا فهم متن برای مخاطب آسانتر شود. کتاب از جهت دیگری هم مرجع بسیار بسیار خوبی برای مخاطب ایرانی است که میخواهد بداند همزمان با تحولات ارتباطاتی در ایران، جهان شاهد چه موضوعها و تحولات ارتباطی بوده است. برای مثال، در بخشی از کتاب، وقتی که صحبت از سرآغاز پخش موسیقی از رادیو به میان میآید، نویسندگان کتاب به نارضایتی شنوندگان، که به شنیدن موسیقی زنده عادت کرده بودند اشاره میکنند و اینکه مخاطبان آن زمان موسیقی رادیویی را نوعی موسیقی باسمهای میدانستند که اصالت موسیقی را از بین میبرد. جالب است که در ایران هم همین تلقی نسبت به مطبوعات وجود داشته و اصطلاح باسمه به معنای شیای بدلی بوده و باسمهخانه در معنای چاپخانه نیز جایی بوده که اصالت دستنوشته را از میان میبرده است. افزون بر اهمیت و غنای خود کتاب میتوان گفت که ترجمه این اثر قطعا فراتر از یک ترجمه است و به همین خاطر انتشار این کتاب را به جامعه علمی تبریک میگویم.
کتاب هایی از این دست که ترکیبی از مطالعات کتابخانه ای، مرور نظریه ها، کرونوگرافی تفصیلی و روند شناسی براساس نقاط عطف هستند بینش آفرین اند زیرا ربط نظریه به دو محوری که بستر تاریخی را می سازند (پس زمینه ها و رویدادهای تبعی) و اکتشاف رگه های اصلی، ارزش قابل توجهی دارند. از این جهت کتاب حاضر شبیه کتاب هایی از جنس «تاریخ بی خردی» هستند. هر چند این دو نمونه به لحاظ محتوا تقریبا معکوس یکدیگرند زیرا یکی نضج گرفتن خرد ستیزی های چند عصر را مرور می کند و دیگری بالنده شدن جوامع در پرتو تسهیل ارتباطات. اما با خواندن اولی می فهمیم که همه بی خردی های تاریخ، خاستگاه، شرایط، جلوه و نتایج تقریبا یکسانی داشته اند که مع الاسف مرتبا تکرار می شوند و با خواندن دومی در می یابیم که ظهور و اوج گیری رسانه ها مدل های تقریبا مشابه دارد . با چنین آثاری می توان به اتکای دریافت الگوهای قابل تکرار، آینده را رصد کرد. در مدل های ریاضی نیز نقاط عطف (extremum) در تحلیل منحنی و تابع به کار می آیند که در همان مدل می توان پیش بینی روند و به اصطلاح برون یابی (extrapolation) کرد . این کتاب انصافا شایسته شناسایی و تقدیر در حد کتاب فصل و بلکه کتاب سال است زیرا صرف نظر از تسلط مترجم به موضوع و وسواس قابل تقدیر او نفس شناسایی و انتخاب این اثر برای ترجمه و نقش جریان ساز آن قابل تقدیر است. علاوه بر این آقای دکتر نمکدوست می توانست بمانند قریب به اتفاق مترجمان، ترجمه همان کتابی را روانه چاپ کند که خریداری کرده است. اما مسئولیت شناسی کم نظیر ایشان سبب شد به محض اطلاع از انتشار ویرایش جدید کتاب (یعنی ویرایشی که همزمان با اتمام ترجمه و صفحه آرایی کتاب اولیه ، منتشر شده است) آن را تهیه و تقریبا دوباره کاری کند. اما این دوباره کاری و رنج مضاعف را با هدف روز آمدی اثر در حوزه ای که سرعت تحولات آن بسیار بالاست، ضروری دانسته است. توضیحات مترجم برای برخی اسامی خاص یا سوابقی که نزد متخصصان، آشنا ولی نزد مخاطب عمومی نیازمند توضیح است بجا و قابل تقدیر می نماید. اگر کتاب را بخواهیم تنها در 3 پاراگراف خلاصه کنیم محورهای زیر قابل طرح اند : 1- رسانه و به عبارت بهتر، هر مدیوم رسانه ای هرچند برآمده از بستر اجتماعی عصر خود است اما در پیوندی هم افزا ، می تواند و توانسته است که زمینه ساز تحولات اجتماعی باشد. مثال های متعددی که در این کتاب بیان شده است مؤید این نظریه ای است که پیشتر به آن باور داشته ایم. 2- تولد هر مدیوم رسانه ای، اگر چه در ابتدا مورد حسد و بلکه دشمنی دُردانه و سوگلی قبلی بوده است اما بتدریج مدیوم قبلی به این نتیجه رسیده که خصومت را به همزیستی مسالمت آمیز تبدیل کند. البته با ظهور مفهوم چند رسانه ای ، همزیستی یاد شده تا حد تقسیم کار و همکاری و هم افزایی بلوغ یافته است و به این شکل، مدل تعامل از یک منتها الیه طیف (خصومت) به منتها الیه دیگر طیف (اتحاد) در حال نقل مکان است . 3- این کتاب که نقشه تحولات رسانه ای را از بالا می نگرد به پارادایم ها و شیفت پارادایم ها نیز ناظر است . یکی از کمبودهای امروز فضای رسانه ای کشورمان کم اطلاعی از پارادایم غالب است ؛ یعنی مثلا بدون آن که از ظهور و اقتضائات «چندرسانه ای» مطلع باشیم هنوز در دوره رقابت یا ارحجیت مدیوم ها بازی می کنیم . این البته یک مشکل عمومی است . مثلا در تحلیل روابط بین الملل و یا تحلیل های ژئوپلتیکی اگر همچنان با الگوهای منسوخ شده ( مثل جنگ سرد یا گفتمان منفی امنیت ) نقشه ژئو پلتیکی را پهن و تشریح کنیم مثل آن است که نجوم را بدون توجه به یافته های کوپرنیک، براساس مدل بطلمیوس تحلیل کنیم یا با نقشه های کتاب های جغرافی دوره تحصیل خودمان بخواهیم برای فرزندانمان از جغرافیایی سیاسی سخن بگوییم . ما یک کشور بزرگ در بالای نقشه ایران می دیدیم به نام اتحاد جماهیر شوروی، اما امروز فرزندانمان 15 کشور می بینند ؛ ما در نقشه اروپا دو آلمان و یک یوگسلاوی می دیدیم اما امروز یک آلمان داریم و به جای یوگسلاوی ، 5 کشور کوچک نشسته اند. این کتاب با مرور سیرتطور پارادایم های رسانه ای و رسانه ای - اجتماعی، ما را به شیوه فهم و تحلیل دقیق پدیده ها ی مرتبط رهنمون می کند . به همکاران خوبم در موسسه همشهری پیشنهاد می کنم قیمت این کتاب را مثلا 2000 تومان اعلام کنند تا مدرسان ارتباطات، روزنامه نگاران و دانشجویان ارتباطات و حتی علاقمندان رشته های دیگر مثل جامعه شناسی به خرید و مطالعه این کتاب تشویق شوند . گیرم که حتی با قیمت های جدید ، بهای تمام شده این کتاب (کاغذ و چاپ و صحافی) 10000 تومان شود یعنی هر نسخه حدود 8500 تومان ضرر داشته باشد. اگر در خوشبینانه ترین (و بلکه آرزومندانه ترین حالت) 5000 نسخه به فروش برسد به معنای آن است که حدود 45 میلیون تومان ضرر می دهد. این رقم نسبت به گردش مالی همشهری تقریبا هیچ است. حتی اگر نگران هزینه های کاغذ هستیم متن کامل به رایگان در محیط وب عرضه شود . ترویج علم و آیین حرفه ای در زمره رسالت های چنین بنگاه هایی است زیرا همشهری و سایر موسسات بزرگ مطبوعاتی ، برادر بزرگتر مطبوعات اند و لذا چنین نقشی را برای خود قائلند.
پس از سخنان دکتر انتظامی، پنل نقد و بررسی کتاب تاریخ اجتماعی رسانه ها با حضور دکتر حسین افخمی، دکتر یونس شکرخواه، دکتر نعمت الله فاضلی، دکتر تژا میرفخرایی و مترجم کتاب برگزار شد. حاصل این مباحث را میتوان حول سئوال های زیر خلاصه کرد: 1. این کتاب چیست و به چه موضوعات و مسائلی میپردازد؟ 2. جایگاه این کتاب در بین مجموعه آثار مشابه تاریخ ارتباطات و رسانهها کجاست؟ 3. نویسندگان کتاب چه کسانی هستندو تعلقات فکری و نظری اشان چیست؟ 4. مخاطبان ایرانی چرا باید این کتاب را بخوانند و در چه زمینه هایی می توانند از آن استفاده کنند؟ 5. چه ملاحظاتی را باید در مطالعه این کتاب مورد توجه قرار داد؟
* محتوای کتاب چیست؟
در بخش اول کتاب که گذشتههای دورتر (1450 به بعد) را بحث میکند آنجا که تاریخ رسانههای شفاهی و عصر شفاهی در زندگی بشر به خصوص اروپا را توضیح میدهد تا سال های 1830، به طور گستردهای به شعر، نقاشی، عکس، ادبیات و هنرهای تجسمی ارجاع دادهاست. به همین دلیل میتوانید انبوهی از مثالهای ادبی، هنری و متنهای مولد لذت، به تعبیر رولان بارت، را در این کتاب ببینید. این کتاب مثل یک اثر هنری لذت بخش است و انباشته شده از مثالهای ادبی و هنری که این خودش یک وجه قابل توجهی است به خصوص برای کسانی که در حوزه هنر، ادبیات و پژوهش کار میکنند. کارکرد ادبیات و هنر فقط لذت نیست، اگرچه لذت هم تولید میکنند، اما ادبیات برای ارتقای ذهن است و نیز ادبیات جایگاه ذخیره کردن عواطف و احساسات انسانی است. ارتباطات با عواطف و احساسات ما درگیری عمیق پیدا کرده و میکند، به همین دلیل گاهی اوقات مورخانی که به سراغ ارتباطات میروند تنها راه برای اینکه بتوانند لحظههای ثبت نشده تاریخ ارتباطات و عواطف را نشان دهند رفتهاند به سراغ رمانها و اسطورهها و اشعار. برای همین شاید من بیش از 100 تا 150 مثال از متون ادبی، داستان، شعر و آثار هنری پیدا کردم که ایسا بریگز و پیتر برک آنها را به خدمت گرفتهاند تا بتوانند تاریخ ارتباطات و رسانهها را برای ما توضیح دهند. یعنی سند معتبر و گویاتر از شعر و داستان پیدا نکردند. به نظر من این کتاب تاریخ ارتباطات در اروپاست، اما نه فقط تاریخ ارتباطات و رسانهها که تاریخ زندگی اجتماعی اروپایی است. مثلا آنجایی که بحث سواد و تاثیرات آموزش بر جامعه انسانی را مطرح میکند، میگوید با سواد شدن مردم چه پیامدهای عظیمی در بین خانواده، مناسبات رمانتیک و عاطفی، اقتصادی، سیاسی و غیره اروپا دارد. یا آنجایی که راجع به الگوهای ارتباطی و رسانههای شفاهی بحث میکند، بحثی راجع به جایگاه محراب و منبر و بحثهای بسیار دقیق و عمیقی راجع به آیین (به مثابه شکلی از رسانه) دارد و همچنین جایگاه گسترده آیینهای گوناگون - اعم از آیینهای مذهبی، جشن و شادی خانوادگی و غیره- در زمینه تولید و انتقال پیام و انواع ارتباطات در جامعه بشری را شرح می دهد. من هیچ کجای دیگر ندیدم که به این دقت اینها را آورده باشند. جالب این است که وقتی متن را آدم میخواند، منی که حوزه کارم انسانشناسی است میبینم که آراء جدید بسیاری از انسانشناسها را کنار همدیگر چیده است. زیرا نویسندگان بر این باور نیستند که ارتباطات به انسانشناسی کاری ندارد. به همین دلیل از دیدگاه نویسندگان کتاب، برای اینکه انسانشناسها را بفهمیم باید برویم سراغ رسانهها و الگوهای ارتباطی. از این نظر این کتاب یک شاهکار است، چون توانسته است دادههای انسان شناسانه را با دادههای تاریخی تلفیق کند. نکته دیگر اینکه آنهایی که در ایران علم تاریخ خواندهاند، میدانند که مورخان دو دسته منبع در اختیار دارند، یک دسته آنهایی که تحقیقاتیهستند یعنی منابع دست دوم و یک دسته آنهایی که منابع دست اول هستند. ولی خیلی به ندرت میبینیم که مورخان ما بدانند که برای انجام یک تحقیق باید بروند سراغ تحلیل آیینها و الگوهای ارتباط شفاهی به عنوان دادههای تاریخی و این کتاب از این نظر برای من الگویی است برای مطالعه ماهیت فرهنگ چون ارتباطات آن ماهیت و جوهره فرهنگ را بیان میکند.
کتاب را میتوانم در سه لایه خلاصه کنم، یک لایه، خود اتفاقات است یعنی وقایع، آدمها و اطلاعات. این کتاب سرشار از اطلاعات است یعنی شما نمیتوانید یک ورق را نخوانده عبور کنید مگر اینکه بگویید من علاقهای به یاهو و سابقه آن ندارم اما گوگل را میخوانم و عبور کنید. یک لایه دیگر که کتابهای خوب آکادمیک دارند این است که حاوی استدلال هستند همانطور که رسالهها استدلال دارند. در این کتاب هم سراسر فصلها استدلال دارد و سوم اینکه تئوری هم دارد.
* جایگاه کتاب در مجموعه آثار تاریخ رسانهها جایگاه این کتاب در بین سایر کتابهای تاریخ رسانهها را دکتر حسین افخمی دانشیار دانشگاه علامه طباطبایی چنین شرح میدهد:
کتابهای دیگری هم هست که در مورد تئوری و نظریههای ارتباطاتی است و فقط تاریخ نظریههای ارتباطات را توضیح میدهد، کار "راجرز" که به فارسی هم ترجمه شده است - و در آن زندگی هشت نفر از صاحبنظرهای ارتباطات و آثارشان را بررسی میکند.- از آن جمله است، منتهی ضعفی که در کتاب راجرز دیده میشود این است که خیلی آمریکایی است، یعنی فکر میکند همه دنیا آمریکاست و در همه آمریکا هم همین هشت نفر هستند که در حوزه ارتباطات گفته و نوشتهاند. اما تاریخ حرفهایها و حرفه هم شکل دیگری از تاریخنگاری رسانههاست؛ زندگینامه پُلیتزر و آثاری که به جا گذاشته مثل چهرهنگاری، زندگی یک فرد را در حوزه روزنامهنگاری یا ارتباطات و کارکردهایش بررسی میکند. در حوزه تلویزیون هم شخصیتهایی هستند مثل ادوارد مورو که کاری در حوزه رادیو در آمریکا انجام داده است. نوع دیگری از تاریخنگاری رسانهها که در کشور ما زیاد رایج نبوده و نیست؛ تاریخ صاحبان و بنیانگزاران رسانههاست مثلا اینکه روزنامه کیهان چهجوری بوجود آمد، چه انگیزهای داشت، چه سختیهایی را پشت سر گذاشت تا رسید به اینجا یا مثلا روزنامه اطلاعات. ولی در دنیا فراوان در این مورد کتاب دارند، مثلا دهها کتاب در مورد تاریخ مجله اکونومیست دارند که سیر تحولش به چه صورت بوده است یا مثلا روزنامه تایمز که بیش از 200 سال از عمرش میگذرد، دهها کتاب در مورد تایمز، سیر تحولش و نقشی که در جامعه داشته منتشر شده است. آنچه که ما در تاریخنگاریامان کمتر به آن توجه کردهایم و شاید این کتاب دکتر نمکدوست بتواند راهگشا باشد این است که تاریخ باید رویکرد داشته باشد. این کتاب با رویکرد اجتماعی کار کرده است یکی ممکن است تاریخ رسانهها را با رویکرد فرهنگی کار کند. ما در حوزه رسانهها همچنان یک چشمی حرکت میکنیم، یکی میگوید رسانه و فرهنگ یکی در نقطه مقابلش میگوید رسانه و جامعه، ولی در حقیقت هم رسانه است هم فرهنگ و هم جامعه و من میخواهم بگویم جدای از این دوتا مفهوم، ارتباطات هم هست. اما دکتر فاضلی برداشتی متفاوت از دکتر افخمی در مورد رویکرد کتاب داشت و معتقد بود این کتاب علی رغم نامش که تاریخ اجتماعی رسانه هاست رویکردش در بررسی تاریخ رسانهها فرهنگی است: رویکرد کتاب فرهنگی است نه اجتماعی. تاریخ فرهنگی به وجوه نمادین زندگی بشر میپردازد و بعد آن وجوه نمادین زندگی بشر را در بافت یا زمینه معنایی اجتماعی انسان قرار میدهد. این کتاب این کار را کرده است یعنی آمده با یک رویکرد پدیدارشناسانه، فرهنگهای تولید معنا را از راه تفسیر سوژهها یا کنشهایی که در موقعیتهای واقعی اجتماعی رخ میدهد استخراج کرده است. اماعنوان کتاب گویای محتوای کامل آن نیست به خاطر اینکه واژه رسانهها در جامعه ایران معمولا رسانههایی مثل رادیو وتلویزیون و با کمی اغماض مطبوعات را در بر میگیرد یعنی رسانههای جمعی، در حالی که محتوای کتاب به خصوص سه چهار فصل اول آن اختصاص به مجموعه وسیعی از الگوهای ارتباطی در جامعه انسانی دارد و آن تز اصلی که تمام کتاب را دربرگرفته عبارت از نقش و تاثیر فناوریها و الگوهای ارتباطی بر تکوین، تحول و توسعه جامعه انسانی است. این کتاب میخواهد نشان دهد چگونه هر فناوری جدید در حوزه ارتباط درست مثل سنگی که در دریا یا ظرف آب، موج ایجاد میکند توانسته موجهایی از نوآوری و تغییر به وجود بیاورد و سپس آن موجها را خیلی خوب دامن بزند و تمام ابعاد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی آن را باز کند. ولی ما نمیتوانیم از روی عنوان کتاب این نکته را بفهمیم.
عباس محجوب نماینده مردم تهران در مجلس و دکتر نصرالله جهانگرد از مدیران با سابقه کشور در عرصه ارتباطات و فناوری اطلاعات، از میهمانان ویژه این نشست بودند.
* نویسندگان کتاب چه کسانی هستند؟ کتاب تاریخ رسانهها دو نویسنده دارد؛ ایسا بریگز و پیتر برگ. دکتر افخمی ایسا بریگز یکی از نویسندگان کتاب را چنین معرفی کرد: کتابی که ترجمه شده دو نویسنده دارد که من به عنوان کسی که در حوزه ارتباطات درس خوانده این دو نفر را اینجوری میشناسم: ایسا بریگز 5 جلد کتاب در مورد تاریخ BBC نوشته و این 5 جلد کتاب در حوزه تاریخ نهادهای فرهنگی قرار میگیرد. میدانید که نوشتن تاریخ یک نهاد به این صورت است که تاریخنویس را دعوت میکنند به یک سازمان و تمام سندها و مدارک را در اختیارش میگذارند و این تاریخنویس و در حقیقت محرم آن موسسه میشود، ولی این موضوع به آن مفهوم نیست که آنچه مینویسد در تعریف و تمجید یک نهاد باشد. بریگز به عنوان استاد دانشگاه کمبریج این کار را شروع کرد و کتاب او درباره تاریخ BBC در دورههای مختلف است. بریگز کتاب دیگری هم دارد تحت عنوان Governing the BBCکه در آن تمام مدیران بیبیسی را به صورت زندگینامهای، شغلی، تحصیلی و نقش و کارکردشان را طی 50 سال تحلیل میکند. بنابراین شهرت بریگز در وهله اول نوشتن تاریخ در حوزه تلویزیون و رادیو است. اما دکتر فاضلی تصویری تاحدودی متفاوت و جامعتر از نویسندگان کتاب ارائه میدهد: پیتر بِرک از بزرگترین مورخان تاریخ فرهنگی در دنیای امروز است. نه فقط در اروپا بلکه در کل جهان آثارش ترجمه شده است و من یک کتاب از او ترجمه کردهام با عنوان مطالعات فرهنگی چیست؟ پارادایم تاریخ فرهنگی که در این دو سه دهه اخیر شکل گرفته در ایران هنوز زیاد شناخته شده نیست. اما ایسا بریگز در واقع جزو اولینها است و همطراز ادواردتامسون است که تاریخنگار اروپاست و جزو ده مورخ اول اروپاست. جالب است بدانید که از بین انبوه کارهای ایسا بریگز این کتاب را برجسته کردهاند، دلیلش هم این است که این کتاب از لحاظ نگارش فقط برای مورخان ارتباطات نوشته نشده بلکه برای مردم نوشته شده است. این کتاب یک ویژگی خوب سبکشناسانه دارد که بسیار جذاب و خوشخوان است. ایسا بریگز لقب لرد دارد، به خاطر خدمات گستردهای که در حوزه تاریخ انجام داده است. چند نفر هستند که در علم این لقب را دارند: دیوید هاروی درجغرافیا و برنامهریزی شهری، آنتونیگیدنز در جامعه شناسی و یکی هم همین ایسابریگز است. او نقش سیاسی هم در تاریخ بریتانیا دارد و یک دوره سه جلدی تاریخ قرن 19 بریتانیا را نوشته است. در تاریخ رسانهها هم یک دوره کتاب 5 جلدی دارد که مختص بیبیسی نیست بلکه کل تاریخ ارتباطات و رسانهها در بریتانیا را در بر میگیرد که شامل بیبیسی هم میشود. البته یک کتاب مستقل هم راجع به بیبیسی دارد. در ایران هم هر دوی اینها شناخته شده هستند. از ایسا بریگز کتابی ترجمه شده که بسیار خوشخوان هم هست به نام"مارکس در لندن" آرش حجازی ترجمه کرده و از انتشارات گام نو است. کتاب دیگری هم دارد به نام "دانشگاه مجازی" که در مورد رابطه رسانهها و یادگیری در دانشگاههاست، مجموعه مقالات است و وزارت علوم ایران دانشکده مطالعات فرهنگی آن را منتشر کرده است و از بهترین کتابها برای کسانی است که تعلیم و تربیت میخوانند. توصیه میکنم این کتاب را بخوانید، رابطه رسانهها و یادگیری را فوقالعاده خوب ارائه کرده است. و اما پیتر بِرک، یک کتابش را من ترجمه کردم یک کتاب دیگر هم از او ترجمه شده به نام "تاریخ نظریههای اجتماعی" دکتر جمشیدیها ترجمه کرده است. یک کتاب هم راجع به مکتب آنالز (anals) نوشته که بسیار خواندنی است. بنابراین پیتر برک و ایسا بریگز تا حدودی شناخته شده هستند، اما بهتر بود در مقدمه کتاب جایگاه نویسندگان و نیز جایگاه کتاب در تاریخ رسانهها برای علاقمندان توضیح داده می شد. دکتر شکرخواه در بحث معرفی نویسندگان کتاب از موضوع زندگینامه، سابقه و آثار فراتر میرود و پایگاه فکری و دیدگاههای نویسندگان را چنین معرفی میکند: به اعتقاد من این دو نویسنده بلااستثناء با اتکا به اِنیس این کتاب را نوشتهاند. بنابراین، این کتاب انیس و مکتب کانادایی است، اگرچه در انگلیس نوشته شده است. اما آن چیزی که در این کتاب خیلی مهم است، برای منی که بیشتر در حوزه وب و دیجیتال باید به کتاب نگاه کنم، این است که کتاب هرچه بیشتر به سمت رسانه های جدید میآید]، نویسندگان اصرار دارند که انقلاب گوتنبرگ را تحت عنوان انقلاب چاپ ببیند و اصرار عجیبی هم دارند که رسانه های جدید را به صورت یک پروسه و فرایند تماشا کنند، نوعی پارادایم شیفتی که انتهای آن مشخص و معلوم نیست. برعکس نویسندگان کتاب که از چاپ به عنوان انقلاب نام می برند اما آثار تحولات رسانههای جدید و وب را دست کم می گیرند من به شخصه خیلی اعتقاد ندارم که برای قسمت فضای سایبر اتفاقی نیفتاده و نمیتوانم با نویسندگان از این جهت هم نظر باشم. بلکه برعکس بیشتر فکر میکنم با آمدن وب و رسانه های جدید نوعی تغییرات سرمشقی بزرگ رخ داده است. درست است که دردوره چاپ بالاخره دانش مکتوب شد و یک مقداری کلیسا و دولت جلوی آن ایسادند ولی یادمان باشد چاپ یک چیزهایی را بستهبندی و استاندارد کرد ولی وب اینجوری نیست، وب زندگی را زیر و رو کرده است، مفهوم زمان و مکان را دارد تغییر میدهد. همه چیز عوض شده است؛ از خرید، خواندن، نوشتن و حتی از ساختار دانش که دیگر به صورت عمودی نیست و افقی شده است و به نوعی حتی برخلاف چاپ دموکراتیکتر شده است. نکته دیگر اینکه نویسندگان این تلاش دارند که در وسط زمین بازی کنند یعنی سعی میکنند به هیچ طرفی از نظر تئوریک تنه نزنند و وسط حرکت کنند. اما آنها خیلی هنرمندانه با دادههایی که میآورند جبر تکنولوژیک را رد میکنند. دومین موضعگیری تئوریکی نویسندگان کتاب این است که توسعه اصلا تکوجهی نیست و طرح این موضوع برای کسانی که بخواهند تاریخ رسانهها را بنویسند واقعا سخت است. بنابراین دیدگاه نویسندگان کتاب از این جنبه که توسعه را چند عاملی میبینند به نظر من خیلی مهم است. این موضع نویسندگان کتاب، کسانی را که معتقد به" ارتباطات و توسعه" و یا از آن طرف" توسعه ارتباطات" هستند هر دو را دچار سرگیجه می کند که چگونه اینها توانستهاند مرز بین این دو نظریه متضاد را بشکنند و آنها را به هم نزدیک کنند. زرنگی نویسندگان کتاب این است که تاریخ رسانهها را از تاریخ چاپ آغاز می کنند، یعنی برنمیگردند به تاریخ الفبا. تقریبا از نیمه دوم قرن 15 شروع می کنند و میآیند به امروز، یعنی از جایی شروع می کنند که می توانند خوب جمعش کنند. و بالاخره نکته پاپانی که باید در مورد کتاب و نویسندگان آن بگویم این است که در این کتاب مخاطب پیدا نیست، البته به نظر من این ضعف کار نیست، ما در این کتاب مخاطب نمیبینیم چون اگر دیده میشد دیگر نویسندگان نمیتوانستند آن وسط بایستند به دلیل این که مخاطب در کتاب دیده نمیشود خیلی راحت موضع نویسندگان کتاب را هم میتوانیم ببریم به سمت تئوریهای ضد جبر تکنولوژیک و هم میتوانیم ببریم به سمت تئوری های توسعه خطی و تک عاملی. دکتر تژا میرفخرایی عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی روایت دیگری از خط فکری نویسندگان کتاب ارائه میدهد و معتقد است آنها گرایشات کارکردگرایانه دارند:
امادر نقطه مقابل وقتی کارکردگراها میخواهند تاریخ بنویسند به آدمها و سیر تحول کار دارند. اساس بحث نویسندگان این کتاب آن پیوستگی های تاریخی است و از این زاویه به نظر میرسد با کارکردگرایی نزدیکتر باشند، یعنی میتوانم بگویم که چهارجوب نظری این کتاب یک چهارجوب نظری کارکردگرایانه است. تقریبا میشود گفت کمتر نظریهپردازی است که در کتاب مورد اشاره قرار نگرفته باشد و کمتر فیلسوفی است که در رابطه با مباحث رسانهای حرفی زده باشد و اسمش دراینجا نیامده باشد و همین طور از برنامهسازان و بزرگان ارتباطات و از این نظر خیلی کامل است. در تایید نگاه کارکردگرایانه نویسندگان کتاب مطلب جالب دیگری که در آن دیده میشود این است که نویسندگان کتاب به مکتب فرانکفورت بیمهری میکنند اما برعکس سعی میکنند راجع به اینکه آیا نظریه هابرماس درست است یا نه بحث کنند و با توضیحاتی که میدهند به جایی میرسند که نظریه عقلانیت ارتباطی هابرماس را منطقی میبینند. این برای من جالب بود چون در جایی خوانده بودم که هابرماس هم در نهایت یک کارکردگرا است، اما در مورد مکلوهان به نظر میرسد که نویسندگان کتاب اصلا تحت تاثیر مکلوهان نیستند دلیلش هم مشخص است؛ چون برای مکلوهان اسمی در ارتباطات وجود ندارد.
* چرا باید این کتاب را خواند ؟ دکتر فاضلی چهار دلیل خود را برای مطالعه این کتاب چنین برشمردهاند: من فکر میکنم اولین دلیل خواندن کتاب این است که ما میتوانیم یک بررسی تطبیقی بین وضعیت ارتباطات و الگوهای رسانه ای در اروپا با جامعه خودمان انجام دهیم. دومین دلیل این است که یک مقدار آدمهای خیلی بزرگ دانشگاههای ما در رشتههای تاریخ، ارتباطات و علوم اجتماعی که فکر میکنند اگر برای مردم بنویسند خیلی کار بدی میکنند و عامهپسند میشوند، با مطالعه این کتاب متوجه میشوند لرد بریگز و پیتر بِرک کتاب را طوری نوشتهاند که سادهترین مردم هم بتوانند آن را بخوانند و لذت ببرند. این از نمونههای خیلی خوب یک کتاب تاریخی دانشگاهی اما مردم پسند است. سومین دلیل برای خواندن این کتاب آن است که این کتاب حداقل برای من یک تعریف تازه از مفهوم ارتباطات ارائه میکند. همانطور که اشاره کردم این کتاب رسانهها و ارتباط را به فناوریهای مکانیکی یا الکترونیکی و ماشینی محدود نمیکند، بلکه فناوری را در معنای آنتروپولوژی یا انسانشناسانهاش بهکار میگیرد. مثلا نوآوری های اجتماعی انسانها که در الگوهای رفتار فرهنگیاشان استقرار پیدا کرده هم بخشی از فناوری هستند. همچنین وقتی از یک آیین و مجموعه آیینها صحبت میکند نشان میدهد مردم وقتی به کلیسا میروند یا نذورات میدهند، اینها میتواند نوعی رسانه باشد و در حوزه ارتباطات قرار بگیرد. نکات جالب دیگری در این کتاب آمده است که من برای اولین بار شنیدم، مثلا من نمیدانستم پُست یعنی چه و از کجا آمده است و یا تاکسی. مثلا تاکسی اسم یک خانوادهای بوده به نام تَسیس(tassis) که در قرن 16 یک شرکت خانوادگی داشتند که کار پیک امروزی را انجام میدادهاند، بعدها که نقلیه عمومی دایر شد این خانواده این قدر در بریتانیا نفوذ داشتند که اسم وسیله نقلیه عمومی را گذاشتند تاکسی و حالا همه جا به آن میگویند تاکسی. یا مثلا پُست به معنای موقعیت است و توضیح میدهد که در گذشته شرکتها و خانوادههایی که کار مراسلات را انجام میدادند بین راهها و کاروانسراها قرارگاههایی را میگذاشتند که به آنجاها میگفتند پُست، پُست1-2-3 و... به این ترتیب کالا مثلا از انگلیس میرسید به اسپانیا، بعدها که ادارهای درست شد که کارش این بود اسمش را پُست گذاشتند و در همه جهان هم گفتند پُست. این کتاب مملو از این نوع اطلاعات است. دکتر میر فخرایی روایت دیگری از جذابیت های کتاب برای مطالعه استادان و دانشجویان دارد: این کتاب از این زاویه به نظر من جذاب است که علاقه مندان به ارتباطات، نظریههای ارتباطات و رسانههای مختلف را از نقطه آغاز ارتباطات شفاهی می برد و همه فرایند های تحول تکنولوژیک را توضیح میدهد. نقش آدمهای صاحب نظر و نیز افراد حرفهای را در این تحولات توضیح میدهد و شما را با خودش میکشد و همراه میکند وآن چیزی که اصطلاحا به آن منطق ارتباطات میگویند را به شما میدهد، یعنی شما میفهمید که چرا اینگونه شد، چرا تحول به وجود آمد. بنابراین آدم احساس میکند یک درک عمیقی از نظریهها و از شیوههای کار حرفهای تلویزیونی، رادیویی، ارتباطات و روزنامهنگارانه به دست آورده است. آدم احساس میکند در یک خط زنجیره قرار میگیرد و نقطههای خالیاش به هم وصل میشود. بنابراین احساس میکنم کتاب بسیار مفید و جذابی است. اما توصیه دکتر شکرخواه به دانشجویان برای مطالعه دلایل دیگری دارد: پیشنهاد میکنم این کتاب را دانشجویان ارتباطات و تاریخ حتما بخوانند. روزنامهنگاران هم نه برای تکنیک برای اینکه همه چیزشان تکنیک نباشد و مثل آب خوردن دورشان نزنند باید این کتاب را بخوانند. کتاب تاریخ اجتماعی رسانهها میتواند برای ما تبدیل به تاریخ فرهنگی شود. میتواند برای ما نگاه بین رشتهای به ارمغان بیاورد. دامنههایش مشخص است و به راحتی میتواند دستمایه کارهای رسالهای و پروژهای قرار گیرد.
* نکتهها و ملاحظاتی برای مطالعه کتاب درمورد این موضوع که دانشجویان و علاقمندان در هنگام مطالعه این کتاب باید به چه ملاحظاتی توجه داشته باشند دکتر شکرخواه گفت: این کتاب برای ما ارتباطاتیها از جهاتی بسیار سخت است چون در تمام جهان نویسندهها سعی میکنند تاریخ را به ارتباطیها بفروشند. ارتباطات این قدر بیگانه با تاریخ نیست، ولی خوب این دوتا نویسنده دوتا مورخ هستند که این کتاب را نوشتهاند و به عنوان مورخ رویههای خودشان را دارند. یک سختی دیگر کتاب که البته دکتر نمکدوست تا حد زیادی به آن ضربه زده و شکسته، یک مَنِریزم اذیت کننده است. یعنی اینکه شما باید تسلیم آداب نوع نگارش این افراد شوید. مثلا مدام القاب را تکرار کردن، مدام صفتهای ثابت را در کتاب حفظ کردن. بنابراین بعنوان خوانندگان این کتاب فکر نکنید اگر به این سختیها برخوردید باید کتاب را کنار بگذارید، این مال بدقلقی های نویسندگان و شکل نگارش آنهاست. مثلا در یک جمله 85 کلمه با یک فعل آمده است و من میدانم مترجم چی کشیده تا توانسته آن را به یک جمله چکشخور تبدیل کند وگرنه دردسرهای کتاب اصلی به مراتب بیشتر از آن چیزی است که در فارسی میخوانید و ساختار نرم و روانی ندارد. این کتاب همچنین بازی نامهاست، از اسمها نباید بترسید وقتی این کتاب را میخوانید باید آماده رژهای از اسامی متعدد باشید. اسامی زیاد هم ممکن است کتاب را خستهکننده کند، اما یادتان باشد که این اسامی مکمل همان لایه اطلاعات، یعنی در خدمت آن هستند. البته از آیزنشتاین که صحبت میشود دیگر نمیرود برگردد سابقه همه تفکرات او را راجع به چاپ بگوید اما فقط به صورت کپسولی چاپ را به عنوان عامل تغییر در آراء آیزیناشتاین شما متوجه میشوید. از طرف دیگر این کتاب رویکردش بریتانیایی است. ابتدا به تاریخ رسانهها در بریتانیا میپردازد. مرحله بعد به قرائتخانه های آلمان میرسد، مثلا به انجیل گوتنبرگ. سپس از آنجا یک دوری در کل اروپا میزند. از طرفی در عنوان کتاب گفته است از گوتنبرگ تا اینترنت ولی به نظر من از گوتنبرگ تا گوگل است، یعنی بسیار دورتر از اینترنت میرود و اسم اینترنت شاید تعمدی است که دامنه کتاب به آمریکا کشیده نشود. نکته دیگری که در مورد این کتاب باید مد نظر قرار داد فهرست فشرده و مختصر آن است که علاقه مندان را در بدو امر به محتوای غنی کتاب راهنمایی نمی کند. دکتر فاضلی به این نکته چنین اشاره کرد: آن چیزی که به عنوان فهرست نوشته شده بسیار کوتاه است و برای چنین کتابی بسیار ناقص است. فهرست نهتنها کوتاه است بلکه مبهم هم هست و نمیتوانیم از آن پیببریم که این کتاب در مورد چیست مثلا:" فرایندها و نقشهای نو"، شما این عنوان را در جایی بخوانید به هیچ چیزی از محتوای این کتاب نمیتوانید پی ببرید. یا مثلا: "اطلاعات آموزش"، یعنی چی؟ معنادار نیست، البته می دانم مؤلفان اصلی کتاب این اشتباه را کردهاند، ولی در هر حال این فهرست به ما کمک نمیکند.
[ پنجشنبه ۹ آذر ۱۳۹۱ ] [ 13:8 ] [ شاهین کارخانه ]
اخلاق شبکههای اجتماعیمنوچهر دینپرست
به موازات استفاده از فناوری اطلاعات در تمامی ابعاد حیات بشر، جهان به سرعت و پر شتاب در حال تبدیل به یک جامعه اطلاعاتی و شبکه ای است. امروزه امکان دستیابی به اینترنت و استفاده از منابع و داده های اطلاعاتی در تمامی جوامع بشری روندی تصاعدی دارد و جوامع مختلف هر یک با توجه به زیرساخت های حوزه تمدنی و فرهنگی و تکنولوژیکی از مزایای فناوری اطلاعات استفاده میکنند. ایجاد زیرساخت های ارتباطی و قانونی و تربیت نیروی متخصص و آشنا با فناوری اطلاعات از جمله راهکارهای استفاده بهینه از فناوری اطلاعات است. رشد شکاف دیجیتالی بین کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه، جوامع شهری و روستایی، شهروندان ماهر و آموزش دیده و فاقد مهارت جای هیچ گونه شک و تردید را در رابطه با تدوین استراتژی ها و رویکردهای مناسب برای نیل به یک جامعه اطلاعاتی مدرن را باقی نگذاشته است. از سوی دیگر جهان امروز را نمی توان فارغ از تعاطی اندیشه ها به معنای قدیم و کلاسیک آن مفروض داشت، بلکه در جهان امروز ما با طرح و ابداع و حتی بدعتهای جدید رو به رو هستیم. جهان ما امور و وقایع عادی و غیر عادی، طبیعی و غیر طبیعی، متعارف و عجیب و غریب را یکجا هر چند نه به یک اندازه در خود دارد. تقسیم بندی امور و وقایع این جهان عادی و غیر عادی حتی در مورد خود امور غیر عادی نیز تکرار پذیر است؛ زیرا پاره ای از پدیده ها غیر طبیعی و نامتعارف به نظر میرسند ولی در مقیاس جزئی و درونی و در قیاس با اجزای خویش نیز میتوانند طبیعی، غیر طبیعی، متعارف و نامتعارف، تقسیم دوباره پذیرند. یکی از نمونه های بارز این پدیده هایی که از بطن جامعه اطلاعاتی و تکنولوژیکی به وجود آمده، شبکههای اجتماعی است. گسترش سریع و پرشتاب فناوری اطلاعات توانسته رویدادها و رخدادهای شگرفی در موقعیت انسانی جامعه تکنولوژیکی ایجاد کند. یکی از این رخدادها ایجاد شبکههای اجتماعی در فضای اینترنت و مجازی است. شبکههای اجتماعی و یا ساختاری اجتماعی در فضای وب به گروهی از افراد گفته میشود که دارای اهداف، آرمانها و مطالبات به هم پیوسته ای هستند. این افراد توانسته اند با توجه به امکاناتی که فضای وب در اختیار آنها قرار میدهد آرمانهای غیر تجاری خود را که معمولا دارای مبانی اجتماعی، سیاسی و فرهنگی است در اختیار کاربران مختلفی قرار دهند و نگاه آنها را به سمت مطالبات خود سوق دهند. این افراد بعضا از سوی سازمانهای مختلف هدایت شده و بعضا نیز به صورت غیر ارگانیک در فضای وب فعالیت میکنند. شبکههای اجتماعی توانسته اند علاوه بر ارتباط با اشخاص و گروه ها بر روی چگونگی ساختار و روابط میان افراد و گروه ها نیز تاثیرگذار باشند. بدین لحاظ شبکههای اجتماعی که با نمودهای مختلفی هر روزه ظاهر میشوند اگر چه عمر برخی از آنها کوتاه است اما توانسته اند تاثیرگذاری خود را تا حدی زیادی سامان دهند. در میان این افراد کسانی که با تکنولوژی شبکههای اجتماعی آشنایی بیشتری دارند و توانسته اند از فضای انسانی محیط پیرامون خود نیز بهره بیشتری ببرند از شانس بیشتری در جهت تاثیرگذاری برخوردارند. این افراد برای دستیابی به موفقیت اغلب با دیگر شبکههای اجتماعی که در موازات و یا پیرامون شبکه اجتماعی خود فعالیت میکنند ارتباط دارند. به طوری که اغلب این افراد به صورت غیر عمدی در یک شبکه اجتماعی فعالیت میکنند و یا افراد به شکل گسترده ای در تاثیرگذاری و ایفای نقش به عنوان واسطه در برقراری ارتباط بین دو شبکه ای که به هم متصل نیستند فعالیت میکنند. شبکههای اجتماعی پدیده ای نوین از نسلی جدید است که توانسته با حضور و بهره گیری تکنولوژی، آرمانهای انسانی را گسترش دهند. بدین منظور شبکههای اجتماعی دارای پتانسیل لازم برای توسعه در تمامی ابعاد اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی است. شبکههای اجتماعی از گردآوری، سازماندهی، ذخیره و نشر اطلاعات اعم از صوت ، تصویر و متن یا عدد که با استفاده از ابزار رایانه ای و مخابراتی صورت میگیرد، بهره میبرد. برخی از تاثیرات شبکههای اجتماعی: - برقراری ارتباط همه جانبه در گستره ای وسیع - فراهم کردن زمینه توسعه دانش، اطلاعات و فرهنگ - حذف فاصله های زمانی و مکانی - افزایش درک اجتماعی و اخلاقی - ایجاد بسترهایی برای تحقیقات علمی - افزایش همکاری افراد با یکدیگر در جهت دستیابی به جامعه اطلاعاتی - کاهش هزینه های اجرایی - بسط و توسعه اندیشه عدالت اجتماعی بابه اشتراک گذاشتنآرمانهای مشترک - ایجاد الگوها و نگرشهای جدید
با توصیف شبکههای اجتماعی، کارکردها و تاثیرات آن میتوانیم به یکی از این تاثیرات یعنی افزایش درک اجتماعی و اخلاقی اشاره داشت. چرا که شبکههای اجتماعی دارای یک منش اخلاقیهستند. بنابراین ما با مسئله ای به نام "اخلاق شبکه های اجتماعی" رو به رو هستیم که یکی از مباحث در اخلاق کاربردی (Applied Ethics) است. اخلاق کاربردی از زیر شاخه ها یا پیوستهای رشته فلسفه اخلاق است که به مباحثی میپردازد که به ارزشهای عملی رفتار انسانها در حوزه هایی خاص مربوط میشود. لذا اخلاق شبکه های اجتماعی به مسایلی میپردازد که کاربرد و گسترش شبکه های اجتماعی موجب آن گشته است. هدف از این بحث آن است که به سؤالاتی پاسخ گوید که مربوط به بنیانهای ارزشی افعال و مسؤلیتهای افراد در حوزه شبکه های اجتماعی است. علاوه بر آن میتوان از سیاستهای دولتی در قبال زیربناهای اخلاقی حوزه شبکه های اجتماعی نیز بحث نمود. از آنجا که شبکه های اجتماعی تحولات سیاسی اجتماعی وسیع و شگرفی را پدید آورده است، مشکلات اخلاقی جدید و منحصر به فردی در این حوزه ایجاد شده که نیازمند رسیدگی است. شبکه های اجتماعی نه تنها در نحوه افعال و اقدامات روزمره ما تأثیر میگذارد بلکه علاوه بر آن تلقی ما از آنها را نیز تغییر داده است. مثلا برخی از مفاهیمی که در حوزه فلسفه اخلاق کاربردی خاص داشته اند با پیشرفت فن آوری اطلاعات دچار چالشهایی شده اند که از آن جمله میتوان به مفاهیم مالکیت، حریم خصوصی، توزیع قدرت، مفهوم آزادی های اساسی و مفهوم مسؤلیت اخلاقی اشاره نمود. در هر یک از این مفاهیم سؤالات جدیدی مطرح شده است مانند این که: کاربران شبکه های اجتماعی چه مسؤلیتهای اخلاقی دارند؟ اگر یک کاربر خطا کند چه کسی را باید سرزنش نمود؟ آیا ایجاد اختلال در برنامه ها و نامه ها و محتوای شبکه های اجتماعی کاری غیر اخلاقی است؟ اینها بخشی از سؤالاتی است که در حوزه اخلاق فردی و نهادی شبکه های اجتماعی مطرح میشود. بخش دیگری از سؤالات مربوط به سیاستهای دولت است مانند این که: آیا افراد باید آزاد باشند تا از راههایی چون شبکه اینترنت سخنان خویش را آزادانه مطرح کنند یا محدودیتهایی که در نشر فیزیکی چون نشر کتاب و روزنامه در سیاستهای دولتی است در مورد شبکه های اجتماعی نیز باید اعمال شود؟ این سؤال بیشتر از آن جهت مطرح میشود که شاید ما در نشر کتاب و روزنامه که داخل در محدوده قدرت دولتها صورت میگیرد سخت گیری یا تساهل کمتر یا بیشتری داشته باشیم نسبت به اطلاع رسانی از بیرون مرزها که از طریق اینترنت صورت میگیرد. با توجه به امکان دسترسی افراد مختلف به اطلاعات موجود در رایانه هایی که به شبکه متصلند، دولتها باید چه سیاستها و عملیاتی را در راستای حفظ حریم خصوصی افراد از قبیل بایگانی نامه های ارسالی و وارده اشخاص صورت دهند و مسؤلیت مدنی ایشان در این زمینه چیست؟ مسائلی از این دست موجب شده است که عنوان اخلاق شبکه های اجتماعی در اخلاق کاربردی جای خود را باز کند. اما خارج از محدوده علت وجودی و ماهیت حضور کلمات، شاید سوال اساسی کارکرد آنها باشد. کارکرد کلماتی که هر یک مدخلی است به هزاران کلمه دیگر، هزاران کلمه ای که گویی اندیشیدن خارج از فضای آنها میسر نیست. اما عنصر مجهولی که در بررسی کارکردها در ورای کلمات خود را پنهان مینماید، مسئله انگیزه هاست. [ پنجشنبه ۹ آذر ۱۳۹۱ ] [ 13:7 ] [ شاهین کارخانه ]
![]() فریبا نباتی(همشهری) - 44 سال از تاسیس اولین دوره آموزش روزنامهنگاری در دانشگاههای ایران میگذرد. طی این سالها هزاران دانشجو از این رشته فارغ التحصیل شده و میشوند اما بسیاری از این افراد با وجود 4 سال تحصیل وشوق فراوان برای فعالیت و استفاده از آموخته ها، همچنان پشت درهای بسته مطبوعات میمانند و جای آنها را فارغ التحصیلان سایر رشتهها میگیرند. برای بررسی دلایل و آگاهی از چند و چون این مسئله به سراغ دکتر احمد توکلی از مدرسان و صاحبنظران این عرصه رفتهایم تا بدانیم راز درهای بسته مطبوعات چیست؟ * چرا فارغ التحصیلان رشته روزنامه نگاری در مطبوعات حضور کمرنگی دارند؟ بعید میدانم حضورشان کمرنگ باشد مگر اینکه شما یک برآورد علمی داشته باشید. فکر میکنم با گسترش دانشگاه ها و مراکز علمی روزنامه نگاری در کشور که طی سالهای گذشته به فراخور شاهد بوده ایم، تعدادی از فارغ التحصیلان این رشته به رسانهها راه یافتهاند و گروهی از روزنامه نگاران تجربی نیز با حضور در محیط های علمی مرتبط و دریافت مدرک، تجربیات خود را به حوزه های نظری گره زدهاند. *محتوای دروس آموزشی دانشگاه ها چه میزان با شرایط مطبوعات ما انطباق دارد؟ و دانشجویان در دانشگاه چقدر با فضا و اصول محیط حرفه ای آشنا میشوند؟ به عقیده من محیط رسانهای ما 3 به 2 از محیط های دانشگاهی جلو است. البته این خیلی هم غیرطبیعی نیست؛ درکشورهای دیگر هم تا حدودی شرایط به همین شکل است، مهم این است که دانشگاه بتواند درست تربیت کند. اما همواره این محیط رسانه و کار است که تحصیل کرده دانشگاه را روزنامه نگار می کند، در حقیقت دانشگاه مبتنی براصول آموزشی صحیح و محیط حرفهای رسانه ای، در تعامل اصولی با هم است که راه طولانی حرفهای شدن خبرنگار را کوتاه تر می کنند، اما مشکل اساسی این است که محیط دانشگاهی ما حتی در اصول هم آنقدر کارآمد عمل نمی کند. * چرا؟ دانشگاه های ما امروز در چهارمحور دچار ضعف هستند: اول؛ نظام ناکارآمد آموزشی، به علت دروس کهنهای که فرصت بازخوانی و بازنگری نداشته اند. دوم؛ کمبود استاد کارآمد هم به لحاظ نداشتن تجربه کار رسانهای و هم دوری از تحولات فزاینده علوم ارتباطات و روزنامه نگاری حال حاضر دنیا، و همچنین نداشتن فرصت مطالعاتی. سوم؛ کمبود امکانات آموزشی متناسب با نیازروز و نبود متخصص بکارگیری آن- یعنی استاد- در سطح دانشگاه ها. و در نهایت؛ دانشجویی که با هر میزان علاقه، هوش و سواد می تواند به راحتی به محیط های دانشگاهی راه پیدا کند و معلوم است که در کوران تعامل و تقابل با سه مشکل قبلی انتهای شاهنامه چه می شود. * کمبود منابع مالی به نشریات اجازه حضور تحصیل کردگان این رشته را نمی دهد یا مدیریت مطبوعات در این مسئله مقصر است؟ ببینید، محیط مطبوعات خواه دولتی باشد یا حزبی یا مستقل، یک محیط رقابتی است، یعنی همه مدیران رسانه دلشان می خواهد بهترین های هر حوزه را بکار بگیرند، برخی پول ندارند برخی ملاحظات ایدئولوژیکی و خط و خطوطی دارند و ... لذا قبل از آنکه این آسیب را ناشی از حضورکمرنگ فارغ التحصیلان در سطح رسانهها بدانیم، باید آن را ناشی ازمسائل دیگری دانست. ضمن اینکه اصولا کیفیت رسانه با میزان حضور فارغ التحصیلان آن رشته در آن رسانه تعریف نمی شود. بلکه ضربهای که مطبوعات از ناحیه نیروی انسانی می خورند، مربوط به کمبود نیروی حرفه ای است که لزوما ممکن است تحصیلات آکادمیک این رشته را داشته یا نداشته باشد. * این عوامل چقدر به فارغ التحصیلان و چه میزان به مطبوعات آسیب میزند؟ قدرمسلم این موضوع از ابعاد مختلف موثر است. یک مورد اینکه باید بپذیریم روزنامه نگاران کاربلد - تحصیل کرده یا تجربی - اغلب آدمهای با هوشی هستند، وقتی زندگیشان از راه روزنامه نگاری تامین نشد یا به مشاغل دیگر روی می آورند یا همزمان برای 6 محل کار می کنند، در حقیقت خودشان را کپی میکنند و می فروشند و بعد معلوم است که محتوای رسانه چه می شود. * راه حل های برون رفت از این مشکل چیست؟ به نظر من راه برون رفت راحتی وجود ندارد، در این رابطه ما با زنجیره ای از مشکلات روبرو هستیم؛ مشکل اساسی امروز رسانه به عقیده من به محیط اجتماعی مربوط است،یعنی باید در جامعه شرایطی ایجاد شود که رسانه اتکا به نفس لازم را پیدا کند وخودش را رکن چهارم ببیند. فضای انتقاد واقعی شود و شما هیجان و تحرک رسانهای را در تحریریهها شاهد باشید؛ در چنین فضایی مطمئن باشید اقتصاد رسانه درست می شود ورسانه نیز دانشگاه را اصلاح می کند. * به نظر شما دانشگاه ها و مطبوعات چگونه میتوانند برای حل این مشکل با یکدیگر همکاری داشته باشند؟ دانشگاه و مطبوعات با نگاه به منافع ملی باید هوشمندانه و صبورانه در جهت تلطیف و تعدیل شرایط موجود تلاش کنند. [ پنجشنبه ۹ آذر ۱۳۹۱ ] [ 13:5 ] [ شاهین کارخانه ]
انتشارات ثانیه کتاب "واژههای کلیدی در روزنامهنگاری" تالیف دکتر احمد
توکلی را منتشر و روانه بازار کرد. کتاب حدود ۴۲۰ واژه کلیدی در
روزنامهنگاری را که هم دانستن آن به ارتقای دانش روزنامهنگاران کمک
میکند و هم برای پیشبرد کار روزنامهنگاران میتواند کاربردی باشد، مورد
واکاوی قرار داده است. هر واژه در کتاب سه سطر و برخی در سه صفحه -بسته به
استعداد واژه مورد نظر -توضیح داده شده است. بر همین اساس کتاب ۲۷۶ صفحه
شده است. یک "هند بوک" تمام که میتواند در کیف خبری جای بگیرد و درموقع
لزوم به کار خبرنگاران آید. آن طور که در مقدمه کتاب آمده، علاوه بر
روزنامهنگاران، کتاب برای دانشجویان علوم ارتباطات و روزنامهنگاری و
همچنین مترجمین این حوزه نیز میتواند کارامد و مفید باشد. لید مجری: Anchor lead کاربرد این لید بیشتر تلویزیونی است. مجریهای تلویزیونی اغلب برای مطرح کردن یک گزارش از یک لید نرم استفاده میکنند. مثال: هفتهها بحث درباره محل جدید استادیوم فوتبال امروز بعد از ظهر به نتیجه رسید، بیل وینتر جزئیات آن را گزارش میدهد. برخی این لید را لید ورود (Lead in) نامگذاری کردهاند.
لید روایی- داستانی: Anecdotal lead لید روایی- داستانی همانطور که از اسمش پیداست برای مخاطب حکایتی را تعریف میکند تا از طریق این حکایت خواننده را به درون خبر بکشاند . این داستانها که اغلب خیلی کوتاه و روایی هستند، بیشترین کاربرد را در اخبار و گزارشهای فیچر، بویژه "نرمخبرها"دارند و برای اخبار فوری- فوتی (سخت خبرها) بکار برده نمیشوند. اکثر اخباری که به سبک وال استریت ژورنال (Wall street journal) تنظیم میشوند، شروعی این گونه دارند. اصطلاح Narrative lead و storytelling leadهم برای آن بکار میرود. مثال: مایکل هادسپت نخستین بار در سال اول دبیرستان و در سالن کافه تریای مدرسه، وقتی یاد گرفت که چطور از بازی کراپ میتوان پول جمع کرد، به کرلپ روی آورد. وقتی به کالج رفت، این کار را در کازینوهای مجاور رودخانه میزوری ادامه داد. باختهای او از دو دلارهایی که هر روز برای ناهار در مدرسه از مادرش میگرفت تا دوهزار دلار وام دانشجویی که یک شبه به باد داد، افزایش یافت.
لید کور: Blind lead این لید نمونه اغراق آمیزتر لیدهای تاخیری است. نویسنده با مخفی نگه داشتن بخش اصلی اطلاعات به صورت عمدی و آگاهانه، خواننده را مشتاق می سازد، آنگاه با عبارت بعدی او را ناگهان وارد موضوع میکند: مثال: ارزشمند ترین مصرف کنندگان امروزی در کسب و کار پوشاک همان افرادی هستند که پول نقد و کارت اعتباری همراه ندارند و اغلب شام خود را با لباس های نو صرف میکنند. اینها خریداران لوازم نوزاد و کودکان تازه راه افتادهاند، زیرا وقتی حراج پوشاک در بسیاری زمینهها آغاز میشود، هجوم فوق العادهای برای خرید آغاز کنند.
لید متعارض:Contrast lead لیدی است که فرد یا چیزی را با فرد یا چیز دیگری مقایسه میکند یا متضاد یک چیز یا فردی را در مقابل یک فرد یا چیزهای دیگر به نمایش میگذارد .به عبارتی به تناقضات و تضادها در خبر اشاره دارد. مثال: علی کریمی جادوگر فوتبال ایران که گفته بود تیم ملی را برای همیشه ترک میکند، امروز دعوت به تیم ملی را پذیرفت. لید متعارض گاهی به لید "پس زمینه"( Background lead ) نزدیک میشود، اگر چه این دو لید با هم یکی نیستند. لید پسزمینه ممکن است متعارض نباشد، و لید متعارض ممکن است پسزمینه نداشته باشد و یک تناقض همزمان را به نمایش بگذارد. مثال: پلیس میگوید هیچ تظاهرکنندهای را دستگیر نکرده است، امّا فعالان سیاسی این موضوع را رد میکنند. به این لید، Paradox Lead و Opposite lead هم میگویند.
لید توصیفی Descriptive lead: اگر بخواهیم تصویری ذهنی با استفاده از کلمات بسازیم از لید توصیفی استفاده میکنیم. البته این روش برای گزارشهای مبسوط و نرمخبرها خیلی موثر خواهد بود. مثال: نشسته دربازارچه مواد غذایی یک پاساژ بزرگ در حومه شهر- مادران جوان بی توجه به کالسکههای کودکانشان حریصانه در حال پرخوری و ردو بدل کردن جُوکهایشان هستند. در اینجا خوانندگان صحنه را تصور کرده و خود را بخشی از داستان می دانند. این گونه لید به لید روایی- داستانی Anecdotal lead نزدیک است.
لید چند موضوعی : Multiple element lead این لید بیشترین کاربردش زمانی است که چند موضوع تقریباً به یک اندازه مهم در خبر وجود دارد. مثال: شورای شهر "پاین" شب گذشته درباره خطر سرطان زا بودن عایق بندی مدارس شهر، نگرانی والدین درباره ناامنی سرویس دانشآموزان و صرفه جویی ناشی از بستن مدرسه ابتدایی لینکن، دستوراتی صادر کرد. در این مثال سه موضوع همزمان در لید مطرح شده است. اصطلاح Shotgun lead و Umbrella lead هم برای آن بکار میرود. لید چند موضوعی مقابل لید تک موضوعی Single element lead قرار دارد.
لید طراحی صحنه: Scene-setter leads لید طراحی صحنه فاقد فوریتهای لیدهای سخت خبر است. آنها اقتباس شدهاند از طرح های داستانی- تخیلی(شبی تاریک و توفانی بود...) و معمولاً برای اخبار و گزارشهای خبری بلند بکار گرفته میشوند، شرح و توصیف مشاهدات، صداها و احساساتی است که شما را به فضاهای دیگر میبرد. در سال 1941 مجله تایم، خبری درباره واکنش آمریکا در حمله به پرل هاربر منتشر کرد که با یک توصیف آغاز می شد: مثال : صبح یکشنبه بود. هوا صاف و آفتابی. تعدادی از مردم بی خیال به رادیو گوش سپرده بودند که حمله ناگهانی و برق آسای ژاپنیها بههاوایی شروع شد. حملهای که شبیه یک صاعقه بود... به این لید Scenic lead هم میگویند.
لید نمایشی: Scenic lead این لید با شرح صحنه اطراف یک رویداد آغاز میشود و معمولاً برای مطالبی بکار میرود که در آن محل وقوع برجسته میشود، مثل مطالبی که درباره اجرای برنامه یک جشنواره یا یک رویداد ورزشی نوشته میشود و اگر به طور اصولی نوشته شود میتواند حس درونی مخاطب را برانگیزد: مثال: نور و موسیقی او و رقصش را بر روی صحنه در برگرفته است. با ملایم شدن صدای موسیقی و افتادن پرده سن، غریو تماشاگران بر میخیزد و این پایان روز کاری "چلسا"ی نوجوان است. او جوانترین عضو باله تئاتر نیویورک است که بیشترین تماشاچی را در آمریکا دارد. به این لید، لید طراحی صحنه (scene-setter leads) هم میگویند.
لید فهرستی : List lead بعضی مواقع به جای تمرکز بر فقط یک شخص، مکان یا شئی مایلید مخاطب خود را با فهرست طولانیتری تحت تاثیر قرار دهید. مثال: - واسیل ایوانف هر وقت مدرسه تعطیل باشد، بلافاصله سوار سوسنای 152 خود میشود و پرواز میکند - در پایان هر هفته سامنر دوست دارد نوهاش را به دیدن مناظر اطراف ببرد - یک رستوران مخصوص وجود دارد که مدیر کفن و دفن، لینکلن راگسول دوست دارد آنجا صبحانه بخورد، امّا چون 115 مایل از خانهاش فاصله دارد با هواپیمای شخصی اش پرواز میکند و پس از یک ساعت آنجاست. ایوانف، سامنر و راگسول از جمله افرادی هستند که روز به روز تعدادشان زیادتر میشود و با هواپیمای شخصی کوچک خود خلبانی میکنند. به این لید، لید مجموعه (Round up lead) هم میگویند. [ پنجشنبه ۹ آذر ۱۳۹۱ ] [ 13:1 ] [ شاهین کارخانه ]
هنر خبرنگار تنها کسب خبر از منابع مختلف نیست، آنچه که باعث می شود
خبردیده و مهم ترازآن خوانده شود بهره بردن ازمهارت ها و فنون خبرنویسی
است. تیتر، لید، متن و هر آنچه که یک خبر را شکل می دهد زیر و بم هایی دارد
که اگر می خواهید در حرفه خود حرفی برای گفتن داشته باشید باید آنها را
بیاموزید و به کار ببرید.
[ پنجشنبه ۹ آذر ۱۳۹۱ ] [ 12:59 ] [ شاهین کارخانه ]
شهرها كثيف، و آب هاي راكدي كه برگ هاي زرد روي آن ها را پوشانده و نور چراغي كه در ميان ظلمت شب سوسو مي زند و اشباح روي پرده تكان مي خورند و سلطنت سكوت، و چشماني كه به افق دوخته شده.... [ پنجشنبه ۹ آذر ۱۳۹۱ ] [ 12:47 ] [ شاهین کارخانه ]
|
||||||||||
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |