ژورنالیست جوان
وبنوشت شاهین کارخانه
قالب وبلاگ
لینک های مفید
چه ساده لوح اند آنان که می پندارند عکس تو را به ديوار های خانه ام آويخته ام،

 و نمي دانند که من ديوار های خانه ام را به عکس تو آويخته ام!


 شمس لنگرودی

[ سه شنبه ۳۱ مرداد ۱۳۹۱ ] [ 13:46 ] [ شاهین کارخانه ]

نگاهی نو به صنعت تبلیغات

گفت‌وگو با دکتر حسینعلی افخمی

 

اشاره: ام‌البنین قرایی- امروزه صنعت تبلیغات دانش رو به رشد و گسترده‌ای است که بسیاری از کشورها هزینه‌های هنگفتی را به آن اختصاص می‌دهند. در کشور ما، همچنان نگاه کهنه بر تبلیغات حاکم است و این نگاه عمدتا از جنگ جهانی اول و دوم ناشی می‌شود. ما فرا موش کرده‌ایم که در شرایط پس از جنگ سرد به سر می‌بریم و تبلیغات با عنوان یک فرایند ارتباطی دارای ساز و کارهایی است که نمی توان به آن به دیده صرفا منفی نگریست. کتاب "تبلیغات و اقناع" اثر دو نویسنده امریکایی با نام های گارث جاوت و ویکتوریا ادانل واکنشی نسبت به نگاه‌های غیر واقع‌بینانه منتقدان تبلیغات  است. این متن گفت‌وگویی با دکتر حسینعلی افخمی استادیار دانشگاه علامه طباطبایی، در زمینه ترجمه این کتاب و نگاه منصفانه  به هنر تبلیغ است.


ادامه مطلب
[ سه شنبه ۳۱ مرداد ۱۳۹۱ ] [ 12:45 ] [ شاهین کارخانه ]
دست آخر از یک بوته ی گل سرخ در گوشه ی حیاط شاخه ای کند و آن را سر قبر کاشت. دختری که عینک دودی داشت گفت: آیا دوباره زنده می شود؟ زن دکتر جواب داد: نه، او نه، آنهایی که هنوز زنده اند نیاز بیشتری به دوباره زنده شدن دارند.

 کوری / ژوزه ساراماگو

[ دوشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۱ ] [ 14:21 ] [ شاهین کارخانه ]

وبلاگ نویسی و روزنامه نگاری: آیا این دو با یکدیگر ارتباط دارند؟


نویسنده: ربکا بلاد*

ترجمه: محمد خطیبی

ما در حال ورود به عصر جدید دسترسی به اطلاعات و انتشار آن هستیم؛ استفاده از ابزارهایی که امکان انتشار اطلاعات را در اینترنت آسان کرده اند برای میلیون ها نفر حکم دستگاه چاپ را دارند. دستگاه چاپی که روی میز کار آن ها و حتی داخل جیب شان قرار می‌گیرد. تا هنگامی که ما تفاوت بین گزارش نویسی آماتوری و انتشار شخصی اطلاعات را درک نکنیم و وبلاگ را به عنوان قالبی برای این فعالیت ها در نظر نگیریم نقش آن ها را در عرصه های روزنامه نگاری فرهنگ و جامعه به طور کامل درک نخواهیم کرد.


ادامه مطلب
[ دوشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۱ ] [ 12:57 ] [ شاهین کارخانه ]
نقد و نظري بر يك كتاب

دستورالعمل روزنامه‌نگاری

نقد کتاب آموزش روزنامه نگاری، نوشته دبورا پاتر با ترجمه حمید رضا زاهدی

 

احسان شا قاسمی - روزنامه نگاری هم مثل همه شاخه های علم ارتباطات به طور پیوسته تحت تاثیر پیشرفت های تکنولوژی رسانه بوده است. در سال های اخیر و با ورود گسترده این تکنولوژی ها به عرصه روزنامه نگاری، کتاب های جدیدی در این حوزه منتشر شده اند تا خلاء نظری و فنی موجود در این عرصه را پر کنند. کتاب "آموزش روزنامه نگاری: به انضمام قانون مطبوعات جمهوری اسلامی" که در اصل ترجمه نسبتا آزادی از کتاب Handbook of Independent Journalism نوشته دبورا پاتر در سال 2009 است هم در همین حوزه قابل ارزیابی است. پاتر در این کتاب 68 صفحه‌ای تلاش کرده تا یک دستورالعمل کوتاه، کاربردی و بسنده را به کارورزان جوان تر ارائه کند.


ادامه مطلب
[ دوشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۱ ] [ 12:53 ] [ شاهین کارخانه ]

تجاربی از المپیک برای خبرنگاران

مازیار ناظمی*

 

سال 2000 اولین ماموریت خارج از کشور من برای المپیک سیدنی در استرالیا بود. شوق سفر، حق ماموریت و حضور در بزرگترین رویداد ورزشی جهان درآن زمان وصف ناپذیر بود! دوره کارشناسی ارشد ارتباطات را هم تازه تمام کرده بودم و آماده بودم با اتکا به دانش علمی و تجربه چندین ساله‌ام کار خوبی را برای واحد مرکزی خبر تهیه کنم. اما آنچه در میدان دیدم با تصورات من کاملا متفاوت بود. مهمترین نکته‌ای که روز اول تو چشم می‌زد فاصله زمانی ما با رسانه های مطرح جهان بود. گروه اعزامی خبرنگاران ایران همچنان با سیستم سنتی یادداشت برداری و فاکس و گزارش تلفنی (حالا آن زمان موبایل) مانوس بود ولی حریفان به تعداد زیاد با نوت بوک و استفاده از پدیده اینترنت و مزایای آن مثل پست الکترونیک و ارسال تصاویر ویدیوئی و عکس از همان داخل استادیوم مراسم افتتاحیه، منبع بقیه رسانه ها بودند و برتری خود را با استفاده از تکنولوژی برترشان دیکته کردند. این همان چیزی است که ما به آن می‌گویم سرعت و حفظ ارزش تازگی رویداد.

خاطرم هست می‌خواستم خبر همین مراسم افتتاحیه را برای تهران فاکس کنم با توجه با اختلاف ساعت تهران و سیدنی که حدود 7 ساعت بود تقریبا ده ساعت بعد از مراسم موفق به این کار شدم !؟ شاید عامل دیگری که در رتبه دوم مشکلات کار خبرنگاران ایرانی بود ندانستن زبان انگلیسی بود. بسیاری از همکاران و البته بنده در آن زمان به اندازه لازم و کافی تبحر در زبان نداشتیم و همین موضوع بسیاری از تاخیرهای کاری  را موجب می‌شد و سرعت عمل را از تیم های خبری می‌گرفت. جالب اینکه همکاران خبرنگار در آنجا تاکید می‌کردند برگردیم ایران برای تکمیل آموزش زبان فکری خواهیم کرد ! برای من این سفر اولین تجربه بین المللی بود آن هم در بزرگترین رویداد ورزشی جهان، آیا من و همکاران خبرنگاری مثل من باید اعزام می‌شدیم؟ در بین مربیان نکته‌ای هست و معتقدند المپیک جای باتجربه هاست در جایی که رسانه های معتبر جهان بهترین و با تجربه ترین خبرنگارانشان را که سابقه شرکت در چند دوره بازی‌های‌ جهانی و المپیکی دارند، می‌فرستند حضور افراد تازه کار برای هر رسانه ای یک تهدید جدی است. آشنایی با رشته های ورزشی، قهرمانان و تیمها و مربیان، توانایی خواندن جداول و پیگیری  وثبت رکوردها و کار کردن با سیستم های نرم افزاری  بازی‌ها برای تنظیم خبر و استفاده از اطلاعات  آن در خبرها و تصاویر ارسالی به رسانه مطبوع خود، از جمله معمولی ترین شرایط یک خبرنگار در عرصه بزرگی مثل بازی‌های‌ المپیک است.

در دوره سی ام المپیک در شهر لندن ایران هم 10 خبرنگار و 4 عکاس را اعزام می‌کند ( به جز گروه اعزامی صداو سیما ) انتخاب از طرف کمیته ملی المپیک صورت گرفته است. این‌که آیا کلاس‌های مدونی برای آشنایی خبرنگاران با شرایط کار و حتی پرداخت هزینه های خبری در مراکز رسانه‌ای المپیک (مثل هزینه اینترنت و ...)  برای همکاران اعزامی برگزار شده یا خیر، خبری ندارم ولی تجربه سفرهای مختلف به من می‌گوید در برخی فدراسیون ها، تنها یک کارگاه یا نشست کوتاه توجیهی گذاشته می‌شود و بس. پوشش خبری بازی‌های‌ المپیک برای بیشتر رسانه های جهان از اهمیت بالایی برخوردار است رسانه های ایران هم با هزینه های زیاد تلاش می‌کنند برای مخاطبان خود از این رویداد مهم سهمی داشته باشند اما من اشکال مهم کار رسانه های ایران را در کمبود نیروهای متخصص و آماده می‌دانم. افرادی که باید در دل و مسیر دانشگاه‌ها و مراکز و دوره های معتبرآموزشی کشور تربیت شوند. به طور مثال برای بازی‌های‌ این دوره از المپیک در لندن  بخش روزنامه نگاری کالج ارتباطات دانشگاه بوستون [1] آمریکا 14 نفر از دانشجویان خودش را برای پوشش خبری این مسابقات اعزام می‌کند جالب است که در معرفی توانایی های خبری آن‌ها می‌گوید این دانشجویان در بخش چند رسانه‌ای، تهیه و ادیت ویدئو (تصویر)، کار با شبکه های اجتماعی مثل توئیتر و وبلاگ نویسی آموزش دیده اند و قرار است در جنوب لندن دفترشان مستقر شود. این افراد دو هفته هم زودتر به لندن می‌روند تا با فضای بازی‌ها و ورزشگاه‌ها آشنا شوند و گزارش‌هایی هم برای رادیو و تلویزیون تهیه می‌کنند. به سادگی مشخص است که از دل این روش و برنامه آموزشی که قطعا هزینه زیادی هم خواهد داشت افرادی تربیت می‌شوند که تا سال‌های سال می‌توانند با این پایه علمی و عملی حرفه ای فاصله رسانه های خود را با سایر رسانه های جهان بیشتر و حفظ کنند آیا ما هم این گونه می‌توانیم عمل کنیم؟ آیا دانشگاه ها و رسانه های ما برنامه هایی برای این موضوع دارند هر چند به المپیک لندن چند روزی بیشتر نمانده ولی اگر همتی و برنامه ای باشد جام جهانی 2014 و المپیک 2016 برزیل هم  در راه است.

 

* مدرس دانشگاه و خبرنگار ورزشی


[1] -  Boston University's College of Communication (COM)-  www.bu.edu/com

[ دوشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۱ ] [ 12:41 ] [ شاهین کارخانه ]

اسطوره رسانه‌ای المپیک
دکتر تژا میرفخرایی


 

در 1986 یونسکو تحقیقی را سازمان داد که مجری آن یکی از اساتید دانشگاه دولتی سان دیاگو به نام مایکل ریل بود. نتیجه این تحقیق گسترده که با همکاری  6 استاد بین المللی دیگر انجام شده بود در گزارشی 362 صفحه ای ارائه گردید (این گزارش بصورت کتاب چاپ نشده است). گزارش تحقیقی مزبور بازیهای المپیک و رابطه ورزش و رسانه را در چهارچوب یک نظریه گسترده مورد بررسی قرار داد؛ المپیک به مثابه مراسمی اسطوره ای.

تلاش من در مقاله حاضر بر آن است تا خلاصه ای از چهارچوب نظری تحقیق مایکل ریل را ارائه دهم. از نظرمایکل ریل تمامیت رابطه "المپیک" و "رسانه" به بهترین شکلی تنها و تنها در چهارچوب نظریه های مرتبط با "مراسم" و "اسطوره" قابل تحلیل است. "مراسم" مفهومی است که عمدتا از مردم شناسی نشأت گرفته است و کارکردهایی خاص در ساختار فرهنگی و اجتماعی قبایل داشته و بطور مشخص جایگاه ویژه ای برای انتقال فرهنگ به اعضا دارد. به این ترتیب المپیک به مثابه یک "مراسم" مفهومی قدیمی و کهنه است، اما ابعاد آن گسترش خاصی پیدا کرده است که هرگز در تاریخ بشریت شاهد آن نبوده ایم. ریل اعتقاد دارد که بررسی المپیک به مثابه یک مراسم اسطوره ای می‌تواند شامل ابعاد مختلفی همچون تکنولوژی، متن، تفسیر و ایدئولوژی شود.

مایکل ریل از قول برین و کورکوران توضیح می‌دهد که اصلی ترین و عمده ترین کارکرد اسطوره "سازمان دادن به معنا در یک فرهنگ" است. دقیقا در راستا ی همین تعریف از اسطوره است که می‌توان چهار کارکرد برای اسطوره و اسطوره پردازی در جوامع انسانی قائل شد. اولا اسطوره یک نظام نگرشی برای اعضای جامعه فراهم می‌کند. اسطوره همچنین از طریق داستان‌سرایی درباره قهرمانان اسطوره ای، مدل های تقلیدی مناسبی را برای اعضای یک فرهنگ فراهم می‌آورد. علاوه بر این، اسطوره ابزار مناسبی برای بازنمایی چالش های اجتماعی و فرهنگی است و بالاخره آن‌که اسطوره تاریخ ملی یا منطقه ای و در نهایت جهانی را برای اعضای یک فرهنگ مشخص قابل درک می‌سازد، و بنابراین اسطوره نقشی کلیدی در ایجاد هویت های جمعی در جوامع مختلف بر عهده دارد. به نظر مایکل ریل هیچ مراسمی در طول تاریخ بشریت نتوانسته به خوبی المپیک همه این کارکردها را به نحوی شایسته ایفا نماید.

فراهم آوردن یک نظام ادراکی به معنای تولید یک "فهم مشترک اجتماعی" است. دقیقا در همین رابطه است که مالینوفسکی مردم شناس کارکرد گرا در مطالعه جوامع ابتدایی اسطوره را بدنه ایی روایی تعریف می‌کند که باورها را منتقل ساخته ، مراسم مختلف فرهنگی را تعریف و نقشه ای از نظم اجتماعی ترسیم می‌کنند. رسانه ها از طریق به تصویر کشیدن مراسم المپیک تصاویری ذهنی و نگرش هایی ایجاد می‌کنند که الزاما جهانی است. به نظر ریل، المپیک به مردم جهان کمک می‌کند تا بتوانند تصویری روشن از "جهان" در ذهن ترسیم نمایند. البته در اینجا ریل بدون آن‌که بحث "ترش" بازنمایی رسانه‌ای را رد کند، دقیقا وارد این بحث نمی شود و به نوعی آن‌را مسکوت می‌گذارد.

المپیک برای مخاطبان میلیونی رسانه ای خود در سراسر جهان قهرمانانی را به تصویر می‌کشد تا آنان موفق به تقلید از این قهرمانان گردند. در اینجا نیز ریل بحثی درباره فرهنگ رفتاری این قهرمانان نمی‌کند تا نشان دهد که این قهرمانان در چهارچوب فرهنگ های مسلط جهان معنا پیدا می‌کنند. دقیقا در چنین مقاطعی است که می‌توان تفاوت نگرشی تحقیق ریل با مثلا درک بارت از اسطوره سازی نوین رسانه‌ای را درک کرد. بنابراین می‌توان با تلفیق درک بارت و سایرنظریه پردازان، تحلیلی انتقادی از المپیک به مثابه مراسمی اسطوره ای نیز ارائه کرد. ریل به‌درستی اعتقاد دارد که توان رسانه ها در بازنمایی قهرمانانی که بوسیله میلیون ها انسان مورد تقلید قرار می‌گیرند اساسا بوسیله یک تحقیق کمی رفتار گرایانه قابل سنجش نیست و بسیار فراتر از آن چیزی است که تحقیقات کمی قادر به "اثبات" آن هستند. ابعاد تاثیر گذاری المپیک به مثابه یک مراسم بسیار بیشتر از آن چیزی است که در تصور رفتار گرایان می‌گنجد.

از نظر ریل رسانه ها همچنین از طریق بازنمایی بازی‌های المپیک می‌توانند چالش های بزرگ جهانی مانند تضادهای موجود بین ابرقدرت ها را به نوعی به تصویر کشند. در زمانی که ریل تحقیق خود را انجام می‌داد این تضاد بین غرب و شرق، آمریکا و شوروی سابق قابل مشاهده بود، ولی به نظر من امروز این چالش بین قدرت های اقتصادی قدیمی و نوظهور همچون چین و کره قابل تبیین است.

بالاخره ریل توضیح می‌دهد که المپیک به مثابه یک مراسم اسطوره ای قادر است تا درکی تاریخی از جهان امروز و چگونگی تحول آن بوجود آورد. المپیک خود ریشه در تاریخی باستانی دارد و آغاز آن به اسطوره های یونانی باز می‌گردد. یونانی که همیشه و در همه حال نقطه اغاز فرهنگ و تمدن غرب محسوب می‌شود و کتابی در دانشگاه های اروپایی یا آمریکایی نیست که نقطه پیدایش غرب امروزین را در یونان باستان جستجو نکند. البته ریل کمتر بر این سنت تاریخی غربی المپیک تاکید می‌کند بلکه تنها مطرح می‌سازد که مراسم المپیک قادر است تا تاریخی پیوسته را به نیمی از جهان  نوین منتقل سازد. اعتقاد من بر این است که مراسم المپیک بخشی گسست ناپذیر از نو گرایی و جهان نوینی است که تلاش در ایجاد ساختارهایی اقتصادی و سیاسی جهانی دارد. بازنمایی مراسم المپیک بوسیله رسانه ها بخشی از فرایند جهانی شدن محسوب می‌شود و هر چهار کارکرد مورد نظر ریل تنها در همین رابطه معنا می‌دهد.

با آن‌که ریل را عمدتا یک نظریه پرداز انتقادی محسوب می‌کنند، وی در این تحقیق خود، درکی محدود و کارکردگرایانه از اسطوره را ارائه می‌کند. در ضمن آنچه ریل کمتر مورد بررسی خود قرار می‌دهد نقش مراسم در نزدیک کردن اعضای یک جامعه به یکدیگر است. در مردم شناسی همیشه توضیح داده می‌شود که همه فرهنگ ها مراسمی مشترک را برای نزدیک کردن اعضا به یکدیگر تدارک می‌بینند. برای مثال در شب عید همه ما مراسمی مشترک را برگزار می‌کنیم و از این زاویه از فقیر و غنی به یکدیگر نزدیک می‌شویم. ماهی قرمز، آینه، هفت سین و اسکناس های نو در لای صفحات قران. همه ما می‌دانیم که آن‌شب در همه خانه های ایران زمین همه مردم مراسمی یکسان را برگزار می‌کنند و همین مسئله به ما کمک می‌کند تا خود را به عنوان عضوی از این فرهنگ و ملت تصور کنیم. المپیک مراسمی است که توانسته مردم جهان را در پای تلویزیون های خود جمع نماید و به این ترتیب همه ما قادر می‌شویم به هنگام تماشای مارک اسپنسر ها و نادیا کمانچی ها، خود را عضوی از این فرهنگ مشترک جهانی تصور نمائیم. از یک زاویه کارکردگرایانه این به یک معنا است ولی از یک زاویه انتقادی این مسئله می‌تواند معانی دیگری در لایه های دیگری از متن رسانه ای نیز در بر داشته باشد.

برای  آن‌که با توجه به کار ریل تحقیقی را در رابطه با بازنمایی المپیک به مثابه یک مراسم اسطوره ای و جهانی اجرا کرد می‌توان سئوال کرد که بازنمایی المپیک به‌وسیله رسانه‌ها چه نقشی در یک فرهنگ مشخص داشته و قهرمانان ورزشی چگونه به‌وسیله رسانه ها خلق می‌شوند وبر کدام خصوصیات آنها تاکید می‌گردد؟ همچنین می‌توان سئوال کرد که کدام رسانه ها در چه فرهنگی بر چه نوع داستان هایی از المپیک تمرکز می‌نمایند؟ تمرکزغریب رسانه ها و مخصوصا تلویزیون بر لحظات "بیادماندنی" ورزشی نیز البته جایگاه ویژه ای در چنین تحقیقی می‌تواند داشته باشد. مخصوصا آن‌که این لحظات معمولا به شکلی شمایلی یا ایکونیک بازنمایی می‌شوند. از آنجا که لحظات بیادماندنی در همه حال بوسیله قهرمانان و شخصیت های ورزشی بوجود می‌آیند، تحلیل چگونگی بازنمایی این قهرمانان به مثابه شمایل های اصلی یک مراسم اسطوره ای می‌تواند جایگاه ویژه ای در چنین تحقیقی داشته باشد.

[ دوشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۱ ] [ 12:33 ] [ شاهین کارخانه ]

 دبلیو‮ ‬جیمز‮ ‬پاتر

 

شاپور پشابادی - دکترجیمز پاتر نامی آشنا در حوزه سواد رسانه‌ای است. پاتر از سال 2001 در دپارتمان ارتباطات دانشگاه کالیفرنیا به تدریس مشغول بوده است. او یکی از مهمترین نویسندگان متون درسی حوزه سواد رسانه‌ای است. دکتر پاتر علاوه بر انجام کارهای تجربی فراوان یک نظریه پرداز است و "نظریه شناختی سواد رسانه‌ای " او برای جامعه علمی ما شناخته شده است. پاتر مولف پرکاری است و تاکنون 9 کتاب را به رشته تحریر در آورده است که مهمترین آنها عبارتند از: سواد رسانه‌ای ( 2007)؛ نظریه سواد رسانه ای: یک دیدگاه شناختی ( 2004 )؛ تاثیرات رسانه (20012). در اینجا برای آشنایی بیشتر به معرفی و شرح مختصر کتاب " یازده اسطوره در مورد خشونت رسانه‌ای " پاترمی پردازم. این کتاب را انتشارات سیج منتشر کرده است.


منبع: مرکز آموزش و پژوهش همشهری


ادامه مطلب
[ دوشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۱ ] [ 12:24 ] [ شاهین کارخانه ]

انسان در عصر رسانه
گفت‌وگو با فرانک هارتمن

 

اشاره: منوچهر دین پرست - فرانک هارتمن، محقق حوزه فلسفه رسانه در دانشگاه وین اتریش است. او حتی کتاب اغوا گرانه ای با نام «فلسفه رسانه» منتشر کرده که در میان اهالی ارتباطات و فلسفه چالش‌هایی را هم برانگیخته است. هارتمن درباره کتابش می گوید: این اثر توانسته انتظاراتی را در چشم‌انداز مباحث رسانه‌ای فلسفه قاره‌ای برآورده کند. اگر بخواهیم به تاریخچه موضوع فلسفه رسانه نظری داشته باشیم، باید شروع آن را به ساحت خیالی دکارت و بعد به کانت و مفهوم سوژه بازتابی او و نیاز به عمومیت بخشیدن که توسط هردر، هومبولت، هوسرل، هایدگر و بنیامین به آن پرداخته شد، باز برسانیم. در این گفت‌وگو که توسط گیرت لووینک انجام شده او از فلسفه رسانه سخن می گوید.


ادامه مطلب
[ دوشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۱ ] [ 12:8 ] [ شاهین کارخانه ]


مبانی جامعه‌شناسی ارتباطات
رینر شوتس ایشل

 

مجید بیگلر- در یکی از شب های سرد زمستان آقا و خانم اشمیت در یکی از رستوران های شهر بوخوم نشسته اند و می‌خواهند غذا سفارش دهند، خانم اشمیت به همسرش می‌گوید «به کباب ها نگاه کن، خوشمزه به نظر می‌آإیند.» و آقای اشمیت بی اعتنا پاسخ می‌دهد : «نه، تو که می‌دانی من به این چیزها علاقه ندارم. من همان سینه اردک را ترجیح می‌دهم». گفت و گوی کوتاه و تکراری ای که در فضای نیمه رسمی رستوران میان یک زوج رخ می‌دهد شاید ساده ترین شکل چیزی باشد که ما انسان ها از آن با عنوان «ارتباط»(communication) یاد می‌کنیم، وضعیتی از امور که در آن یک انسان از فضای بسته و مونادگونه خویشتن خویش گامی به فراسو می‌گذارد و می‌کوشد با یک «دیگری» ربط یابد. گستردگی ارتباطات در عصری که ما در آن زندگی می‌کنیم با زمان های گذشته قابل مقایسه نیست، حتی این وضعیت با ده یا پانزده سال پیش از این نیز سنجش پذیر نیست، تا جایی که سخن گفتن از جامعه جدید با عنوان جامعه رسانه ای یا جامعه ارتباطی یا اطلاعاتی امری آشنا و بدیهی می‌نماید.

این امر نه تنها به گسترش شبکه های اجتماعی مجازی در اینترنت یا افزایش تعداد تلفن های همراه در دست همگان که به اهمیت و تاثیر رسانه های جمعی در زندگی فردی و جمعی انسان ها ارتباط دارد. تاثیر رسانه ها صرفا سطحی، آن هم رد سطح جهانی نیست، بلکه آن ها تاثیرات عمیقی بر مناسبات اجتماعی و روابط انسانی نیز داشته اند. هیچکس تاثیر رسانه ها و نقش آن ها در روند فروپاشی کشورهای سوسیالیستی سابق را نمی تواند انکار کند. امروزه کسب مهارت ارتباطی و توانایی نقش بازی کردن از شرط های بسیار مهم گذشتن از سد گزینش و کسب موفقیت در بسیاری از شغل هاست. مسئله فقط توانایی زبانی نیست، بلک کسب مهارت و آشنایی با نظام های ارتباطی مهم دیگر نیز اهمیت دارد. زیرا مهارت های ارتباطی تنها به مهارت های زبانی محدود نمی شود، بلکه همچنین شامل مهارت داشتن در نظام های نشانه ای و ارتباطی دیگر به منظور اجرای صحیح نیز می‌شود. منظور از اجرای صحیح در واقع، رفتار مناسب با تعلقات گروهی یا شیوه های خاص زندگی است. چرا که استفاده از مدهای لباس، پوشیدن لباس مناسب و داشتن ظاهری آراسته زمینه را برای برقراری ارتباط فراهم می‌کند. ما می‌گوییم، می‌شنویم، می‌نویسیم، می‌خوانیم ،تلویزیون تماشا می‌کنیم، موسیقی گوش می‌کنیم و در یک کنسرت شیفته اجرایی عالی می‌شویم، پس ما کی و کجا در زندگی روزمره فارغ از ارتباط هستیم؟

جامعه شناسی ارتباطات به عنوان یکی از مهم ترین شاخه های دانش جامعه شناسی می‌کوشد با نگاهی عالمانه و دقیق ابعاد گوناگون ارتباطات انسانی در بستر جامعه را مورد کنکاش و واکاوی قرار دهد. با رشد و گسترش ارتباطات و شیوه های ارتباطاتی، ادبیات این شاخه نیز متحول شده و نظریه های نوینی برای تبیین و توضیح مناسبات انسانی به وجود آمده است. کتاب «مبانی جامعه شناسی ارتباطات» نوشته رینر شوتس ایشل یکی از برجستگان این حوزه به زبان آلمانی است که جلد نخستش در سال 2005 به چاپ رسیده و به تازگی(1391) توسط کرامت الله راسخ ترجمه و به همت نشر نی منتشر گردیده است.

فصل های کتاب، به عنوان کتاب درسی برای یک نیم سال تحصیلی، در شانزده فصل تدوین شده است. تمام فصل ها با هدف و به سمت پاسخ گویی به یک پرسش اساسی اند: چگونه ارتباط میان انسان ها ممکن است؟ این پرسش به سوال بنیادین دیگری در حوزه جامعه شناسی به طور عام، یعنی پرسش از نظم اجتماعی می‌انجامد. جامعه شناسی ارتبطات از دستاوردهای علمی حوزه های دیگر استفاده می‌کند. به طور مشخص، تحول نظری در عرصه فلسفه زبان و زبان شناسی و در پی آن، نظریه های معناشناسی و نشانه شناسی، نظریه های اطلاعات، و بیش از همه نظریه های جامعه شناختی بر پیدایش و رشد نظریه های ارتباطی در حوزه جامعه شناسی تاثیر داشته اند. نویسنده مطالب کتاب را با توجه به تاثیر این نظریه ها تنظیم و تدوین کرده است.

نویسنده در فصل اول کلیات مقدماتی درباره جامعه شناسی ارتباطات و اهمیت و ضرورت آن آورده است. او در فصل دوم به نظریه هایی می‌پردازد که منشا آن ها زبان شناسی است. در این فصل نظریه اندیشمندانی چون هومبلت، پیرس، سوسورف بولر، یاکوبسن و موریس مطرح می‌شود.

در فصل سوم با عنوان نظریه های ارتباطی در جامعه شناسی به بررسی مدل ها و نظریه ها و پرسش هایی می‌پردازد که عبارتند از مدل بنیادی در جامعه شناسی ارتباطات، پرسش های اساسی جامعه شناسی ارتباطات، شرط های فرایند ارتباط، نظریه های کنش، تاثیر ساختارهای اجتماعی بر ارتباط، مفاهیم بنیادی مانند مفهوم، معنا و فهمیدن، شرط های عملی ارتباط، و سرانجام شرط های رسانه ای ارتباطات. فصل چهار به بررسی نظریه های کولی، مید و کنش متقابل نمادین اختصاص یافته است تا زمینه فهم جامعه شناختی ارتباط فراهم آید. فصل پنجم، هفتم و نهم به تمرین هایی در این زمینه اختصاص یافته است و در فصل ششم به نظریه های شوتیس و ولاکمن و در فصل هشتم به نظریه گارفینکل می‌پردازد. فصول دهم تا پانزدهم کتاب آخرین دستاوردهای نظری در حوزه جامعه شناسی ارتباطات را معرفی می‌کند. فصل دهم نظریه هابرماس و عقلانیت ارتباطی، فصل یازدهم ارتباط و تفسیر ارتباطی، فصل دوازدهم نظریه لومان و نظریه خودارجاعی و فصل سیزدهم آثار و نظریه فایده مورد انتظار در ارتباط معرفی می‌گردند. فصل چهاردهم کتاب نیز نظریه بازی زبانی و فصل پانزدهم نظریه پیر بوردیو و نظریه اقتصاد مبادله زبانی معرفی می‌گردند.

آقا و خانم اشمیت، یعنی همان زوجی که در ابتدای این نوشته توصیف شدند نیز در تمام فصول کتاب حضور دارند و در طول کتاب در زمینه مباحث کتاب با یکدیگر به گفت‌وگو و ارتباط می‌پردازند.

[ دوشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۱ ] [ 12:1 ] [ شاهین کارخانه ]

سلاخ‌خانه شماره پنج رمان مشهور  کورت ونه گات  نویسنده معاصر آمدیکایی است. عنوان فرعی کتاب جنگ صلیبی کودکان است که اشاره به واقعه‌ای تاریخی در دوران جنگ های صلیبی دارد.

ونه‌گات کتاب را بر اساس تجارب شخصی خویش درجنگ جهانی دوم درباره واقعه بمباران درسدن آلمان توسط متفقین نوشته‌است. کتاب درباره بیلی پیل گریم سرباز آمریکایی است که در زمان جنگ جهانی دوم در شهر درسدن حضور دارد و در زمان بمباران در سلاخ خانه ای در زیرزمین پناه می‌گیرد.

کتاب از جمله رمان‌های پست مدرنیستی قرن بیستم است.

این کتاب توسط علی اصغر بهرامی به فارسی ترجمه شده‌است و توسط انتشارات «روشنگران و مطالعات زنان» منتشر شده‌است.


ادامه مطلب
[ پنجشنبه ۲۶ مرداد ۱۳۹۱ ] [ 14:20 ] [ شاهین کارخانه ]


I
راستی که در دوره تيره و تاری زندگی می کنم:
امروزه فقط حرفهای احمقانه بی خطرند
اخم بر چهره نداشتن، از بی احساسی خبر می دهد،
و آنکه می خندد، هنوز خبر هولناک را نشنيده است.

اين چه زمانه ايست
که حرف زدن از درختان عين جنايت است
وقتی از اين همه تباهی چيزی نگفته باشيم!
کسی که آرام به راه خود می رود گناهکار است
زيرا دوستانی که در تنگنا هستند
ديگر به او دسترس ندارند.

اين درست است: من هنوز رزق و روزی دارم
اما باور کنيد: اين تنها از روی تصادف است
هيچ قرار نيست از کاری که می کنم نان و آبی برسد
اگر بخت و اقبال پشت کند، کارم ساخته است.

از قديم گفته اند: بخور، بنوش و از آنچه داری بهره بگير
اما چطور می توان خورد و نوشيد
وقتی خوراکم را از چنگ گرسنه ای بيرون کشيده ام
و به جام آبم تشنه ای مستحق تر است.
اما با همه اين حرفها باز هم می خورم و می نوشم.

من هم دلم می خواهد از روی خرد زندگی کنم
در کتابهای قديمی آدم خردمند را چنين تعريف کرده اند:
از آشوب زمانه دوری گرفتن و اين عمر کوتاه را
بی وحشت سپری کردن
بدی را با نيکی پاسخ گفتن
آرزوها را يکايک به نسيان سپردن
اين است خردمندی.
اما اين کارها بر نمی آيد از من.
راستی که در دوره تيره و تاری زندگی می کنم.

II

در دوران آشوب به شهرها آمدم
زمانی که گرسنگی بيداد می کرد.
در زمان شورش به ميان مردم آمدم
و به همراهشان فرياد زدم.
عمری که مرا داده شده بود
بر زمين چنين گذشت.

خوراکم را ميان سنگرها خوردم
خوابم را کنار قاتلها خفتم
عشق را جدی نگرفتم
و به طبيعت دل ندادم
عمری که مرا داده شده بود
بر زمين چنين گذشت.

در روزگار من تمام راهها به مرداب ختم می شدند
زبانم مرا به جلادان لو می داد
زورم زياد نبود، اما اميد داشتم
که برای زمامداران دردسر فراهم کنم!
عمری که مرا داده شده بود
بر زمين چنين گذشت.

توش و توان ما زياد نبود
مقصد در دوردست بود
از دور ديده می شد اما
من آن را در دسترس نمی ديدم.
عمری که مرا داده شده بود
بر زمين چنين گذشت.

III

آهای آيندگان، شما که از دل توفانی بيرون می جهيد
که ما را بلعيده است.
وقتی از ضعف های ما حرف می زنيد
يادتان باشد
که از زمانه سخت ما هم چيزی بگوييد.

به ياد آوريد که ما بيش از کفشهامان کشور عوض کرديم
و ميدانهای جنگ طبقاتی را با يأس پشت سر گذاشتيم،
آنجا که ستم بود و اعتراضی نبود.

اين را خوب می دانيم:
حتی نفرت از حقارت نيز
آدم را سنگدل می کند.
حتی خشم بر نابرابری هم
صدا را خشن می کند.
آخ، ما که خواستيم زمين را برای مهربانی مهيا کنيم
خود نتوانستيم مهربان باشيم.

اما شما وقتی به روزی رسيديد
که انسان ياور انسان بود
درباره ما
با رأفت داوری کنيد!


قطعه "به آيندگان"، يا با الفاظی دقيقتر: "با کسانی که پس از ما به دنيا می آيند" از شعرهای بلند و معروف برتولت برشت (۱۸۹۸-۱۹۵۶) شاعر و نويسنده آلمانی است.


[ پنجشنبه ۲۶ مرداد ۱۳۹۱ ] [ 13:59 ] [ شاهین کارخانه ]

هرگز مگو هرگز!
عاشقانه‌ها، ترانه‌ها، شعرهاي كوتاه و باز سرايي‌هاي «برتولت برشت» در مجموعه شعري تحت عنوان «هرگز، مگو هرگز!» با ترجمه «علي عبدالهي» و علي غضنفري منتشر شده است.
اين مجموعه شعر كه در ابتداي آن پيشگفتاري از «هانا آرنت» منتشر شده از سوي نشر «گل‌‌آذين» روانه بازار كتاب شده است. برتولت برشت به‌عنوان آغازگر شعر سياسي، اجتماعي و فضاي شعر اسطوره‌اي مذهبي و رمانتيك آلمان را به‌يكباره متحول كرد.
برشت با ديدگاه سوسياليستي خود در برابر فاشيسم ايستاد و اين ايستادگي را در همه آثارش به‌ويژه در نمايشنامه‌ها و شعرها تا انتها ادامه داد.
در بخش نخست كتاب كه تحت عنوان برتولت برشت از زبان خودش منتشر شده مي‌خوانيد:
من، برتولت برشت؛ اهل جنگل‌هاي سياهم
مادرم، وقتي در بطنش بودم
مرا به شهرها آورد،‌ و سرماي جنگل‌ها
تا روز مرگ در من خواهد ماند.
در شهر آسفالت خانه دارم.
از روز ازل پابند آيين مرگم:
پابند روزنامه‌ها و توتون و تلخابه.
بدگمان، تنبل و سرانجام خوشنود.

*در بخش پاياني اين كتاب گزيده‌اي از عكس‌هاي برشت از كودكي تا مرگ گنجانده شده است.

[ پنجشنبه ۲۶ مرداد ۱۳۹۱ ] [ 13:21 ] [ شاهین کارخانه ]

"به کجا چنین شتابان؟"
 گون از نسیم پرسید.
 دل من گرفته زینجا
 هوس سفر نداری
 ز غبار این بیابان؟
 همه آرزویم اما
 چه کنم که بسته پایم...

 "به کجا چنین شتابان؟"
 به هر آن کجا که باشد به جز این سرا سرایم...
 سفرت به خیر اما ,تو و دوستی , خدا را
 چو از این کویر وحشت به سلامتی گذشتی ,
 به شکوفه ها, به باران,
 برسان سلام ما را.

 استاد محمدرضا شفیعی کدکنی

[ سه شنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۱ ] [ 15:3 ] [ شاهین کارخانه ]

ايسنا| معاون آموزشي وزارت بهداشت، از افزوده شدن رشته خبرنگاري پزشكي به رشته‌هاي آموزشي اين وزارتخانه خبر داد. دكتر محمدعلي محققي افزود: اين رشته در مقطع كارشناسي ارشد در دو دانشگاه ايجاد شده است. وي ادامه داد: با دستور وزير بهداشت، درمان و آموزش پزشكي اين ظرفيت خاص ايجاد شد تا خبرنگاران در اين عرصه آموزش داده شوند. محققي تصريح كرد: دانشگاه علوم پزشكي البرز در زمينه‌هاي مختلف پيشگام بوده و رشته خبرنگاري پزشكي در آن فعال مي‌شود.


منبع: روزنامه اعتماد

[ سه شنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۱ ] [ 14:50 ] [ شاهین کارخانه ]

نمايش «شب روي سنگفرش خيس» به كارگرداني هادي مرزبان از دوشنبه 23 مردادماه ساعت 21 اجراي عمومي خود را در تماشاخانه ايرانشهر از سر گرفت. اين نمايش كه از آثار زنده‌ياد اكبر رادي است، از نيمه تيرماه سال جاري در سالن شماره يك تماشاخانه ايرانشهر به صحنه رفت. متن اين نمايشنامه در دهه 60 به نگارش درآمده و بهزاد فراهاني، فردوس كاوياني، فرزانه كابلي، بهرام ابراهيمي، علي رامز، ايوب آقاخاني، مهدي عبادتي، شيوا مكي‌نيان و نيكي مظفري در آن به ايفاي نقش مي‌پردازند.



منبع: روزنامه اعتماد

[ سه شنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۱ ] [ 14:45 ] [ شاهین کارخانه ]
امروز صبح (24 مرداد 1391) استاد بیژن نعمتی شریف از هنرمندان نقاش ایران و عضوانجمن هنرمندان مجسمه‌ساز ایران غریبانه از بین ما رفت ....



ادامه مطلب
[ سه شنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۱ ] [ 12:59 ] [ شاهین کارخانه ]

به راستى كه من در دورانى تيره به سر می برم.

 سخن از سر صفا گفتن، نابخردى مى نمايد

 پيشانى صاف، نشان بى حسى است.

 آنكه مى خندد

 خبر هولناك را

 هنوز نشنيده است.


(برتولت برشت)

[ دوشنبه ۲۳ مرداد ۱۳۹۱ ] [ 17:9 ] [ شاهین کارخانه ]
دست های تو
 تصمیمم بود
 باید می گرفتم و
 دور می شدم.


 

شمس لنگرودی

 چاپ شده در روزنامه شرق

[ دوشنبه ۲۳ مرداد ۱۳۹۱ ] [ 16:29 ] [ شاهین کارخانه ]

داریوش شایگان در بیمارستان بستری شد

 داریوش شایگان پس از یک هفته بیماری گرفتگی عروق و ایجاد لخته خون، شب گذشته در بیمارستان بستری شد.

 علی دهباشی پژوهشگر حوزه فرهنگ و از دوستان داریوش شایگان با اعلام این خبر به خبرنگار مهر گفت: دکتر شایگان بعد از یک هفته بیماری و گرفتگی عروق و ایجاد لخته خون، دیشب (22 مرداد) به تشخیص پزشکان معالج در یکی از بیمارستان‌های تهران بستری شد.

 وی در عین حال تاکید کرد: خوشبختانه وضعیت جسمی دکتر شایگان وخیم نیست و در حال حاضر اندکی بهبود یافته است.

 در همین حال کتاب جدید دکتر داریوش شایگان Consuence Métisse (آگاهی دورگه) که به زبان فرانسه نوشته شده و انتشارات Albin Michel آن را منتشر کرده، در فاصله چند ماه به چاپ دوم رسیده است.

 این کتاب شامل 14 مقاله از دکتر شایگان از جمله با عناوینی مانند: دگرگونیهای امر قدسی ـ عصیان دیگر (که در یادنامه بودریار منتشر شده) ـ مفتش بزرگ، هایدگر در ایران ـ آیا تهران مدینۀ تمثیلی است، آیا تمدن جهانی وجود دارد؟، باززایی ادیان، سفر من در قرن چهاردهم، بیداری دنیای عرب و سه گفتگو با مجلاتی همچون نوول اُبزرواتور است.

 دکتر شایگان در مقاله اول کتاب و مقدمه‌ای با عنوان «بیداری دنیای عرب» به مسایل جنبشهای آزادیخواهانه ملتهای عرب منطقه می‌پردازد و تحلیل خود را بر اساس مطالعات خویش و سفرهایی که داشته می‌نویسد.

 آخرین کتاب دکتر شایگان که در ایران منتشر شد «آمیزش افقها» نام داشت.

 خبر دیگر از این اندیشمند بین‌المللی اینکه ماه گذشته آکادمی فرانسه اعلام کرد که شایگان برنده جایزه اول این آکادمی شده که جایزه مذکور آبان ماه امسال طی مراسمی با حضور جمعی از بزرگترین نویسندگان فرانسوی و اعضای آکادمی به وی اهدا خواهد شد.
 داریوش شایگان به خاطر مجموعه آثاری که به زبان فرانسه نوشته، از سوی آکادمی فرانسه مستحق دریافت مدال درجه یک این آکادمی شناخته شد.

 داریوش شایگان متولد سال 1313 در تهران است. او در 15 سالگی برای تحصیل به انگلستان رفت و در رشته‌های فلسفه، علوم سیاسی، حقوق و زبان‌شناسی در دانشگاه ژنو و فرانسه تحصیلات خود را تا مقطع دکتری به پایان رساند و در دانشگاه تهران هم کرسی زبان سانسکریت و هندشناسی داشته است.

 شایگان همچنین از همنشینی با بزرگان حکمت و فلسفه ایران‌زمین از جمله علامه طباطبایی، حاج ابوالحسن رفیعی قزوینی، حکیم الهی قمشه‌ای و علامه سیدجلال‌الدین آشتیانی بهره برده است.

 آسیا در برابر غرب، ادیان و مکتب‌های فلسفی هندد، تصوف و هندوئیسم، افسون زدگی جدید، زیر آسمان‌های جهان، بت‌های ذهنی و خاطره‌های ازلی، سرزمین سراب‌ها و انقلاب دینی چیست؟ از جمله آثار منتشر شده از داریوش شایگان است.

[ دوشنبه ۲۳ مرداد ۱۳۹۱ ] [ 15:18 ] [ شاهین کارخانه ]
شیرینی زندگانی بیش از یک بار به کام آدم نمی‌نشیند.

 اما تلخی‌هایش هر بار تازه ترند، هر بار تازه تر...

[ یکشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۹۱ ] [ 14:35 ] [ شاهین کارخانه ]
گاهي صبح ها دلت نمی خواد بیدار بشی ؛
 همیشه نشونه ی تنبلی نیست !
 خسته اي از زندگي ....
 نمی خوای قبول کنی که یک روز دیگه شروع شده ... !!!

[ یکشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۹۱ ] [ 14:34 ] [ شاهین کارخانه ]
می‌خانه اگر ساقی صاحب‌نظری داشت
 می‌خواری و مستی ره و رسم دگری داشت

[ یکشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۹۱ ] [ 14:34 ] [ شاهین کارخانه ]

شاگردی از استاد پرسید: منطق چیست؟

استاد کمی فکر کرد و جواب داد : گوش کنید ، مثالی می زنم ، دو مرد - پیش من می آیند. یکی تمیز ودیگری کثیف من به آن ها پیشنهاد می کنم حمام کنند.شما فکر می کنید ، کدام یک این کار را انجام دهند ؟

هردو شاگرد یک زبان جواب دادند : خوب مسلما کثیفه !

استاد گفت : نه ، تمیزه . چون او به حمام کردن عادت کرده و کثیفه قدر آن را نمی داند.پس چه کسی حمام می کند ؟

حالا پسرها می گویند : تمیزه !

استاد جواب داد : نه ، کثیفه ، چون او به حمام احتیاج دارد.وباز پرسید :

خوب ، پس کدامیک از مهمانان من حمام می کنند ؟

یک بار دیگر شاگردها گفتند : کثیفه !

استاد گفت : اما نه ، البته که هر دو ! تمیزه به حمام عادت دارد و کثیفه به حمام احتیاج دارد. خوب بالاخره کی حمام می گیرد ؟

بچه ها با سر درگمی جواب دادند : هر دو !

استاد این بار توضیح می دهد : نه ، هیچ کدام ! چون کثیفه به حمام عادت ندارد و تمیزه هم نیازی به حمام کردن ندارد!

شاگردان با اعتراض گفتند : بله درسته ، ولی ما چطور می توانیم تشخیص دهیم ؟هر بار شما یک چیزی را می گویید و هر دفعه هم درست است

استاد در پاسخ گفت : خوب پس متوجه شدید ، این یعنی: منطق !

خاصیت منطق بسته به این است که چه چیزی رابخواهی ثابت کنی!

[ شنبه ۲۱ مرداد ۱۳۹۱ ] [ 13:48 ] [ شاهین کارخانه ]

مستند سينمايي ساكن صحراي سكوت كه چندي پيش پس از دريافت پروانه مالكيت خود در انتظار صدور پروانه نمايش عمومي بود ،موفق به دريافت پروانه نمايش عمومي شد وبه زودي در پرديس هاي سينمايي آزادي ، ملت ، پايتخت و...بر پرده هاي نمايش اكران، خواهد رفت.. اين فيلم به تهيه كنندگي :جمشيد مشايخي - سيد هادي منبتي و كارگرداني :الهام قره خاني - مهرتاش مهدوي تهيه و توليد شده است .

 اين مستند مروری بر زندگی هنری و اجتماعی هنرمند ارزشمند خسرو شکیبایی می باشد .
 این مستند سینمایی با هنرمندانی چون : جمشید مشایخی - آیدین آغداشلو - زنده يادحمیدسمندریان - داریوش مهرجویی - مسعود کیمیایی - دکتراکبرعالمی - ژاله علو - مرتضی احمدی - علیرضا خمسه - جلال الدین معیریان - کیومرث پور احمد - بیژن بیرنگ - زنده یاد مسعود رسام - مهدی صباغ زاده - احمدرضادرویش - محمود پاک نیت - مهرانه مهین ترابی - مجید جعفری - مجید جوانمرد - حسین خانی بیک - صدر الدین حجازی -مهرداد صدیقیان و....به تحلیل شخصیت انسانی و هنر ی خسرو شکیبایی به گفتگو نشسته است .
 همچنین در ارتباط با شخصیت خانوادگی این هنرمند، پروین کوشیار (همسر خسرو شکیبایی) و پوریا و پوپک (فرزندان شکیبایی) سخن گفته اند.

 عوامل اين فيلم عبارتند از:

 ==گویندگان==

 مهران مدیری

 رامبد جوان

 نیکی کریمی

 شهاب حسینی

 رضا رشید پور

 سام مشايخي

 و

 ژاله علو

 و با صدای علیرضا عصار

 نویسنده : الهام قره خانی

 مشاور کارگردان : دکتراکبر عالمی

 مدیرتولید : سام مشایخی

 تدوین: امین عابدی - هیمن بهرامی

 دستیارکارگردان: علی زارعی نمینی

 طراح پوستر و گرافیک: حسین زارعی

 عکس : شراره ایرائی

 روابط عمومی : علی ظهوری راد

[ پنجشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۱ ] [ 13:1 ] [ شاهین کارخانه ]

درآمدم نود هزار تومان است؛ نامه‌ی گلابدره‌ای به وزیر مسکن

 محمود گلابدره‌ای نویسنده مشهور کشورمان که یکشنبه دارفانی را وداع گفت در مدت زمانی که در ایران زیست سال های طولانی از عمر خود را در فقر گذراند. نویسنده رمان های کوره پز، پرکاه، اباذر نجار، بادیه، لحظه های انقلاب واسماعیل اسماعیل در نامه‌ای که سال ۸۶ به سعیدی‌کیا، وزیر وقت مسکن و شهرسازی می‌نویسد، ضمن تقاضای مسکن برای خود، درآمد ماهیانه‌اش را فقط ۹۰ هزار تومان اعلام می‌کند.

 به گزارش مهر، نامه‌ای به امضای سیدمحمود گلابدره‌ای خطاب به وزیر مسکن و شهرسازی در سال ۸۶ در مراسم تشییع جنازه او دست به دست شد که نشان می‌داد پیرمرد ادبیات داستانی کشور ما در چه فقری زیست می‌کرده است.

 «با سلام خدمت مقام محترم وزیر مسکن و شهرسازی»

 جناب آقای سعیدی ‌کیا

 بنده سیدمحمود قادر گلابدره‌ای نویسنده ۷۰ ساله که 33 کتاب، ۵ تا قبل و ۲۸ تا بعد از انقلاب و لحظه‌های انقلاب یکی سال ۵۸ و ۴ تا رمان سال ۶۰، یک سال در جبهه‌ها در کانون پرورش چاپ و دو ساعت از زندگی‌ام در غبار دارآباد و صدها بار پخش و مقام معظم رهبری و رئیس صدا و سیما دیده و مرا خواست و از سال ۸۲ تا حالا ۵ بار خانه رهن کرده و ساکن شده‌ام و در خدمت انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی بوده و هستم و حالا صاحبخانه بعد از یکسال گفته قرارداد فسخ و باید جا عوض کنم. ۱۰ میلیون رهن از دو میلیون شروع شده و حالا صاحبخانه می‌گوید ۲۰ میلیون و من گیر کرده‌ام که چه بکنم و پول ندارم و جا ندارم و تنها درآمدم همین ۹۰ هزار تومان کمک به پیشکسوتان است که ارشاد محبت می‌کند و من با ۹۰ هزار تومان می‌توانم و می‌خواهم و می‌زیم و می‌نویسم. کمک کنید اگر امکان دارد به خاطر خدا.

 مقام معظم رهبری فرمودند؛ به شما بگوییم جایی به من حقیر بدهند تا بنشینم و بنویسم. خدا عوضش را به شما بدهد.

 سیدمحمود قادری گلابدره‌ای»

[ پنجشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۱ ] [ 12:54 ] [ شاهین کارخانه ]
این آخرین شعر بانوی غزل سیمین بهبهانی است. حیف است نخوانیدش . اگر هم خوانده اید باز بخوانید

 خواهی نباشم و خواهم بود دور از دیار نخواهم شد
تا "گود" هست، میان دارم اهل کنار، نخواهم شد
یک دشت شعر و سخن دارم حال از هوای وطن دارم
چابک غزال غزل هستم آسان شکار نخواهم شد

من زنده ام به سخن گفتن جوش و خروش و برآشفتن
از سنگ و صخره نیاندیشم سیلم، مهار نخواهم شد
گیسو به حیله چرا پوشم گردآفرید چرا باشم
من آن زنم که به نامردی سوی حصار نخواهم شد
برقم که بعد درخشیدن از من سکوت نمی زیبد
 غوغای رعد ز پی دارم فارغ ز کار نخواهم شد

تیری که چشم مرا خسته ست بر کشتنم به خطا جسته ست
"بر پشت زین" ننهادم سر اسفندیار نخواهم شد
گفتم از آنچه که باداباد گر اعتراض و اگر فریاد
"تنها صداست که می ماند" من ماندگار نخواهم شد
در عین پیری و بیماری دستی به یال سمندم هست
مشتاق تاختنم؛ گیرم دیگر سوار نخواهم شد

[ پنجشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۱ ] [ 12:35 ] [ شاهین کارخانه ]
اطلاعیه دفتر تحکیم وحدت؛
انتقاد دفتر تحکیم به حذف جنسیتی برخی رشته‌ها

با کمال تأسف و تعجب در دفترچه راهنمای انتخاب رشته‌های تحصیلی آزمون سراسری سال 91 که در تاریخ 8 مرداد منتشر شد خبر حذف جنسیتی برخی رشته‌ها در برخی دانشگاه‌ها از جمله دانشگاه‌های شهید چمران اهواز، صنعتی قم، صنعت نفت اهواز، کرمان، یزد، زابل و... مشاهده کردیم

ادامه مطلب
[ چهارشنبه ۱۸ مرداد ۱۳۹۱ ] [ 14:51 ] [ شاهین کارخانه ]
مهدی امیریان دبیر تشکیلات دفتر تحکیم وحدت در جلسه دوشنبه 16 مرداد ماه دانشجویان با رهبر معظم انقلاب به نمایندگی از این مجموعه به ایراد سخنرانی پرداخت.
ادامه مطلب
[ چهارشنبه ۱۸ مرداد ۱۳۹۱ ] [ 14:45 ] [ شاهین کارخانه ]

آقاي نظارت و ارزشيابي سابق و معاون فعاليت‌هاي سينمايي و سمعي و بصري سازمان سينمايي جديد فرموده‌اند كه: «دليلي ندارد اصرار كنيم همه به عنوان يك واحد درسي چارت سازمان سينمايي را بشناسند و نمي‌توانيم براي تمام سينماگران آموزش درسي بگذاريم.

 ما مي‌خواستيم از جناب معاون تقاضا كنيم چه ايرادي دارد برايمان واحد درسي بگذاريد. شما كه همه امور را به خوبي رتق و فتق مي‌كنيد و در سايه تدابير شما بحمدالله سينما روزگار خوشي را سپري مي‌كند، خب يك وقتي هم براي سينماگران بگذاريد تا كمي آموزش ببينند و چيز ياد بگيرند. تازه مي‌خواستيم تقاضا كنيم علاوه بر واحد «چارت سازمان سينمايي» چند واحد درسي ديگر هم اضافه كنيد تا ديگر ناداني سينماگران باعث تعجب و رنجش شما نشود.

 1- اصول مقدماتي سفسطه (دو واحد عمومي)

 2- مباني مغلطه (دو واحد عمومي 2)

 3- بزرگ‌نمايي و جعل آمار (تخصصي) پيش‌نياز اين درس

 4- گذراندن دو واحد درس تحريف تاريخ سينماست

 5- فن تاييد و تكذيب همزمان (تخصصي دو واحد) براي پيش‌نياز اين درس به عنوان تمرين تاييد و تكذيب همزمان يك فيلم قبل و بعد از بردن جايزه اسكار ضروري است.

 6- مباني وعده‌هاي غيرممكن (واحد اختياري)

 7- اصول تخريب منتقدان (كلاس خصوصي)

 8- روش‌هاي مميزي بدون درد (واحد اجباري)

 9- اصول تبديل نهادهاي مردم‌بنياد سينمايي، به زائده‌هاي دولت (محل تشكيل كلاس‌ها خانه سينماي سابق)

 10- بررسي تفاوت‌هاي تعطيلي، انحلال و توقف (دو واحد منحله)

 11- نامگذاري جديد بر تشكيلات قديمي (واحد فوق‌تخصصي) البته ما مي‌دانيم كه گذراندن اين دروس بسيار سخت و طاقت‌فرساست و از هر كسي ساخته نيست و فقط از نوابغي خبره برمي‌آيد و شايد به همين دليل باشد كه ايشان فرموده‌اند دليلي ندارد كه همه از تشكيلات سازمان سينمايي سر دربياورند و اين حرف البته درست است، ولي فقط اين نگراني براي اهالي سينما باقي مي‌ماند كه آيا خود معاونان و روسا و مديران چيزي از اين تشكيلات سر درمي‌آورند؟ و آيا اصلا دليلي دارند كه سردربياورند؟


یادداشت پگاه آهنگرانی

روزنامه اعتماد-چهارشنبه 18 امرداد 1391-صفحه 16-ستون دایره-

[ چهارشنبه ۱۸ مرداد ۱۳۹۱ ] [ 14:25 ] [ شاهین کارخانه ]

داود رشیدی قصد دارد در نیمه دوم سال جاری نمایشنامه‌ای فرانسوی را با ترجمه و کارگردانی خود به صحنه ببرد.

 رشیدی درباره جدیدترین فعالیت خود در زمینه کارگردانی تئاتر گفت: نمایشنامه جدیدی از یک نمایشنامه نویس فرانسوی در دست دارم و می خواهم آن را ترجمه و اجرا کنم. قصد دارم با این کار یک نمایشنامه نویس فعال دیگر در فرانسه را به تئاتر ایران معرفی کنم.

 این بازیگر و کارگردان با سابقه تئاتر یادآور شد: پیش از این نیز ساموئل بنشتریت و سباستین تیری را با نمایش های "منهای دو" و "آقای اشمیت کیه" به تئاتر ایران معرفی کردم و این بار نیز در راستای همین کار اثر و نمایشنامه نویس جدید دیگری را معرفی خواهم کرد.

 وی با اشاره به اجرای این اثر نمایشی جدید در نیمه دوم سال جاری درباره مکان اجرای اثر گفت: باید ببینم وضعیت چگونه است و از بین مجموعه تئاتر شهر و تماشاخانه ایرانشهر کدامیک برای اجرا مناسب تر است. اما برای اجرا بیشتر نظرم روی تماشاخانه ایرانشهر است.

 داود رشیدی در سال 89 نمایش "منهای دو" اثر ساموئل بنشتریت را در سالن اصلی مجموعه تئاتر شهر و نمایش "آقای اشمیت کیه" اثر سباستین تیری را در سالن سمندریان تماشاخانه ایرانشهر به صحنه برد.

 قرار بود رشیدی نمایش "فرودگاه - پرواز 707" نوشته احمدرضا احمدی را بهار سال جاری در سالن اصلی تئاتر شهر به صحنه ببرد اما این امر میسر نشد.

[ سه شنبه ۱۷ مرداد ۱۳۹۱ ] [ 17:13 ] [ شاهین کارخانه ]
دیگر نمی نویسمَ ت.

 هرکس به چشم هام نگاه کند
 تو را خواهد خواند!

[ دوشنبه ۱۶ مرداد ۱۳۹۱ ] [ 21:33 ] [ شاهین کارخانه ]
سلسله مباحثی در مورد فضای نامطلوب اخلاقی موجود در جامعه -که مسموم به ناهنجاریهای اخلاقی ازقبیل شایعه،دروغ،تهمت،تخریب و... می باشد، وطبق روایات ریشه همه این بداخلاقیها در دروغ نهفته است-تقدیم می شود که به ریشه یابی این رذائل اخلاقی و آثار و نتایج خطرناک مترتب بر آنها پرداخته میشود و راههای جلوگیری از آنها بیان خواهد شد.
دروغ از جمله گناهان کبیره، بلکه زشت‎ترین گناهان و خبیث‏ترین آنها است. صفتی است که انسان را در دیده‏ها خوار، و در نظرها بی‏وقع و بی‏ارزش می‏سازد. و سرمایه خجالت و شرمندگی، و باعث دل شکستگی و رنج و اندوه می گردد. سبب و اساس ریختن آبرو در نزد خلق خدا، و باعث سیاه‏روئی دنیا و آخرت است. و آیات در مذمّت این صفت بسیار، و احادیث در نکوهش آن بی‏شمار است.

    کم شدن رزق و فقیر شدن
در روایات متعددی بیان می شود که دروغ گفتن موجب می شود که در روزی انسان تغییراتی بوجود بیاید؛ پیامبر می فرماید: اَلکَذِبُ یَنقُصُ الرِّزقَ؛ دروغ، روزى را کم مى کند.(الترغیب و الترهیب،ج3، ص596،ح29) حضرت امام جعفر صادق‏علیه السلام نیز می فرمایند: «ان الرجل لیکذب الکذبة، فیحرم بها صلاة اللیل فاذا حرم بها صلاة اللیل حرم بهاالرزق. مردى که دروغ مى‏گوید از نماز شب محروم خواهد شد، وقتى که از نماز شب محروم‏شود از روزى محروم خواهد شد.»(تهذیب الاحکام،ج2،ص122) و این کم شدن رزق و محروم شدن از روزی منجر می شود به فقیر شدن انسان دروغگو که امیر المؤمنین‏علیه السلام به آن اشاره می کنند: «اعتیاد الکذب یورث الفقر. عادت به دروغ فقر مى‏آورد.» (سفینة البحار،ج7،ص455 به نقل از خصال شیخ صدوق.ج2،ص504) ‏و چه زیبا امام کاظم علیه السلام بیان می کنند که صداقت موجب افزایش روزی و دروغ موجب فقیر شدن می گردد: اَداءُ الاَمانَةِ وَ الصِّدقُ یَجلِبانِ الرِّزقَ، وَالخیانَةُ وَ الکَذِبُ یَجلِبانِ الفَقرَ وَ النِّفاقَ؛ اداى امانت و راستگویى روزى را زیاد مى کند و خیانت و دروغگویى باعث فقر و نفاق مى شود.(بحارالأنوار، ج 78، ص 327)

    نسیان و فراموشی
امام صادق علیه السلام: إِنَّ مِمّا أَعانَ اللّه (بِهِ) عَلَى الکَذّابینَ النِّسیانَ؛ از جمله کمکهاى خداوند بر ضد دروغگویان فراموشى است.(کافى، ج2، ص341، ح15) در زبان فارسی مَثَل است که دروغ گو، کم حافظه است، دروغى که گفته به یادش نمى‏ماند و آنرا فراموش مى‏کند و هنگامى که بار دگر خواست از آن سخن بگوید، چون سخنش واقعیت نداشته و جعلی بوده لذا نوع کلام خود را فراموش می کند و جور دگرخواهد گفت، و این موجب رسوایی و کشف دروغش مى‏شود.امر دیگرى که موجب فراموشى دروغ مى‏شود، آن است که مطلبى در حافظه انسان مى‏ماند که مورد اهتمام شخص باشد. کسى که کارش دروغ گویى گردید، چندان به‏دروغ خود اهتمامى نمى‏دهد. دروغ براى او امرى است عادى، هر موقع که بخواهد،باز هم دروغ مى‏گوید و دروغ‏هاى او در حد معینى متوقف نمى‏شود، در نتیجه کمتر در خاطرش مى‏ماند وفراموش مى‏شود.

    تشویش
پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم می فرمایند: اَلصِّدقُ طُمَنینَةٌ وَ الکَذِبُ ریبَةٌ؛ راستگویى [مایه] آرامش و دروغگویى [مایه] تشویش است.(نهج الفصاحه، ح 1864) رسیدن به آرامش یکی از ارزوهایی است که انسان در زندگی خود به دنبالش می دود تا به آن دست یابد و چه زیان بار است اینکه انسان با دروغگویی این طمأنینه و آرامشی را که کسب کرده از دست بدهد و در اضطراب و تشویشِ بر ملا شدن دروغش روز و شب کند و دائما دلهرهی رسوا شدن داشته باشد.

    شومی دروغ
پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم می فرمایند: اِعلَم اَنَّ الصِّدقَ مُبارَکٌ وَ الکِذبَ مَشئومٌ؛ بدان که راستگویى، پر برکت است و دروغگویى، شوم.(بحار، ج 74، ص69/تحف العقول، ص 14) آری صداقت موجب فراوانی و برکت می شود و دارای یمن و شگون است در حالی که دروغ به دنبالش سایه ای از شومی و نگون بختی به همرا ه می آورد و موجب آبروریزی می شود.

    همراهی دروغ با بزدلی
امام على علیه السلام:لَو تَمَیَّزَتِ الشیاءُ لَکانَ الصِّدقُ مَعَ الشَّجاعَةِ وَ کانَ الجُبنُ مَعَ الکَذِبِ؛اگر خصلت ها از یکدیگر متمایز و جدا شوند، هر آینه راستى با شجاعت باشد و بزدلى با دروغ.(غررالحکم، ج5، ص118، ح7597) به درستی که انسان خطا کار به خاطر خطای خودش (اعم از خطای رفتاری و گفتاری) همواره در ترس و دلهره است که مبادا خطایش آشکار گردد، لذا بسیار به جاست که دروغگو را انسانی ترسو و بزدل بنامیم.

    زیاد وعده دادن و زیاد عذر خواستن
امام على علیه السلام:اَمرانِ لا یَنفَکّانِ مِنَ الکَذِبِ: کَثرَةُ المَواعیدِ، وَ شِدَّةُ العتِذارِ؛دو چیز از دروغ جدا نمى شود: بسیار وعده دادن و به شدت عذرخواهى نمودن.(نهج البلاغه ابن ابى الحدید،ج20،ص287،ح282) به نظر می رسد که دروغ به عنوان یک نابهنجاری گفتاری، هم به صورت موردی و هم به صورت تداوم عامل مهمی در خروج انسان از تعادل شخصیتی است. لذا انسان دروغگو به خاطر عدم تعادل روانی و به جهت سرپوش نهادن بر ضعفهای درونی خود سعی می کند با دادن وعده های فراوان به دیگران خود را بیشتر و بزرگتر از آن چیزی که هست نشان دهد و چون توان عمل به این وعده را ندارد مرتبا سعی می کند با عذر خواهی به خاطر خلف وعده هایش با دادن وعده های دیگر آبروی خود را حفظ کند، در حالی که این بیمار روانی که تعدل رفتاری و گفتاری اش را از دست داده دلهرهی کشف دروغ و بر ملا شدن نا توانی هایش او را به زودی از پای در خواهد آورد.

    عاقبت به شر شدن در دنیا و آخر
شخصی محضر پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و سلم حاضر شد و چنین گفت: «یا رَسولَ اللّه عَلِّمنى خُلقا یَجمَعُ لى خَیرَ الدُّنیا وَالخِرَةِ فَقالَ صلى الله علیه و آله : لاتَکذِب؛ به من اخلاقى بیاموزید که خیر دنیا و آخرت در آن جمع باشد، حضرت فرمودند: دروغ نگو». (بحارالأنوار،ج72،ص262،ح43) آری پیامبر کسب خیر دنیا و آخرت را در دروغ نگفتن می داند و مفهوم این پاسخ پیامبر این است که انسان با دروغ گفتن خیر دنیا و آخرت را از دست می دهد و عاقبتش در دنیا و عقبی ، شر خواهد شد. و امیر المؤمنین علی علیه السلام درباره نتایج دروغ در دنیا و آخرت می فرماید: «اَلکَذِبُ فِى العاجِلَةِ عارٌ وَ فِى الآجِلَةِ عَذابُ النّارِ؛دروغ در دنیا ننگ و عار است و در آخرت عذاب جهنم.(غررالحکم،ج2،ص31،ح1708) و چه عاقبتی می تواند بدتر از این برای کسی رقم بخورد که در دنیا زندگانی ننگین و در آخرت هم غرق در عذاب و آتش دوزخ باشد؟


منبع : پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران - تهران

به نقل از وبسایت بنیاد باران 

[ دوشنبه ۱۶ مرداد ۱۳۹۱ ] [ 15:3 ] [ شاهین کارخانه ]
یک عُمر زوال را نشانم دادند

هی مَرگِ نهال را نشانم دادند

گفتم: که درختِ بیدِ مجنون چه شده؟

یک کیسه زغال را نشانم دادند



منبع: لب خوانی یک رویا http://shayanbajelany.ir

[ دوشنبه ۱۶ مرداد ۱۳۹۱ ] [ 13:28 ] [ شاهین کارخانه ]

اين کتاب مجموعه‌ای از قصه‌های طنز امير‌علی نبويان است که طی ماه‌های گذشته در برنامه‌ی راديو هفت اجرا شد.


در پشت جلد کتاب می‌خوانيم:

«من امیرعلی نبویان هستم. متولد دوم فروردین هزار و سیصد و پنجاه و نه، فارغ التحصیل رشته مهندسی برق از دانشگاه صنعتی مازندران.

این قصه ها- شکرخدا- "اتوبیوگرافی" نیستند و تمامش ساخته این ذهن مشوش ژولیده است! امیدوارم که دوستان، آنچه قلم نحیف و سواد خفیف بنده مرتکب شده را به بزرگواری ببخشند. راستی قصه ها ادامه دارد...»

[ یکشنبه ۱۵ مرداد ۱۳۹۱ ] [ 13:51 ] [ شاهین کارخانه ]

مسافري در شهر بلخ جماعتي را ديد كه مردي زنده را در تابوت انداخته و به سوي گورستان مي‌برند و آن بيچاره مرتب داد و فرياد مي‌زند و خدا و پيغمبر را به شهادت مي‌گيرد كه والله، بالله من زنده‌ام! چطور مي‌خواهيد مرا به خاك بسپاريد؟
 اما چند ملا كه پشت سر تابوت هستند، بي توجه به حال و احوال او رو به مردم كرده ومي‌گويند: پدرسوخته ي ملعون دروغ مي‌‌گويد. مُرده.
 مسافر حيرت زده حكايت را پرسيد. گفتند: اين مرد فاسق و تاجري ثروتمند و بدون وارث است. چند مدت پيش كه به سفر رفته بود، چهار شاهد عادل خداشناس در محضر قاضي بلخ شهادت دادند كه ُمرده و قاضي نيز به مرگ او گواهي داد. پس يكي از مقدسين شهر زنش را گرفت و يكي ديگر اموالش را تصاحب كرد. حالا بعد از مرگ برگشته و ادعاي حيات مي كند. حال آنكه ادعاي مردي فاسق در برابر گواهي چهار عادل خداشناس مسموع و مقبول نمي‌افتد. اين است كه به حكم قاضي به قبرستانش مي‌بريم، زيرا كه دفن ميّت واجب است و معطل نهادن جنازه شرعا جايزنيست.

 احمد شاملو - برگرفته از کتاب " کوچه "

[ یکشنبه ۱۵ مرداد ۱۳۹۱ ] [ 13:12 ] [ شاهین کارخانه ]
سخنان محمود دولت آبادي درباره‌‌ي جاي خالي سلوچ
        

  ..... و هنوز به چشم مي‌توانيم ببينيم كه زنان ما در جاهاي مختلف ايران پا به پاي مردان كارهاي دشوار انجام مي‌دهند و در سهمي كه از عذاب زندگي مي‌برند و نيرويي كه در مقاومت و سختكوشي در برابر اين زندگي مصرف مي‌كنند هم هيچ كم از مردها ندارند. در اين مايه، كوشش خودبخودي من اين بوده كه شخصيت واقعي زن به عنوان نيروي بسيار ارزنده در كارهايم به تجلي دربيايد و اين طور كه مي‌بينم كم و بيش تا اينجا توفيقي حاصل كرده‌ام. بازآفريني مِرگان هم، همچون اعتراض من و اعتراض مِرگان به اين زندگي‌ست كه به ستم بر او و بر امثال او روا داشته مي‌شود؛ و مقاوت و سختكوشي مرگان و تحمل و سماجت او در حال نفي اين انگ "ناتوان بودن" است. او مثل يك ماده ببر از زندگي‌اش دفاع مي‌كند، آن را دگرگون مي‌كند و ...

                                                       

  -(نقل از كتاب ما نيز مردمي هستيم (مصاحبه با محمود دولت آبادي-


[ شنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۱ ] [ 17:18 ] [ شاهین کارخانه ]
تماشاخانه پارین در منطقه زعفرانیه و در باغ باصفای موزه «تماشاگه زمان» واقع شده است. موزه «تماشاگه زمان» بنایی قدیمی و دوطبقه است که حدود ۸۰ سال قدمت دارد. این موزه در مکانی حدود ۵۰۰۰ متر مربع واقع شده و بنای آن حدود ۷۰۰ متر مربع و دو طبقه است. پیشینه این باغ به دوره محمد شاه و ناصرالدین شاه برمی گردد.

تماشاخانه پارین در ساختمان کناری کاخ اصلی این باغ واقع شده و دارای ظرفیت حدود ۱۰۰ نفر است. در این ساختمان یک گالری و یک دفتر فرهنگی نیز واقع شده است. صحنه این سالن یک سویه و دارای سن کوتاهی حدود نیم متر است. این صحنه در ابعاد  ۴ متر عمق و ۹ متر عرض و ۲٫۵۰ متر ارتفاع داری ابعادی مناسب برای اجرای نمایش کم پرسوناژ و یا برگزاری مراسم‌های ویژه مختصر است.

ویژگی ها
دارا بودن اتاق فرمان
خروجی پشت صحنه مناسب به بیرون
عرض مناسب برای اجرا
داشتن ۱۲ خط نوری
داشتن سیستم صدا مناسب
قابلیت جا گذاری تریبون در همه جای صحنه
۱۳ ردیف تماشاگر
شیب مناسب جایگاه تماشاگران
سرویس بهداشتی جداگانه
کافه تریا در محوطه
بلیط فروشی همزمان اینترنتی و چاپی


موارد قابل استفاده
نمایش عروسکی
نمایش کودک
نمایش سنتی
نمایش
پایان نامه
کنفرانس
سخنرانی
سمینار تخصصی
گردهمایی
هم اندیشی
کارگاه تخصصی


 خدمات قابل ارائه
پخش فیلم
پخش موزیک
پخش پاورپوینت یا اکسل
پذیرایی(خارج از سالن)

تماشاخانه پارین به دلیل رعایت مقررات مجموعه از ارائه موسیقی زنده معذور است.

بسته‌های قابل ارائه
ماهانه سئانسی
هفتگی سئانسی
روزانه کامل
روزانه سئانسی
ساعتی


تماشاخانه پارین آماده برگزاری سمینارها، همایش‌ها، کارگاه های تخصصی و غیره است.


تلفن های تماس:  ۰۹۱۲۱۴۸۴۴۸۱ – ۰۹۱۲۲۸۹۶۴۲۸ – ۰۹۱۲۱۴۰۹۰۹۵ – ۷۷۹۵۱۹۶۲تلفکس)

رایانامه: paryngroup@gmail.com

تارنما: www.paryn.ir

دفتر مرکزی: رسالت – دردشت – گلبرگ شرقی – نرسیده به باقری – خیابان شهید ضعیف – کوچه حمزه لویی شرقی – پلاک ۴ – واحد یک

[ شنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۱ ] [ 16:28 ] [ شاهین کارخانه ]

منبع:وبسایت گروه پارین  www.paryn.ir


ادامه تصاویر در ادامه مطلب


ادامه مطلب
[ شنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۱ ] [ 16:7 ] [ شاهین کارخانه ]
بهاره رهنما مشغول تدارك دومين تجربه كارگرداني تئاتر است.

 اين بازيگر و كارگردان تئاتر بعد از اجراي نمايش «اين تابستان فراموشت كردم» كه چندي پيش در تالار استاد انتظامي خانه هنرمندان ايران به صحنه رفت، اين بار نگارش نمايش جديدش را به تنهايي برعهده دارد.

 رهنما قصد دارد براي دومين تجربه كارگرداني‌اش نمايشي به نام «غبار» را به صحنه ببرد كه مضمون آن نوعي روايت مستند داستاني از حضور زنها در دوران اشغال خرمشهر و حصر آبادان است.

 مشاور هنري اين پروژه حميدرضا آذرنگ است و حبيب احمدزاده فيلمساز و داستان نويس جنگي ‌،تجربيات خود را در اختيار گروه اجرايي اين نمايش قرار مي‌دهد.

 زمان اجراي اين نمايش هنوز مشخص نيست ولي به گفته بهاره رهنما به هرحال اين دومين كار او بعد از نمايش «اين تابستان فراموشت كردم» خواهد بود.

 همچنين نمايش «اين تابستان فراموشت كردم» با يك تغيير اپيزود از اول تا هفتم شهريور ماه در شهر شيراز به صحنه مي‌رود.

[ شنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۱ ] [ 15:20 ] [ شاهین کارخانه ]

 ليلا حاتمي «نشان هنر و ادب» درجه شواليه را از فرانسوي‌ها گرفته است.

 به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در حالي سفارت فرانسه در تهران به تازگي اعلام کرده که «نشان هنر و ادب» درجه شوالیه توسط سفیر فرانسه از طرف وزیر فرهنگ و ارتباطات این کشور به «لیلا حاتمی» اعطا شده است كه خبر مي‌رسد اين نشان 29 تير ماه اعطاء شد بنابراين خبر آن با تاخير اعلام شده است.

 بازيگر فيلم‌هاي چون «جدايي نادر از سيمين»، «ليلا»، «ارتفاع پست» و... كه اين روزها چهل سالگي را پشت سر مي‌گذارد ماه قبل براي بازي در فيلم «پله آخر» از جشنواره‌ي فيلم كارلووي‌‌واري برگزيده شد.

 آن‌طور كه سفارت فرانسه اعلام كرده است به خاطر خلاقیت هنری یا ادبی و یا به خاطر مشارکت در تلالوی هنر و ادب در فرانسه و در جهان اين نشان به هنرمندان اعطا می‌شود.

 شهرام ناظری ـ شواليه آواز ايران پنج سال قبل این نشان را دریافت کرد.

[ شنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۱ ] [ 15:16 ] [ شاهین کارخانه ]


 سعید باباوند، طراح گرافیک و منتقد هنری از انتشار کتاب زندگینامه و خاطرات آیدین آغداشلو، نقاش و منتقد هنری برجسته و بین‌المللی ایران خبر داد. باباوند گفت در این کتاب نظرات آغداشلو درباره جریان‌های روشنفکری ایران هم خواهد آمد.

 سعید باباوند به خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، گفت: من از نوجوانی به آیدین آغداشلو علاقه داشتم و مسایلی در شخصیت ایشان وجود دارد که ضمن جذاب بودن باعث شده که من با ایشان همذات پنداری کنم، از جمله توجه ایشان به ادبیات که من هم اساسا پیش از اینکه به عنوان طراح حرفه‌ای مطرح شوم در حوزه شعر و نقد شعر فعالیت داشتم.

 وی افزود: جریان کتاب از قرار مصاحبه من با آیدین آغداشلو برای انتشار در نشریه‌ای آغاز شد. این مصاحبه پنج ساعت طول کشید. و وقتی گفت‌وگو را پیاده کردم حدود 25 هزار کلمه، یعنی در حد یک کتاب کوچک شد و آن نشریه ظرفیت چاپ آن‌را نداشت. در نهایت یک گفت‌وگوی وصف‌الحالی در حد سه هزار کلمه با پسند خود آقای آغداشلو، در آن نشریه منتشر شد و آن مصاحبه طولانی باقی ماند و بهانه‌ای شد تا من از ایشان درخواست کنم که این مصاحبه را با اضافاتی به کتاب تبدیل کنیم.

 باباوند درباره موضوعاتی که در آن مصاحبه مطرح شده بود، گفت: در این مصاحبه بیشتر دغدغه‌های خود من مطرح شد، چرا که پیشفرض من برای این مصاحبه آغداشلوی روشنفکر-نقاش بود و نه آغداشلویِ صرفا نقاش. در حقیقت روشنفکری یک جوهر اندیشه‌ای دارد که می‌تواند از هر جایی ظهور کند، در برخی‌ها از نوشته ظهور کرده و در برخی‌ها از فیلم و از آیدین آغداشلو هم از تصویر و نوشتن ظهور کرده است.

 باباوند گفت: آغداشلو یک راوی جریان‌‌های روشنفکری است، چرا که او به عنوان مثال با جلال آل‌احمد و اشخاصی از این دست گفت‌وگو داشته، با آن‌ها کار کرده و درباره‌ آن‌ها مطالبی نوشته است و همچنین آغداشلو در زمره نخستین کسانی است که منتقد این جریان‌ها هم بوده است. به نحوی آغداشلو تاریخ زنده جریان‌های روشنفکری است.

 باباوند در ادامه با اشاره به نظر شخصی آغداشلو درباره این کتاب، گفت: آقای آغداشلو گفت که یک سری داستان‌هایی در زندگی دارد که در هیچ‌جا آن‌ها ‌را مطرح نکرده، اما دوست دارد که حتما بیان شود. در همان مصاحبه طولانی هم خاطراتی از مرحوم «بیوک احمری» بیان کرد که پیشتر در جایی نقل نشده بود.

 وی افزود: همچنین آغداشلو از من خواست تا کتاب‌هایش را مطالعه کنم و من تا حالا بیش از سه هزار صفحه مطلب از آقای آغداشلو خوانده‌ام و بعد طرحی برای کتاب نوشتم. در حقیقت در این کتاب هم زندگینامه آغداشلو به روایت خودش، خواهد آمد و هم نگاه او به فرهنگ و مقوله روشنفکری و نقدهایش به گذشته و تمام آن چیزهایی که مرتبط با ایشان است.

 باباوند درباره ساختار کتاب گفت: کتاب سه بخش دارد، بخش اول تصویری از یک زندگی است. بخش دوم گفتارهای ایشان درباره افراد سه نسل قبل از خود، همروزگار و نسل بعد از خود است. بخش سوم هم تحلیل و نقدها است. در حقیقت می‌شود گفت این سه فصل به ترتیب؛ تصویر زندگی آیدین آغداشلو، تصویری از متفکران و هنرمندان هم‌عصرش و تحلیل او از این‌ هنرمندان و روشنفکران است. در کل کتاب، به نوعی مانند یک تاریخ شفاهی خواهد شد که امروزه بسیار مرسوم شده است، هرچند من اعتقاد چندانی به تاریخ شفاهی ندارم چون اصطلاح کاملا تعریف شده‌ای در کشور ما نیست.

 باباوند درباره زمان‌بندی نگارش و انتشار این کتاب، گفت: کار در مرحله آغاز است. آن مصاحبه 25 هزار کلمه‌ای، با اضافاتی بخش سوم این کتاب است و ما باید دو بخش دیگر را آماده کنیم با این توجه که تاکید بر عدم دوباره گویی داریم، یعنی چیزهایی که پیشتر مطرح شده، را به اختصار از کنارش بگذریم و صرفا در کتاب اشاره کنیم که اگر مخاطب مایل است تا این ماجرا را به طور کامل بخواند به مثلا کتاب «از خوشی‌ها و حسرت‌ها» مراجعه کند.

 باباوند در انتها درباره ناشر این کتاب گفت: صحبت‌ها و رایزنی‌هایی با چند ناشر شده است، اما ترجیح می‌دهم اکنون در این باره صحبتی نکنم، اما به هر حال آیدین آغداشلو از چهره‌هایی است که عموم ناشران مایل به انتشار کتابش هستند.

 همچنین آیدین آغداشلو درباره انتشار کتاب زندگینامه و خاطراتش با کوشش سعید باباوند، به خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، گفت: اکنون در حال مشورت و رایزنی با سعید باباوند درباره طرح و ساختار کلی این کتاب هستیم.

 وی افزود: من با خودم تعارف ندارم و هیچوقت سعی نکرده‌ام تصویر خودم را آراسته‌تر نشان دهم و البته کوششی نیز در پوشاندن لحظه‌های سخت زندگی‌ام نکرده‌ام. زندگی من با رنج، پریشانی و البته پیروزی و موفیقت توام و همراه بوده است.

 آغداشلو درباره ضرورت انتشار این کتاب گفت: اگر این کتاب بتواند همه وجوه زندگی من را، از جمله لحظه‌های تلخ فقر، سختی و پریشانی، پوشش دهد، شاید برای هنرمندان جوان دلیلی باشد تا مایوس نشوند و برای رسیدن به قله‌های بالای هنر مبارزه کنند. جوانان و نوآموزان هنر باید بدانند که هنرمندان دیگر به ویژه از نسل‌های قبل با سختی و مشقت به جایگاه امروز خود دست یافته‌اند، بنابراین باید سعی کنند خودشان بوده و چهره بزک کرده‌ای از خود نتراشند.

[ شنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۱ ] [ 15:12 ] [ شاهین کارخانه ]
مجموعه رباعی هایِ دانشجوییِ شایان باجلانی، دوست شاعر و فاضلم، به نامِ ( مشروطی ها ... ) به زودی توسطِ  انتشارات فصل پنجم منتشر خواهد شد. این کتاب شامل 56 رباعی است که موضوع آن  نسیمی از وقایع اتفاقیه ای است که در دانشگاه بر دامن قلم این شاعر و نویسنده نشسته است. 
چند نمونه از رباعی های این مجموعه :

(1)
لبخند بزن دو چشم بارانی را
تجویز بکن نگاه درمانی را
یک شعله بخند تا به آتش بکشی
دانشکده ی علوم انسانی را...
(2)
من حسرت سرمازده ی پاییزم
از درد فرو آمده ی پاییزم
لطفن همه قید برگ ها را بزنید
من بچه ی دانشکده ی پاییزم!
(3)
آباد مرا شبیه ویرانی برد
با وسوسه و فریب شیطانی برد
جنجال دل پر از هیاهوی مرا
آن روز دمِ درِ نگهبانی برد
(4)
مانند حضور یاس دیدن داری
هر ثانیه بی حواس دیدن داری
من محو تو و تو  بی خیال از همه جا
از پنجره ی کلاس دیدن داری
(5)
در سالن دانشکده غوغا شده بود
از چار طرف همهمه برپا شده بود
رفتم که ببینم چه شده  فهمیدم
از خاطر تو دوباره دعوا شده بود!
(6)
ممتاز ترین فردِ کلاسش کردم
مشهور تمام عام و خاصّش کردم
من واحد عشقیات این ترمم را
با نمره ی صد هزار پاسش کردم
(7)
یکشنبه، شبیه برگ در بادم من
یک بغض نزاییده ی فریادم من
یکشنبه، من از نیمکت تنهایی
انگار هزار واحد افتادم من
(8)
تو تازگی سلام دانشگاهی
گلبرگ ترین قیام دانشگاهی
هر لحظه نگاتیو تو و خاطره ها
اصلا تو خودت تمام دانشگاهی
(9)
من یک تنِ لالمونی اما آهم
من پای زمین خورده ی زخمِ راهم
دلگیر و گرفته ام، فضایم قرمز
من گریه ی یک غروب دانشگاهم
(10)
یک لحظه بدون وقفه  و آنی مُرد
از جاذبه ی دو چشم کیهانی مُرد
اخبار خبر داد غزل خوانی در
دانشکده ی علوم انسانی مُرد
(11)
تو ماه زلالی  و کمان ابرویی
من اِندِ مرام و صداقت گویی
مشکل حل است، عصر یک سَر برویم
تا دفتر ازدواج دانشجویی!

بقیه ی رباعی ها را در مجموعه ی مشروطی ها بخوانید.....


منیع : وبسایت شایان باجلانی (لب خوانی یک رویا) 

برای این دوست عزیز آرزوی توفیق روزافزون دارم


[ جمعه ۱۳ مرداد ۱۳۹۱ ] [ 14:55 ] [ شاهین کارخانه ]
سنگین‌ترین مجازاتی که خدایان یونان باستان می‌توانستند برای "سیزیف" در نظر بگیرند این بود که تا ابد کار بیهوده‌ای را انجام دهد. سیزیف محکوم شده بود تا تخته سنگی را از شیب تندی بالا ببرد.
 مدت‌ها گذشت و سیزیف در تمام این مدت مشغول بالا بردن تخته سنگ از سربالایی تند بود، اما تا به بالای بلندی می‌رسید؛ تخته سنگ می‌غلتید و به پایین دره می‌افتاد. خدایان فراموش کرده بودند که تخته سنگ بر اثر مرور زمان و ضربه دچار فرسایش می‌شود.
 در صد سال اول، لبه‌های تیزی که دست‌های سیزیف را بریده و زخمی کرده بود؛ صاف شد. در پانصد سال بعدی پستی و بلندی‌های سنگ به قدری صیقلی شد که سیزیف تخته سنگ را قل می‌داد و بالا می‌برد. در هزار سال بعد تخته سنگ کوچک و کوچکتر شد و شیب هموار و هموارتر و ...
 این روزها سیزیف تکه سنگ ‌ریزی را که روزگاری صخره‌ای بود به همراه قرص‌های مسکن و کارت‌های اعتباری‌اش در کیفی می‌گذارد و با خود می‌برد. صبح سوار آسانسور می‌شود؛ به طبقه‌ی بیست و هشتم ساختمان دفترش می‌رود _ که محل مجازاتش به حساب می‌آید _ بعد از ظهرها هم دوباره به پایین بر می‌گردد.


 (استفان لاکر. مجموعه داستان‌های مینی‌مال. اسدالله امرایی. نشر مشکی)

[ پنجشنبه ۱۲ مرداد ۱۳۹۱ ] [ 11:5 ] [ شاهین کارخانه ]
پژوهشی در دانشگاه استانفورد نشان می دهد، به هنگام صحبت با شخص یا گروه ، پیام ما بیشتر از طریق «چگونگی گفتن» ما منتقل می‌شود. چون ادراک شنونده از موارد زیر تاثیر می پذیرد:
 ۷% توسط واژه های شما
 ۳۸% توسط آهنگ و لحن صدای شما
 ۵۵% توسط زبان بدن شما

[ پنجشنبه ۱۲ مرداد ۱۳۹۱ ] [ 11:4 ] [ شاهین کارخانه ]

 روزنامه نگاری - گفت‌وگو با دکتر هادی خانیکی



 اشاره: زینب کوهیار- حضور شهروندان در عرصه تولید خبر، در بستر فناوری های نو، خوشایند است، و قدم به قدم، دنیا را به انعکاس سریع وقایع نزدیک می‌کند. صاحب اطلاعات، صاحب قدرت است و چه کسی است که امروز خواهان قدرت نباشد؟ زمانی شنیده می‌شوید و دیده می‌شوید که دارنده متاع اطلاعات باشید. همین میل به تصاحب اطلاعات و انتشار آن است که موجب می‌شود، تک تک پدیده های اجتماعی، سوژه ای دارای اعتبار و ارزش خبری، برای شهروند روزنامه نگارها باشد. تحلیل گران رسانه و جامعه شناسان، با توجه به این میل فزاینده شهروندان، نگرانی هایی را از منظر حرفه ای گرایی و اجتماعی ابراز می‌کنند. با دکتر هادی خانیکی، استادیار دانشکده علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی درباره این نگرانی ها به گفت‌وگو نشسته‌ایم که در نهایت، به بحث درباره تولد یک رهیافت تازه در روزنامه‌نگاری ‌انجامید.

 - روزنامه‌نگاری شهروندی را باید بیشتر فرصت تلقی کرد یا تهدید؟

 بحث آسیب‌های روزنامه‌نگاری شهروندی از فرصت‌هایش جدا نیست. به عبارت دیگر روزنامه‌نگاری شهروندی مثل هر پدیده حرفه‌ای جدید، به طور عام، و یا هر پدیده رسانه‌ای به طور خاص، ویژگی‌هایی دارد که آن ویژگی‌ها وضعیت موجود را بهم می‌زند. نوعی آرایش جدید یا قطب بندی‌هایی را به تناسب جامعه‌ای که بدان وارد می‌شود، شکل می‌دهد، و به تبع به اعتبار همین ایجاد وضعیت تازه، فرصت‌ها و یا تهدیداتی بوجود می‌آورد. این که چه نقدی به روزنامه‌نگاری شهروندی وارد است، بستگی به این دارد که در کدام وضعیت و در کدام جامعه و به اعتبار کدام ویژگی خواسته باشیم داوری بکنیم یا این که به کدام کاربردهای روزنامه‌نگاری شهروندی توجه کنیم.

 یکی از ویژگی‌های روزنامه‌نگاری شهروندی این است که نقش حرفه‌ای ها را کمرنگ‌تر می‌کند و شهروندان یا مخاطبان را وارد حوزه کار می‌کند. این کمرنگ شدن نقش حرفه‌ای ها و شکل‌گیری مناظره بین آن‌ها و تازه واردان، از مناظره‌های قدیمی است که در هرجامعه‌ای و در هر پیشه‌ و حرفه‌ای وجود داشته است و حالا وارد حوزه روزنامه‌نگاری نیز شده است. به اعتبار یک دانش، تخصص و تجربه خاص، فرآورده‌های رسانه‌ای مرسوم، دارای مدعیات و پیش‌فرض‌های خاص خودشان هستند. اما روزنامه‌نگاری شهروندی، تم متفاوتی از روزنامه‌نگاری حرفه‌ای دارد و این غیر قابل انکار است، به همین دلیل می‌توان آن را رقیب روزنامه‌نگاری حرفه‌ای دید، جایگزینی برای آن در نظر گرفت و یا تغییر دهنده روزنامه‌نگاری حرفه‌ای تلقی کرد. به نظر من خیلی فرقی نمی‌کند که در آسیب شناسی روزنامه‌نگاری شهروندی، به تهدید یا فرصت‌هایش اشاره کنید، ‌روزنامه‌نگاری شهروندی بیشتر یک عامل تغییر است. هر چند آن را آسیبی برای حرفه‌گرایی می‌دانند اما از دیالکتیک بین این دو روزنامه‌نگاری، نوعی حرفه‌گرایی جدیدی متولد می‌شود که با مفهوم انتزاعی و کلیشه‌ای که از روزنامه‌نگاری شهروندی و یا روزنامه‌نگاری حرفه‌ای داریم متفاوت است.

 -این رهیافت نو و سنتز بین روزنامه‌نگاری حرفه ای با شهروندی چگونه اتفاق می‌افتد و چه ویژگی‌هایی دارد؟

 مستقیم یا غیر مستقیم در مراکز رسمی و غیررسمی، شهروند روزنامه‌نگاران با حرفه روزنامه‌نگاری ولو در سطح عمومی آشنا می‌شوند، و از طرف دیگر آن خاطر جمع روزنامه‌نگاران حرفه‌ای که در یک تحریریه بسته‌تر، و در یک زمان وسیع‌تر هر تصمیمی را می‌گرفتند و هر انتخابی را انجام می‌دادند، بهم می‌ریزد. در نتیجه می‌توان گفت، یک مفهوم و یک کارکرد دائما در حال تغییر درحال شکل‌گیری است.

 بر اساس تعریفی که نظریه‌پردازان فضای شبکه‌ای ارائه می‌دهند، قدرت و پادقدرت در حال تغییر است و گفتمان و پادگفتمانی داریم که دربرابر هم شکل می‌گیرند و خود پادگفتمان باعث تغییر گفتمان می‌شود. همین امر در روزنامه‌نگاری شهروندی هم رخ می‌دهد. تعبیر درست کاستلز این است که قدرت جریان‌ها از جریان قدرت پیشتر می‌افتد، این قدرت جریان‌ها، جریان‌های خرد و کوچک است.

 - روزنامه‌نگاری شهروندی چه نسبتی با ماهیت وجودی این حرفه برقرار می‌کند و چه تحولی را در حوزه روزنامه‌نگاری حرفه‌ای رقم می‌زند؟

 در ارتباط و نسبت بین روزنامه‌نگاری شهروندی با روزنامه‌نگاری حرفه‌ای،‌ به نظر من یک کلنجار بین این دو وجود دارد که همراه با کنش و واکنش است اما به یک منازعه آشتی ناپذیر در فرایند تحولات فناورانه تبدیل نمی‌شود. مرگ یا زندگی یکی از این‌ها نتیجه این داستان نیست. اگر بخواهم تستی جواب بدهم که آیا روزنامه‌نگاری شهروندی، ‌روزنامه‌نگاری حرفه‌ای را نابود می‌کند، می‌گویم نه، ‌نابود نمی‌کند. و اگر سوال کنید که روزنامه‌نگاری حرفه‌ای زمانی روزنامه‌نگاری شهروندی را از میان به در می‌کند، می‌گویم که نه، این اتفاق نخواهد افتاد. در گذشته این تصور وجود داشت که با رشد فضای مجازی و ظهور e-book کتابخانه‌ها تعطیل می‌شود، اما امروز کمتر صاحب نظر آینده‌نگری است که بگوید کتابخانه‌ها تعطیل می‌شود و نوشتن از بین می‌رود و دیگر در آینده نه کتابخانه خواهیم داشت و نه خوش نویس و نه نویسنده و همه با فناوری جلو می‌روند. اینجا هم بحثی شبیه به همین را داریم. من می‌گویم در یک نظام ارتباطی واقع‌بینانه هر رسانه جدید که می‌آید، رسانه قدیم را در یک جایگاه تازه‌ای بازتعریف می‌کند نه این که آن را از بین ببرد. البته در جوامع در حال گذار، و دست خوش تغییر، که تغییرات هم تغییرات شتابانی است، انتظار گسست را هم می‌توان داشت.

 گسستی که بین جامعه و رسانه است بین خود رسانه‌ها هم هست، مثل شکاف بین رسانه‌های الکترونیک و رسانه‌های مکتوب. در چنین جامعه پرگسستی،‌‌ تلویزیون برای رسانه‌ای مثل کتاب تهدید محسوب می‌شود، ولی در جوامع توسعه یافته تلویزیون عاملی برای تغییر تولید و استفاده و رشد جریان کتاب در جامعه است. ادبیات و البته نحوه استفاده از آن را تغییر می‌دهد درحالیکه خود کتاب باقی می‌ماند و نابود نمی‌شود. این به آن دلیل است که هسته‌های سخت فرهنگ هسته‌هایی نیستند که بتوان آن‌ها را به سادگی با یک تحول فناورانه از میدان به در کرد. کهنه ترها نابود که نمی‌شود هیچ، تغییر می‌کند و روی تغییردهنده هم تاثیر می‌گذارد.

 - جدای از تاثیر روزنامه‌نگاری شهروندی بر دنیای حرفه‌ای، این رهیافت نو درروزنامه‌نگاری چه نسبتی با جامعه و مخاطبان پیام‌ها دارد؟

 در بحث‌های گذشته هم گفتم که روزنامه‌نگاری شهروندی، نامی است که بر طیف گسترده‌ای از سازوکارهای جدید ارتباطی و رسانه‌ای، مثل سایت‌های اینترنتی و نشریات چاپی و یا شبکه‌های رادیویی، و برنامه‌های تلویزیونی گذاشته شده و نقطه کانونی‌اش این است که در تولید محتوا، نقش مخاطب برجسته است، یعنی مخاطب محور است. روزنامه‌نگاری جریان اصلی نقطه اتکایش را روی رسانه می‌گذارد، ‌یعنی رسانه محور است و در این دیدگاه ما بر این تاکید داریم که حرفه‌ای‌ها حرف اول و آخر را می‌زنند. بنابراین می‌بینیم که روزنامه‌نگاران حرفه‌ای در واقع بر یک ارتباط عمودی تکیه دارند و شهروند روزنامه‌نگارها بر ارتباط افقی. با در نظر گرفتن این مفروضه‌ها که روزنامه‌نگاری حرفه‌ای رسانه محور است و روزنامه‌نگاری شهروندی مخاطب محور به معنی تولیدکننده محتواست و نه مصرف کننده،‌ می‌توان گفت به میزانی که سهم مخاطب در تولید محتوا بالا می‌رود، روزنامه‌نگاری حرفه‌ای هم از روزنامه‌نگاری شهروندی برخوردار می‌شود، و به همان میزان که شهروندان از سازوکارهای حرفه‌ای برخوردار می‌شوند، روزنامه‌نگاری حرفه‌ای به روزنامه‌نگاری شهروندی نزدیک می‌شود. یک مفروضه دیگر این است که در جامعه‌ای با جریان ارتباطات روان، شکاف بین روزنامه‌نگاری شهروندی و حرفه‌ای، نسبت به جامعه‌ای که این گسست وجود دارد و عمیق هم هست، به مراتب کمتر است. ما پس از درک این شرایط است که می‌توانیم از فرصت‌ها و تهدیدهای روزنامه‌نگاری شهروندی حرف بزنیم و آن را در سطوح فناوری،‌ فرهنگ و رسانه بررسی کنیم.

 - ورود شهروندان به عرصه تولید خبر و اینکه افراد به همه وقایع و پدیده‌های اطراف خود به چشم یک سوژه خبری نگاه کنند آیا مناسبات و روابط اجتماعی را سرد و بی‌روح نمی‌کند، ،چیزی که این روزها کمابیش شاهدش هستیم و مردم را می‌بینیم که در حوادث بیشتر تماشاگر یا در حال گرفتن عکس هستند تا مداخله برای جلوگیری از حادثه یا کمک یه مصدومان؟

 این نقد را که تمام اتفاقات تلخ و شیرین از منظر شهروند روزنامه‌نگارها به جای این که اوبژه باشد، ‌سوژه شده است را نمی‌توان تنها به روزنامه‌نگاری شهروندی تنزل داد و باید گفت که به روزنامه‌نگاری حرفه‌ای هم چنین نقدی وارد است. یادم هست زمانی که در روزنامه کیهان کار می‌کردم، اوایل دهه شصت، در میدان توپخانه تهران انفجاری رخ داد که نزدیک به هشتاد نفر در آن کشته شدند. صبح آن روز که وارد دفتر شدم، یکی از روزنامه‌نگاران برجسته که تیترزن معروفی هم بود، در جواب چه خبر من گفت: امروز یک تیتر خوب داریم. و بعد ماجرای انفجار میدان توپخانه و تعداد تلفات را تعریف کرد. برای او به عنوان یک روزنامه‌نگاری حرفه‌ای،‌ جنبه انسانی ماجرا کمرنگ بود و با نگاهی حرفه‌ای به فاجعه،‌ این‌طور از آن یاد می‌کرد. همین مثال را مقایسه کنید با ماجرای مهسا و کوشا در پل مدیریت که مردم به جای کمک به مهسا، دنبال تهیه عکس بودند و به این فکر می‌کردند که عجب سوژه‌ای. این‌ها هر دو یکی هستند با این تفاوت که روزنامه‌نگار حرفه‌ای مثال من قلم به دست داشت و شهروند روزنامه‌نگارهای امروز، ‌موبایل دستشان است.

 ابزار کار شهروند روزنامه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌نگارها یک فناوری تازه است که می‌توانیم در سطوح مختلفی ارزیابی‌اش کنیم، هم رابطه مردم با فناوری تازه برای ورود به عرصه روزنامه‌نگاری شهروندی را در نظر داشته باشیم و هم خود روزنامه‌نگاری شهروندی را به عنوان یک پدیده تازه و مورد واکنش حرفه‌ای ها یا قدیمی‌ترها بررسی کنیم. این همان بحثی است که راجرز در نشر نوآوری‌ها دارد. از نظر راجرز گروه‌های نو آور جانب نو را می‌گیرند، ‌دیرپذیرها جانب کهنه را می‌گیرند اما تحت تاثیر قرار می‌گیرند و بخش کوچکی هم هستند که مقاومت می‌کنند ولی این‌ها کل جامعه نیستند. در نهایت یک تاثیر و تاثر متقابل است که بین پدیده تازه و گذشته اتفاق می‌افتد نه یک سازش. و البته این تاثیر و تاثر هم یک فرایند است که ابتدا شکل منازعه دارد اما در پایان آن اتفاق دیگری می‌افتد. تاکید دارم که این یک فرایند است و اتفاقاتی مثل مقاومت‌های سرسختانه در آن دیده می‌شود تا پذیرش‌های نوآوران. شعر فارسی را ببینید. چقدر شعر کهن در برابر شعر نو مقاومت کرد. حالا کسانی را می‌بینید که هم شعر نو می‌گویند و هم شعر کهن. این همان نقطه‌ی آرامشی است که در فرایند تاثیر و تاثر وجود دارد.

[ سه شنبه ۱۰ مرداد ۱۳۹۱ ] [ 13:31 ] [ شاهین کارخانه ]
«قهوه تلخ»، موضوع نخستین پایان نامه کارشناسی ارشد در حوزه شبکه نمایش خانگی

 جلسه دفاع از نخستین پایان‌نامه کارشناسی ارشد ارتباطات با موضوع شبکه نمایش خانگی کشور و محوریت سریال قهوه تلخ، روز گذشته در دانشکده علوم انسانی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران برگزار شد.



 جلسه دفاع از نخستین پایان‌نامه کارشناسی ارشد ارتباطات با موضوع شبکه نمایش خانگی کشور و محوریت سریال قهوه تلخ، روز گذشته در دانشکده علوم انسانی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران برگزار شد.

 به گزارش ایسنا، پایان‌نامه مذکور با عنوان «بررسی تاثیر سریال طنز قهوه تلخ در آسیب‌های فرهنگی» به تحقیق در خصوص تاثیرگذاری محصولات شبکه سینمای خانگی کشور در آسیب‌های فرهنگی مخاطبان شبکه و با محوریت سریال قهوه تلخ به عنوان یکی از شاخص‌ترین و پرتیراژترین محصولات این شبکه که حجم وسیعی از نظرات موافق و مخالف را در سطح جامعه و رسانه‌های مختلف گروهی به خود اختصاص داد پرداخته بود.

 مصطفی محمودی در جلسه دفاع از پایان‌نامه یاد شده عنوان داشت: این پایان‌نامه حاصل یکسال فعالیت مستمر پژوهشی و تحقیقی است که خوشبختانه به عنوان اولین پایان‌نامه کارشناسی ارشد رشته علوم ارتباطات اجتماعی موضوع شبکه سینمای خانگی کشور را دستمایه قرار داده است.

 به گفته وی در این تحقیق تعداد پانصد نفر از شهروندان تهرانی در رده‌های سنی 15 تا 35 سال در پنج نقطه جغرافیایی شهر تهران با روش نمونه‌گیری تصادفی ساده مورد مطالعه قرار گرفته و به پاسخگویی درباره سوالات مطرح شده پرداخته و درباره پیام‌های گوناگون مستتر در این سریال اظهار نظر کرده‌اند.

 ابراز مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه محقق بود كه از نظر روایی صوری و محتوایی تأیید شد. به گفته مصطفی محمودی در پایان تحقیق و پژوهش مشخص شد که بیش از 70 درصد از شهروندان تهرانی معتقدند كه سریال قهوه تلخ در نگاه تاثیر گذار به آسیب‌های فرهنگی موفق بوده و به ترتیب پیام‌هایی با محتوای آموزشی، طنز، انتقادی و واقع گرایی داشته است.

 از دیدگاه مخاطبین، صداقت، افزایش تلاش برای رفاه خانواده، انعطاف پذیری در مورد نظرات دیگران، رعایت حقوق دیگران، كمك به دیگران، شركت در فعالیت‌های خیریه، برخورد بیش از پیش با خونسردی، ترجیح به بودن در كنار خانواده، كاهش بدگویی از دیگران، كاهش تمسخر، استهزا و رفتار نامناسب از جمله رفتارهایی بود كه پس از مشاهده سریال قهوه تلخ در آنها تقویت شده بود.

 این پژوهشگر با اشاره به نتایج تاثیرگذار و مثبت این مجموعه، انجام پژوهش‌های جدی، مستمر و علمی توسط موسسات ویدئو رسانه در بخش خصوصی و همچنین راه اندازی و احیای مجدد مرکز مطالعات و تحقیقات سینمایی در سازمان سینمایی کشور و حمایت از پروژه‌های دانشجویی مرتبط با حوزه سینما و شبکه نمایش خانگی توسط سازمان سینمایی، بنیاد سینمایی فارابی، موسسه رسانه‌های تصویری را خواستار شد.

 گفتنی است در پایان جلسه دفاعیه، اساتید حاضر مرکب از استاد دکتر علی اکبر فرهنگی (استاد راهنما ی پروژه) دکتر سید وحید عقیلی و دکتر طهمورث شیری (اساتید مشاورپروژه) و دکتر محمد سلطانی فر(استاد داور پروژه) به اتفاق آرا پایان نامه مذکور را با درجه ممتاز و بالاترین نمره مورد تایید قرار دادند. در این جلسه همچنین حجت الاسلام محمد علی زم (رییس انجمن صنفی ویدئو رسانه کشور) دکتر حمیدرضا نوروزی (رییس اتحادیه موسسات ویدئو رسانه کشور) نصراله قادری (مدیر انتشارات نمایش مرکز هنرهای نمایشی) جمعی از دانشجویان و اساتید رشته علوم ارتباطات اجتماعی و تعدادی از دست اندرکاران رسانه‌های گروهی حضور داشتند.

[ سه شنبه ۱۰ مرداد ۱۳۹۱ ] [ 13:0 ] [ شاهین کارخانه ]
اسامی داوران دومین دوره جایزه کتاب سال هفت اقلیم
 

 داوری دومین دوره ی جایزه کتاب سال هفت اقلیم از اواسط تیر ماه با ارسال آثار منتشر شده در سال 90 برای داوران آغاز شده است. داوری این دوره، مانند دور قبل به صورت گروهی بوده و هر گروه ترکیبی است از دیدگاه ها، جنسیت ها و نسل های متفاوت ادبیات. طبق برنامه ریزی های انجام شده، اواخر شهریور ماه و همزمان با اتمام مرحله اول داوری، آثار راه یافته به مرحله ی نیمه نهایی به صورت رسمی معرفی خواهند شد. بنابر زمانبندی دبیرخانه، سعی بر این است که اختتامیه دومین دوره ی جایزه ادبی هفت اقلیم، اولین روز زمستان 91 برگزار شود.

 داوران این دوره عبارتند از: محمد کشاورز-ناتاشا امیری-احمد دهقان-علی اکبر سلیمان پور-میترا الیاتی-کیهان خانجانی-محمدکاظم مزینانی-پوریا فلاح-جواد جزینی-پدرام رضایی زاده-کاوه فولادی نسب-لیلا بابایی فلاح-مریم حسینیان-میثم کیانی-امین حسینیون-محسن حکیم معانی

[ دوشنبه ۹ مرداد ۱۳۹۱ ] [ 12:24 ] [ شاهین کارخانه ]

آیا شگفت آور نیست که سلسلۀ ساسانی با عشق بر سر کار آید، ادامه اش از عشق باشد و پایانش با عشق.

شاهنامه که تاریخ داستانی ایران است چنین گواهی می دهد.



منبع:  وبسایت دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن  http://www.eslaminodushan.com/


ادامه مطلب
[ شنبه ۷ مرداد ۱۳۹۱ ] [ 15:6 ] [ شاهین کارخانه ]
تو را بینم که چون یک خرمن صبح
به بالا می‌روی آرام و آرام
من اینجا دیر ماندم، دور ماندم
به زنجیر امید ناسرانجام


دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن


[ شنبه ۷ مرداد ۱۳۹۱ ] [ 14:26 ] [ شاهین کارخانه ]
          مطالب قدیمی‌تر >>

.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

درآی و بنشین و این کلمه را باش که این کلمه با تو کارها دارد. (اسرارالتوحید)
برچسب‌ها وب
الف (7)
mmc (1)
شرق (1)
بو (1)
نقد (1)
لینک های مفید


امکانات وب